آیت‌الله مدنی از شهادت خود با خبر بود +تصاویر

کد خبر: 870081

شهید آیت اللّه مدنی در موقعیّت‌های مختلف، هرگز ساده‌زیستی و زهد را فراموش نکرد و همیشه با زندگی اشرافی، علنی و عملی، مبارزه کرد. زندگی ساده او همیشه توطئه‌های دشمن را برای تخریب شخصیت وی نقش برآب می‌کرد.

آیت‌الله مدنی از شهادت خود با خبر بود +تصاویر

خبرگزاری فارس: اقدامات شهید مدنی در تثبیت اوضاع تبریز، مقابله با اقدامات سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و نیز بنی‌صدر همچنین خنثی‌کردن توطئه‌های دشمنان کشور، کینه عمیق دشمنان را موجب شده بود.

آنان درصدد ترور و به شهادت رساندن این عالم برآمدند. منافقین روز ۲۰ شهریور۱۳۶۰ او را مانند جدش، علی‌بن‌ابی‌طالب در محراب به شهادت رساندند.

آیت‌الله مدنی مانند تمام نماز جمعه‌ها، بعد از خطبه‌های نماز جمعه شروع به نماز خواندن کرد که در آن لحظه یکی از حضار و نمازگزاران به ایشان نزدیک شد. فرد خبیث «مجید نیکو» بود.

مقارن ساعت ۴۰: ۱ بعدازظهر، هنگامی که آیت‌الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجت‌الاسلام میرزا نجف آقازاده، یکی از روحانیون تبریز مشغول سخنرانی بود، شخص ناشناس به منظور پرسش به طرف آیت‌الله مدنی رفته، در حالی‌که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می‌کند، وی را ترور کرد.

بنا به گفته شاهدان عینی در این لحظه، دو انفجار متوالی روی می‌دهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین افتاده و چندین نفر هم مجروح می‌شوند.

ضارب نیز متلاشی می‌شود. در این حادثه حدود ۲۰ تا ۳۰ نفر مجروح شدند که به بیمارستان‌های تبریز منتقل شدند، ساعت ۳ بعد از ظهر مهندس طاهری، استاندار وقت آذربایجان‌شرقی در پیامی رادیویی ضمن اعلام خبر شهادت آیت‌الله مدنی، مردم را به آرامش دعوت کرد.

طبق وصیت آیت‌الله مدنی، پیکر او می‌بایست به شهر مقدس قم منتقل می‌شد. بعد از ظهر ۲۱ شهریور ۱۳۶۰، صد‌ها سیاهپوش آذربایجانی با سینه‌ای چاک و چشمانی گریان مردی را بر دست‌های خود تشییع می‌کردند که سالیان درازی بود در عالم رؤیا از جدش امام حسین (ع) شنیده بود: «یا بنی انت مقتول» و اینک او به این آرزویش رسیده بود.

مردم در حالی که شعارهایی، چون «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، امام جمعه ما پیش شهداست امروز»، «آمریکا، آمریکا با خون وضو می‌گیرم، سازش نمی‌پذیریم»، «خدایا، خدایا نگه دار رهبر ما ...» سرمی‌دادند، پس از گذشتن از خیابان‌های تبریز، در میدان نماز آن شهر اجتماع کردند و به عزاداری پرداختند.

۲۰ شهریور را فرصتی دانسته تا از بعد آن دیگر به زندگی آیت‌الله شهید مدنی، دومین شهید محراب تبریز اولین‌ها بپردازیم و این بار به سراغ دختران این شهید می‌رویم که در آن زمان دختران جوان و نوجوانی بودند که در این مصاحبه با هر سوالی به آن دوران برگشته و وصف شهادت پدر را می‌گویند.

اسدالله هدیه شهادت را از امام حسین (ع) گرفت

بتول مدنی، دانش‌آموخته تاریخ تشیع از دانشکده ادیان، دختر کوچک شهید آیت‌الله مدنی است که وقتی نام پدر را شنید، اشک از گوشه چشمانش جاری شد.

دختر کوچک شهید آیت‌الله مدنی گفت: زمان شهادت پدرم ۱۷ ساله بوده و ۲۰ روز بود که عقد کرده بودم.

وی افزود: ما در قم زندگی می‌کردیم و آن زمان ترور‌های زیادی انجام می‌گرفت که امام راحل (ره) اجازه سفر به پدر را نمی‌دادند و می‌گفتند که من نگران هستم به همین منظور پدرم برای مراسم عقد من که آخرین دخترنشان بودم نتوانستند حاضر شوند.

بتول مدنی خاطرنشان کرد: بنده سه روز قبل از شهادت با همسرم به دیدار پدرم آمده و چند روزی پدر و دختری گذراندیم که هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم.

وی با بیان اینکه پدرم از شهادت خود خبر داشتند و حتی این را از امام حسین (ع) خواسته بودند، تصریح کرد: عصر روز قبل از شهادت یعنی روز پنج‌شنبه، نوزدهم شهریورماه پدر با همه فرزندان خود تماس گرفتند در حالی که این کار را هیچ وقت انجام نمی‌دادند و همیشه ما با پدر تماس می‌گرفتیم، همه خانواده از این کار خوشحال شدیم.

دختر شهید محراب تبریز ادامه داد: پدرم با تماسی که داشت، از حال همه اعضای خانواده و حتی نوه‌هایش جویا شد و این کار غیرمنتظره برای ما بود چراکه پدرم سرشان خیلی شلوغ بود، ولی آن روز تماس گرفته و سفارشات زیادی کردند که از جمله آن‌ها انس با قرآن بود.

وی بیان کرد: یادم هست پدرم حین صحبت با من تاکید زیادی کرد تا سوره واقعه را بخوانم.

بتول مدنی با اشاره به اینکه ما نمی‌دانستیم دلیل حال خوش پدر چیست، افزود: مطمئنم خودشان به این واقف بودند که شهادتشان نزدیک است.

وی تصریح کرد: حتی اطرافیان پدر در آن شب نیز روایت می‌کردند که آن شب یکی از شب‌های فوق‌العاده‌ای بوده به طوریکه ایشان خیلی با نشاط و شاداب بودند و حتی بعد از نماز شب با جوانان در بیت امام جمعه به گفتگو نشسته‌اند. دختر کوچک شهید مدنی ادامه داد: حتی خواهر بزرگتر از من چند شب قبل از شهادت پدرم خواب دیده بود که اخبار شهادت پدر را اعلام می‌کنند و این باعث نگرانی خواهرم شده بود و با سختی و اتوبوس به سمت تبریز حرکت کرد و در بیت پدر در حال وضو گرفتن و رفتن به نماز جمعه بود که متوجه تلفن‌های مشکوک می‌شود و بعد هم با پیکر پاک پدر مواجه می‌شود.

بتول مدنی بیان کرد: پدرم شخصیت برجسته‌ای داشته و در عین وقار و ابهتی که داشتند، افتادگی و مهر و محبت زیادی در وجودشان موج می‌زد، شاید کسی به دلیل این ابهت فکر می‌کرد نمی‌تواند به ایشان نزدیک شود، اما بعد از چند کلامی با پدر حتما جذب او می‌شد.

شهید مدنی اجر خود را با شهادت گرفت

رُباب دختر دیگر شهید آیت‌الله مدنی و البته دختر بزرگ ایشان است؛ دختر بزرگ شهید مدنی در رابطه با دخترانه‌هایشان با پدر شهیدش این چنین گفت: قبل از شهادت با همه تماس گرفته و تلفنی صحبت کردند و ما را به قرآن و توکل بر خدا دعوت می‌کردند و سفارش‌های دیگری که قدر انقلاب را بدانیم.

وی افزود: آن زمان مانند امروز نبود که تلفن در اختیار همه باشد، ولی با سختی زیاد با همه تماس گرفته و جویای حال شدند در حالی که وقتی ما تماس می‌گرفتیم بعد از احوال‌پرسی خداحافظی می‌کردند و می‌گفتند مردم مطالباتی دارند و نمی‌توانم آن‌ها را پشت در بگذارم.

دختر بزرگ شهید محراب خاطرنشان کرد: از صدای پشت تلفن پدر می‌شد فهمید که حال پدرم آسمانی است و انگار می‌داند که شهید خواهد شد.

وی افزود: من در آن زمان ۳۰ ساله بودم و همیشه مانند هر دختر دیگری ابهت پدر و شخصیت و وقار ایشان برای من الگوی ایده‌آل یک مرد بود.

رباب مدنی بیان کرد: اخلاص و راستگو بودن پدر بارزترین ویژگی پدرم از دیدگاه من که دخترشان هستم، بود و بعد از شهادت‌شان، دلتنگی‌ها را با پدر نجوا میکنم تا آرام شوم.

سخن آخر. شهید آیت اللّه مدنی در موقعیّت‌های مختلف، هرگز ساده‌زیستی و زهد را فراموش نکرد و همیشه با زندگی اشرافی، علنی و عملی، مبارزه کرد. زندگی ساده او همیشه توطئه‌های دشمن را برای تخریب شخصیت وی نقش برآب می‌کرد.

خط سرخ شهادت، خط آل علی (ع) است و این افتخار از خاندان نبوّت و ولایت به فرزندان پاک آن بزرگواران و پیروان خط آنان ودیعه نهاده شده است.

شهید آیت‌اللّه مدنی، پس از پیروزی انقلاب و شکست توطئه‌های آمریکا و مزدوران داخلی‌اش، در سنگر نماز جمعه ماهیت پلید لیبرال‌ها و منافقین کوردل را بر مردم آشکار می‌کرد. این امر باعث شد تا آنان این چهره درخشان را هدف کینه خود قرار دهند. آیت الله مدنی در نهایت بیستم شهریورماه ۱۳۶۰، پس از اتمام خطبه‌های نماز جمعه با انفجار نارنجک منافقی کوردل به شهادت رسید تا مزد سال‌ها مبارزه در راه باطل برای احقاق حق را از جد بزرگوارش دریافت کرده باشد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت