آیا انتشار تصاویر حادثه تروریستی اهواز کار درستی بود؟ / رسانه‌ها باید از انتشار تصاویر حملات تروریستی و نیز جنازه‌ها خودداری کنند؟ / نظر عکاسان موافق ومخالف چیست؟ / پاسخ محمد برنو، علی قنبرلو، مرتضی جابریان و محمد محسنی فر به سوالاتی درباره عکاسی بحران

کد خبر: 875298

یکی از دلایل اهمیت عکاسی خبری، حساسیت عکس های منتشر شده در فضاهای رسانه ای است. یعنی عکاس خبری با ثبت و انتشار یک عکس میتواند جنبه ای پنهان یا کمتر دیده‌شده از یک رویداد را به مخاطبان نشان دهد و یا به صورتی روایت کند که در باور دیگران، به گونه ای دیگر نقش بسته بود. در عین حال سرعت عمل و تیزبینی عکاس خبری میتواند او را به روایتگر پیروز یک رویداد خبری تبدیل کند. پس باتوجه به این دلایل، باید بعد از هر رویداد مهم خبری، با تحلیل عکس ها و متن اتفاق، به پیشرفت و بهبود اطلاع رسانی و پوشش خبری کمک کنیم.

آیا انتشار تصاویر حادثه تروریستی اهواز کار درستی بود؟ / رسانه‌ها باید از انتشار تصاویر حملات تروریستی و نیز جنازه‌ها خودداری کنند؟ / نظر عکاسان موافق ومخالف چیست؟ / پاسخ محمد برنو، علی قنبرلو، مرتضی جابریان و محمد محسنی فر به سوالاتی درباره عکاسی بحران

پایگاه خبری تحلیلی فردا:

گفتگو با خبرنگار جنجالی حادثه اهواز

روز ۳۱ شهریورماه، هنگام رژه‌ی نیرو‌های مسلح به مناسبت آغاز هفته‌ی دفاع مقدس، در یک حمله تروریستی که برخی آن را کار گروه های تجزیه طلب و برخی کار داعش می دانند، باعث شهادت جمعی از هموطنانمان شد. طبیعتا این ماجرا علاوه بر بازتاب ژورنالیستی، انعکاس فوتوژورنالیستی هم داشت. در رژه نیروهای نظامی، سربازان حاضر، اسلحه های خالی در دست دارند، بنابراین نمی توانند از آن استفاده کنند. همین مساله در اهواز سبب شد که با شنیدن صدای شلیک، اغلب آن ها به اطراف پناه ببرند و تصویرهای منتشر شده از این اتفاق، حس ترس و وحشت در نظامیان، که خود باید حافظ امنیت باشند را القا می کند. انتشار این تصاویر وقتی پر سر و صداتر شد که بسیاری از رسانه های خارجی نیز از آن ها استفاده کردند.

عصر همان روز رژه، عکاس یکی از خبرگزاری‌های بنام در اهواز، در صفحه‌ی مجازی خود از ممانعت انتشار عکس‌هایش در آن خبرگزاری و نشرشان توسط خبرگزاری دیگری خبر داد.

مخالفان انتشار این تصاویر معتقدند که این کار می تواند از سویی به اهداف تروریست ها که همان القای وحشت است کمک کند و از سوی دیگر ضعف نیروی نظامی را برجسته می کند.

«مرتضی جابریان»، «محمدمحسنی‌فر»، «محمد برنو»، «علی قنبرلو» عکاسانی بودند که نظرات حرفه‌ای‌شان را در این خصوص با ما طرح کردند.

در شرایط سخت حادثه اهواز، همکاران عکاسم، وظیفه دشواری بر دوششان بود و به خوبی توانستند از عهده آن بربیایند/در همه جای دنیا وقتی یک اتفاق تروریستی رخ می­دهد، عکس­هایش هم منتشر می­‌شود

محمد برنو

در ابتدا از تمام عکاسانی که در آن شرایط خاص، توانستند بر بهت و ترس خود غلبه کنند و با عکس­ های خود بخشی از اتفاقات آن روز را روایت کنند، خداقوت می­گویم. عکاسی خبری، ژانری متفاوت از عکاسی است که با توجه به ذات خبرها و رویدادها، عکاس­ها را با اتفاقات پیش­بینی نشده روبرو می­ کند. این پیش­بینی ­ناپذیری رویدادها، یکی از مهم­ترین ابعاد دشواری کار عکاسی خبری است و از همین جهت در دنیا اهمیت بسیاری دارد و حتی جشنواره ­های معتبری در دنیا در این حوزه هر ساله برگزار میشود.

یکی از دلایل اهمیت عکاسی خبری، حساسیت عکس ­های منتشر شده در فضاهای رسانه ­ای است. یعنی عکاس خبری با ثبت و انتشار یک عکس می­تواند جنبه ­ای پنهان یا کمتر دیده شده از یک رویداد را به مخاطبان نشان دهد و یا به صورتی روایت کند که در باور دیگران، به گونه­ ای دیگر نقش بسته بود. در عین حال سرعت عمل و تیزبینی عکاس خبری می­تواند او را به روایتگر پیروز یک رویداد خبری تبدیل کند. پس با توجه به این دلایل، باید بعد از هر رویداد مهم خبری، با تحلیل عکس­ ها و متن اتفاق، به پیشرفت و بهبود اطلاع ­رسانی و پوشش خبری کمک کنیم. بنابراین مجددا ضمن دست مریزاد گفتن به همکارانم در اهواز، به نکات زیر اشاره می­کنم:

  1. ما به عنوان فوتوژورنالیست عکس می­گیریم که منتشر کنیم، درست مانند کاری که ژورنالیست­ ها با خبر انجام می­دهند. تنها نکته مهم این است که ما با انتشار یک فریم، تنها بخشی از یک رویداد را نشان می­دهیم، بنابر این باید دقت بیشتری در انتشار عکس داشته باشیم.
  2. اینکه بعد از یک رویداد رسانه ای نخواهد آن عکس را منتشر کند، به سیاست­ های آن رسانه مربوط می­شود، اما نمی­توان به عکاس خبری که در حین رویداد با غلبه بر استرس و شرایط محیطی نابسامان توانسته عکسی را ثبت کند، خرده گرفت. در همه جای دنیا وقتی یک اتفاق تروریستی رخ می­دهد، عکس­ هایش هم منتشر می­شود. همانطور که در سوریه، عراق، فرانسه ، لیبی و نقاط دیگردنیا هم منتشر شدند. اگرچه باز هم تأکید می­کنم که انتشار عکس باید دقت و وسواس بسیار صورت پذیرد.
  3. گاهی در حین یک رویداد به قدری سرعت اتفاقات بالاست و ابهام برای مخاطبان در مورد آن وجود دارد که عکاس خبری با ثبت و انتشار عکس می­تواند این نقیصه را جبران کند، اما یکی از مهم­ترین نکاتی که هر عکاس خبری باید بداند این است که بر هیجانات خود غلبه کند و هر چه ثبت کرده را به سرعت منتشر نکند. در اهواز نیز بین عکس­ هایی که با تأخیر منتشر شد، عکس ­های خوبی وجود داشت.
  4. گاهی تنها انتشار یک فریم کافی است، مگر اینکه هدف متفاوتی از انتشار عکس ­های بعدی مورد نظر باشد. به عنوان مثال فریم­ های زیادی از سربازان روی زمین منتشر شد، که بسیاری از آنها تکراری بود و بر فهم مخاطب از رویداد نمی­ افزود.
  5. عکاس خبری در حین کار، چه در هنگام ثبت و چه در هنگام انتشار عکس، بایدها و نبایدهای حرفه­ای خود را باید در نظر داشته باشد. اگر نمی­ تواند تمام جنبه­ های یک رویداد را روایت کند -مانند این بخش از ماجرا که از حمله نیروهای ایرانی و کشته شدن تروریست­ ها تصویری منتشر نشد- باید از اغراق در جنبه­ های در دسترس­تر رویداد بپرهیزد.
  6. در انتها باز هم تأکید می­کنم که در شرایط سخت حادثه اهواز، همکاران عکاسم، وظیفه دشواری بر دوششان بود و به خوبی توانستند از عهده آن بربیایند. این نکات تنها برای مرور دشواری­های عکاسی خبری است و اینکه بعد از هر رویداد، بتوانیم از آن خوب بیاموزیم تا در رویدادهای بعدی بهتر و هوشمندانه ­تر عمل کنیم.

کسانی که وحشیانه شهید شدند را نشان‌ می‌دهیم. اگر ما این‌ها را نشان ندهیم دنیا چطور می‌فهمد حادثه تروریستی بوده؟

مرتضی جابریان

ما واقعیت‌ها را منتشر کردیم، چه کمکی به اهداف تروریست‌ها می‌کند؟ وقتی شهروندی که سلاحی دستش نیست و فقط یک طبل و ساز است چه‌کار میخواهد بکند؟ با مردم عادی چه فرقی دارد؟ با منی که فرار کردم چه تفاوتی می‌کند؟ فرقش این است که یک لباس نظامی پوشیده؟

من هم می‌توانم یک لباس نظامی بپوشم عکاسی کنم بعد هم فرار کنم، اگر عکسم منتشر شد بگویند یک گروه نظامی دارد فرار می‌کند.

آیا خوب است که عکس جنازه‌ها را منتشر کنیم؟

بله خوب است چون واقعیت را نشان می‌دهد. مظلومیت و کسانی که وحشیانه شهید شدند را نشان‌ می‌دهیم. اگر ما این‌ها را نشان ندهیم دنیا چطور می‌فهمد حادثه تروریستی بوده؟ فقط فرار را نشان بدهیم؟ باید خون را به تصویر بکشیم که یعنی مثلا دو نفر شهید شدند، دو نفر تیر خوردند. قرار نیست همه چیز را سانسور کنیم!

عکاس باید در صحنه عکس را بگیرد ولی در انتشارش خبرگزاری مسئول است/شاید بهتر بود بعضی از عکس‌ها را منتشر نکنیم

محمد محسنی فر

حقیقت و به‌طور کلی رسانه چیزی است که باید نمایش داده شود. ما همین چالش را سر مجموعه‌عکس‌های مستند اجتماعی هم داریم! مثلا وقتی مجموعه کودکان کار یا اعتیاد را کار می‌کنیم می‌گویند این ‌ها سیاه نمایی نیست؟

قضیه این است که این‌ها حقایق‌اند که در جامعه‌ی ما وجود دارند و در نهایت باید به تصویر کشیده شوند.

گاهی هم قضیه مثل همین حمله‌تروریستی است و این وسط ممکن است ما یک سری خط قرمزهایی داشته باشیم برای مثال عرض می‌کنم یک سرهنگ درجه‌دار نظامی با یک وضعیت بدی درحال فرار است -چنین اتفاقی نیفتاده و برای مثال گفتم فقط- اینجا ممکن است ما خط قرمزی داشته باشیم وبگوییم بهتر است این عکس منتشر نشود.

این تصمیم‌گیری هم از سمت عکاس نیست و عکاس باید در صحنه آن عکس را بگیرد، نباید از چیزی غافل شود ولی در انتشارش خبرگزاری مسئول این قضیه است. خبرگزاری باید مدیریت کند و به اصطلاح خودمان سوتی ندهد.

من نمی‌خواهم وارد جزییات عکس‌های قضیه‌ی حمله‌ی تروریستی اهواز شوم. شاید بهتر بود بعضی از عکس‌ها را منتشر نکنیم ولی طوری نبود که بگوییم بهتر است به‌طور کلی این گزارش را کار نکنیم. همان‌طور که یکی از خبرگزاری‌های مطرح نزد. برای این کار هم استدلال‌هایی داشتند، که درست نبودند. چون دقیقا سر حمله‌ی تروریستی مجلس همان‌ها گزارش زدند و خیلی هم گزارششان خوب بود. بهترین عکاس‌هایشان را فرستادند سر صحنه و برای این گزارش خیلی هم تبلیغات کردند.

چه می‌شود که گزارش مجلس را کار می‌کنند و گزارش اهواز را نه؟

مثلا می‌گویند ریشه‌ی کلمه‌ی ترور به معنی ترساندن است و اگر ما گزارش تصویری‌ای کار کنیم که ترس مردم نمایش داده شود، به اهداف تروریست‌ها کمک کردیم. خب شما گزارشی کار کنید که ترس مردم نشان داده نشود. این‌طور نباید باشد که بگوییم ما یک خبر را پوشش نمی‌دهیم.

خبری که در سطح جهانی اهمیت دارد، به نظر من یک خبرگزاری باید زرنگی کند با یک سیاستی طوری پوشش بدهد که به نفع خودش باشد. ولی این‌که به‌یک‌باره بگویم این خبر را اصلا پوشش نمیدهم، ممکن است تروریست بگوید من این کار را کردم به بهانه‌ی حقوق بشر! حمله‌ی تروریستی کردم چون این‌ها خودشان تروریستند! آن یک رسانه‌ی منفی است، حرفش را می‌زند. رسانه‌ی داخلی ما که باید از این قضیه دفاع کند هیچ دفاعی نمیکند!

ما باید عکس بچه‌ای که تیر خورده را نشان بدهیم که بگوییم جنایت این است. ما باید سربازی که اسلحه ندارد و یا سربازی که از پشت تیر خورده را نشان بدهیم که بگویم جنایت این است. ما باید خانواده‌هایی را نشان بدهیم که در حال فرارند تا بگوییم جنایت انجام شده.

به اهداف تروریست‌ها کمک نمی‌کند به شرطی که حواسمان باشد چه چیزی را منتشر می‌کنیم و چه‌کار می‌کنیم.

یعنی ممکن است گاهی عکس فرار همین خانواده‌ها هم به ضرر ما باشد. زمانی‌که ما هیچ مدیریتی روی آن نداشته باشیم و هیج توضیحی ندهیم. اما گاهی هم می‌گویم من این رو منتشر می‌کنم که بگویم چه جنایتی صورت گرفته. این‌جا قطعا به نفع ماست و اتفاقا علیه آن حمله‌ی تروریستی است، علیه آن جنایتی‌است که انجام شده.

خوب است این‌جا این نکته را بگویم که ما اصطلاحی داریم برای عکاس‌هایی که جنگ کار می‌کنند می‌گویند «عکاس جنگ». این اصطلاح اشتباه است! عکاس جنگی وجود ندارد. عکاس جنگ کسی‌است که میخواهد جنگ را ترویج بدهد. ما عکاس‌هایمان عکاس ضد جنگند.

خودشان هم بارها گفتند این قضیه را که ما عکاس ضدّ جنگیم. یعنی ما می‌رویم جنگ را به نمایش بگذاریم که با جنگ مخالفت کنیم، نه این‌که از جنگ تقدیر کنیم. این نکته‌ی ظریفی‌است که در رسانه‌ها وجود دارد و بعضی‌ها یک جورایی بی‌سوادی می‌کنند.

عکاسان خبری مظلوم واقع شده‌اند/مخالف صد درصد انتشار عکس‌های جنازه‌ها هستم/سرباز مگر باید بایستد جلوی تیر؟ هرکسی دیگر هم باشد فرار می‌کند!

علی قنبرلو

متاسفانه در ایران همکاران عکاسان خبری ما خیلی مظلوم واقع شده‌اند. از هر طرف همه نوع فشاری را تحمل می‌کنند ولی به‌خاطر آن عشقی‌که به کارشان دارند، همچنان مشغول‌اند. نمیدانم اسمش را چه بگذارم ولی فکر می‌کنم یک نوع توهّم امنیتی همیشه دنبال ما هست!

یک اتفاق یا یک حادثه نباید بیفتد و اگر بیفتد همه ناراحت می‌شویم ولی این دلیل نمی‌شود که با منتشر کردن عکس‌های آن اتفاق یا حادثه باعث بشود همه حمله کنند به یک عکاس یا یک خبرگزاری که چرا این‌ها را منتشر کردی! سر قضیه حادثه‌ی مجلس عکس‌هایی که از بچه‌ها منتشر شد همه‌ی دنیا کار کردند. درست است که اصل حادثه نباید اتفاق میفتاد ولی مسئولش من عکاس خبری که نیستم! متاسفانه همیشه آن هجمه و بلایایی که باید سر افراد دیگر بیاید سر عکاسان خبری میاید. ولی بازهم ما به کارمان ادامه می‌دهیم.

انتشار عکس‌ جنازه‌ها

بحث انتشار عکس‌های حادثه یک ماجرا است، انتشار عکس‌های جنازه ماجرای دیگری‌است. بنده به شخصه مخالف صد درصد انتشار عکس‌های جنازه‌ها هستم. حتی ایراد هم به این گرفته‌ام که شما وقتی عکس‌های جنازه را می‌گذاری، آن طرفی که عکسش پخش می‌شود، خودش پدر و مادر دارد، فامیل دارد، دوست و آشنا دارد. من می‌گویم حتی اگر داعشی باشد! تا این حد! سر قضیه‌ی مریوان قبل از این‌که آن‌ها بخواهند پاسگاه‌های مرزی ما را بزنند، یک سری عکس خبرگزاری تسنیم مثلا منتشر کرد (مثال عرض می‌کنم وگرنه همه‌ی خبرگزاری‌ها زدند) که این عکس‌ها توسط عکاس گرفته نشده بود و موبایلی بودند. که یک گروهک را متلاشی کرده‌اند. دست شما درد نکند نیازی نیست عکس جنازه رو منتشر کنی! بین آن پنج نفر شاید یک نفر هم مثلا بی‌گناه بوده (در این مثال چنین نبود)

هرکسی است، نباید عکس جنازه‌اش منتشر شود. عکس بچه‌ی چهارساله به اسم طه که شهید شد، خیلی ناراحت کننده‌بود. کل این حادثه یک طرف، عکس آن کودک منتشر شد طرف دیگر. الآن مادرش بیمارستان است. مرخص شود و در فضای مجازی عکس فرزندش را ببیند، تا عمر دارد میشود روضه‌ی آن مادر. این کار خبرگزاری‌ها نبود. نشان می‌دهد طرف یا مال اداره‌ی اطلاعات بوده، یا اداره‌ی آگاهی و یا پزشکی قانونی. چون منِ عکاس تا به‌حال اجازه‌ی نداشتم خودم بروم عکس بگیرم. چون من می‌دانم چه‌چیز را بگیرم تا آن باز بودن چشم‌ها و مظلومیت صورتش نیفتد.

قضیه‌ی دیگری به عنوان مثال بگویم. ماجرای آتنا اصلانی در مغان، من از دو سه روز بعد از حادثه آن‌جا بودم تا لحظه‌ای که قاتل را اعدام کردند. پدر و مادر آتنا اصلا جنازه بچه را ندیدند. نمی‌توانستند ببیند. بعد مامور آگاهی بچه رآ از سطل دراورده گذاشته‌اند روی زمین، بچه‌ی مچاله را عکسش را گرفته‌اند!

نمی‌دانم چه منطقی دارند و چقدر به اطلاع‌رسانی علاقه‌مندند! این اطلاع‌رسانی نیست. چنین کاری باعث می شود بعدا بگویند جلوی عکاسان را بگیرند. در حالی‌که آن کارهایی که ما برای نظام و انقلاب کردیم خیلی بیش‌تر از کارهایی‌است که آقایان طی سی‌سال منتشر کردند ولی کسی حرف گوش نمی‌کند.

فرار سربازان

منطقی است. سرباز مگر باید بایستد جلوی تیر؟ هرکسی دیگر هم باشد فرار می‌کند! بحثی که هست این است که هرکسی که دوربین دستش میگیرد و می‌رود داخل مجموعه‌ها عکاس خبرگزاری و روزنامه نیستند. من اگر ببینم عکسی که از یک مسئول دولتی می‌گیرم یک داستانی دارد و بعدا بر ضد نظام تموم می‌شود، منتشر نمی‌کنم. حتی به دبیرم هم نمی‌فرستم، چون شعور بصری خودم می‌گوید اگر عکسش رو منتشر کنم چه سودی برای من دار؟ فوقش می‌گویند آفرین! نمی‌خواهم که با آن عکس بروم پناهنده شوم! باید آن شعور در خود عکاس باشد. دوربین‌هایی هست که عکس‌ها را پی در پی می‌گیرد. اگر وقتی از من‌هم به‌عنوان یک آدم معمولی عکس بیندازند شاید خنده‌ام طوری شود یا چشمانم بسته‌باشند؛ این شعور عکاس است و باید درک کنم چه چیز را بگذارم و یا نگذارم. من عکسی از تروریست‌ها ندیدم که اسلحه به‌دست باشند. شاید هم گرفته‌اند ولی نگذاشتند که منتشر کنند. پس این خروجی گلِ کار نبوده و پنج دقیقه، ده دقیقه بعد از اتفاق است و لحظه‌ی اولیه نیست.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت