آیت‌الله حسینی خراسانی عضو مجلس خبرگان رهبری: ماجرای احضار غیرمنتظره روحانی توسط رهبر انقلاب چه بود؟/رهبر انقلاب در میان همه سران جهان‌، سَر هستند/ایشان یک موهبت الهی برای کشور و ملّت ما و برای همه مستضعفان دنیا هستند/خبرگان با کسی تعارف ندارد/در جلسات با

کد خبر: 870030

عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: امروز ما معتقدیم آن کسی که خُبراء امّت بعد از رحلت امام رضوان‌الله تعالی علیه به رهبری این انقلاب برگزیدند در میان همه سران جهان، سَر هستند و الان هم اگر قرار باشد گزینشی صورت بگیرد باز بهترین هستند.

آیت‌الله حسینی خراسانی عضو مجلس خبرگان رهبری: ماجرای احضار غیرمنتظره روحانی توسط رهبر انقلاب چه بود؟/رهبر انقلاب در میان همه سران جهان‌، سَر هستند/ایشان یک موهبت الهی برای کشور و ملّت ما و برای همه مستضعفان دنیا هستند/خبرگان با کسی تعارف ندارد/در جلسات با
خبرگزاری فارس: زمستان سال ۹۴، وقتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز، لیست مشترک ۷ نفره‌ای را به عنوان کاندیدا‌های مورد حمایت خود در استان خراسان رضوی، برای پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان منتشر کردند، نام «سیّد احمد حسینی خراسانی» نیز به چشم می‌خورد. آیت‌الله حسینی خراسانی در نهایت توانست با یک میلیون و ۱۸۰ هزار و ۲۴۹ رأی مردم استان خراسان رضوی در کنار آیت‌الله سیّد محمود هاشمی شاهرودی، آیت‌الله حسن عالمی، آیت‌الله سیّد احمد علم‌الهدی، آیت‌الله سیّد مجتبی حسینی و آیت‌الله محمّدهادی عبدخدایی به مجلس خبرگان راه یافت. آیت‌الله حسینی خراسانی از محضر استادان برجسته‌ای، چون حضرات آیات حاج میرزا علی آقا فلسفی رضوان ا.. علیه و حضرت آیت ا.. مرتضوی و آیت ا.. رضازاده بهره برده است. وی همزمان در حوزه علمیه و دانشگاه فردوسی مشهد مشغول تدریس شد و با آغاز جنگ تحمیلی و حضور در جبهه‌های دفاع از دین و کشور در جنگ‌های نامنظم که توسط مقام معظّم رهبری و شهید چمران مدیریت می‌شد و دیگر جبهه‌های نبرد انجام وظیفه کرد و در شهریور ۱۳۶۴ به حوزه علمیه قم هجرت کرد و تحصیلاتش را در رشته معقول و منقول ادامه داد و از محضر استادان بزرگ حوزه علمیه قم همچون حضرات آیات عظام وحید خراسانی، شیخ جواد تبریزی، و علامه حسن زاده آملی و جوادی آملی و دیگر بزرگان حوزه علمیه قم به تدریس مشغول شد و با تدریس سطح عالی سرانجام با مشورت و تشویق برخی از اساتید به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. یک دوره درس خارج اصول وی به مدت چهارده سال به طول انجامید و اکنون دومین دوره خارج اصول وی در جریان است. آیت‌الله حسینی خراسانی دارای آثار و تألیفات و مقالات فراوانی است که پنجاه و شش مقاله را در مجلات تخصصی علمی پژوهشی و مجموعه آثار در کنگره‌ها به چاپ رسانده است. عضو مجلس خبرگان رهبری با حضور در خبرگزاری فارس، دقایقی را با خبرنگاران سیاسی این خبرگزاری به گفتگو نشست که ماحصل آن را در ادمه می‌خوانید. *** فارس: با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. ابتدا از اقدامات خاصی که مجلس خبرگان در این دوره و دوره‌های اخیر در ارتباط با وظایف خاص خود که تعیین رهبر است و نیز وظایف مشابه انجام داده است، توضیح بفرمایید. مستحضر هستید که فلسفه وجودی مجموعه مبارکی به نام مجلس خبرگان رهبری، حفظ آرامش و صیانت از امنیّت و در حقیقت اطمینان جامعه است، که اگر خدای ناخواسته شرایطی فراهم شد که بحث رهبری و انتخاب رهبری مطرح شد، بدون فوت وقت، در اوّلین فرصت ممکن، آن کسی که سکان‌دار است و آن کسی که به تعبیر امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه حکم آن بند دانه‌های مختلف نهاد‌ها و ارگان‌ها و مجموعه‌های حکومتی-دولتی- مدیریتی، اقتصادی سیاسی فرهنگی بهداشتی جامعه را دارد، تعیین شود و تا این نظام از هم پاشیده نشود. این فلسفه وجودی مجلس خبرگان رهبری است. با وجود این مجموعه، دغدغه و نگرانی وجود ندارد که اگر خدای ناخواسته روزی چنین شرایطی فراهم شد، بتوانند آن آرامش را حفظ و آن اطمینان را به جامعه بدهند که هیچ خطر و آسیبی جامعه و نظام شما و دستاور‌های عظیم شهدای شما را تهدید نمی‌کند. این اصل است. همانطور که تجربه عمر مبارک این مجلس، همین واقعیت را نشان می‌دهد، شما مستحضر هستید یکی از بحث‌هایی که همیشه مطرح می‌کردند بحث سالخوردگی امام بود. به خاطر بیماری امام، هراز گاهی مطرح می‌کردند که رهبر انقلاب اسلامی به خاطر کهولت سن، عوارض قلبی و فلان مسأله و اینکه دکتر‌ها چه گفته‌اند و... بالاخره می‌گفتند که با از میان رفتن ایشان همه چیز تمام می‌شود و گفته می‌شد برخی‌ها ساک و چمدان‌هایشان را بسته بودند که با رحلت امام، برگردند. امّا ملاحظه کردید که هرچند رحلت امام برای ما غم‌انگیز و سخت بود، امّا از این طرف، خُبراء امّت، به موقع و به‌هنگام ورود کردند و همان راهی که امام پیش کشیده بودند، همان اهداف، آرمان‌ها و ایده‌ها را با همان قوّت و با همان شاخص‌ها با انتخاب فردی دیگر به عنوان سکان دار و زعیم امّت با قدرت ادامه دادند و خوشبختانه با گذشت زمان، آن حُسن انتخاب و آن واقع‌بینی و واقع‌نگری خُبراء امّت بر همه روشن‌تر و مبرهن‌تر شد، تا جایی که حتّی مخالفان نظام هم اعتراف کردند (علی‌رغم اینکه برای آن‌ها تلخ است) گفتند که بهتر از این نمی‌شود. امروز هم اگر قرار باشد برای این امر گزینه‌ای داشته باشیم، باز بهترین گزینه، ایشان است. همین امروز ما معتقدیم آن کسی که خُبراء امّت بعد از رحلت امام رضوان‌الله تعالی علیه به رهبری این انقلاب برگزیدند در میان همه سران جهان، سَر هستند و الان هم اگر قرار باشد گزینشی صورت بگیرد باز بهترین هستند. فارس: عده‌ای بحث نظارت خبرگان بر رهبری را وظیفه خبرگان می‌دانند، امّا عده‌ای هم می‌گویند خبرگان باید مراقب باشد که آن شرایطی که رهبری باید داشته باشد کماکان حفظ شده باشد. نظر شما به کدام نزدیک‌تر است؟ این دو تعبیر از یک واقعیت است. نظارت یا مراقبت، دو عبارت حاکی از یک واقعیت هستند. به ه. ر. حال، از جمله وظایف مجلس خبرگان این است که کسی را به عنوان واجد شرایط رهبری شناسایی می‌کنند و برای اینکه واجدالشرایط بودن او از بقیه محرزتر و جامع‌تر باشد رأی می‌دهند. امّا آن کسی که با این خصوصیات شناخته‌اند خود او، ولی فقیه خواهد بود و رأی خبرگان به فقیه، ولایت نمی‌دهد. خبرگان به یک معنا موضوع را شناسایی می‌کنند و می‌گویند اینکه مدیر، مدبر، دلیر، شجاع، سیاست‌مدار، آشنای به زمان، فقیه، کاردان و همه این شرایط را داشته باشد این آقاست و در صورتی که دوم و ثانی نداشته باشد که بحث اختلاف در اینکه کدام یک از این دو گزینه باشد، او خود‌به خود به عنوان، ولی فقیه مشروعیتش اثبات می‌شود. یک نگاه این است که خبرگان می‌آیند واجدالشرایط را شناسایی می‌کنند نه اینکه کسی که واجدالشرایط بودن آن محرز است، به او ولایت تفویض کنند. امّا به هر نگاهی، بعد از آنی که کسی به عنوان واجدالشرایط شناسایی شد و به او رأی داده شد به عنوان، ولی فقیه و زعیم امّت خب این حدوثاً این اتفاق افتاده، ولی اینکه حدوثاً کسی واجد شرایط باشد این کافی نیست که برای همیشه این عنوان را دارا باشد بلکه باید بقائاً هم نظارت یا مراقبت داشته باشند که آیا این شرایطی که حدوثاً بوده، بقائاً هم در بستر زمان هم‌چنان باقی است یا دست‌خوش اشکالی قرار گرفته است. دستخوش اشکال قرار گرفتن هم به این نیست که خدای ناخواسته، ولی فقیه مثلاً از مسیر منحرف بشود. گاهی نه، جهات دیگری است که ممکن است واجدالشرایط بودن را مورد تردید قرار بدهد؛ بنابراین خبرگان هم احراز واجدالشرایط بودن شخص را برای زعامت امت به عهده دارند احراز کنند و هم بقائاً برعهده دارند که بگویند همچنان آن شرایط محفوظ است یا خیر. فارس: اگر اشتباه نگرفته باشم شما نظریه کشف را از نظریه انتخاب ارجح می‌دانید. حالا اینکه شما بفرمایید ارجح، من اجملاً به دو نظریه اشاره کردم. فارس: ببینید؛ بحث این است که بلاتشبیه درباره معصومین می‌گویند معصومین، ولی هستند، چه مردم انتخاب کنند چه نکنند. در مورد، ولی فقیه بالاخره این نظر وجود دارد که ایشان به نمایندگی از حضرت صاحب، ولایت عامه دارد و حالا اگر کشف شد که خب، وگرنه ولایت را دارا است. خبرگان حتماً کسی را انتخاب می‌کنند که واجد شرایط باشد و احراز واجد شرایط بودن، یعنی کشف موضوع خارجی. وقتی کسی دارای این شرایط است و مخصوصاً اگر بلامنازع باشد که اشاره کردم؛ یک وقت هست که واجدین شرایط در این سطح، بدون اینکه رجحانی مزیتی، افضلیتی، اعلمیتی، سیاستمدارتر بودنی در کار باشد متعددند، که بحث دیگری است، ولی در صورتی که کسی واجد شرایط است قولی است که جملگی بر آنند و می‌گویند این آقا جامع‌تر از بقیه است. حتماً تصدیق می‌فرمایید که احراز شرایط، کشف است. چون عدالت را که کسی به کسی نمی‌دهد. هیچ مجموعه‌ای نمی‌توانند دور هم جمع بشوند بگویند ما فلانی را عادل قرار دادیم. می‌توانند بگویند ما فلانی را عادل می‌دانیم. هیچ مجموعه و قدرت و ساختاری نداریم که بگوید ما فلانی را مجتهد قرار دادیم. می‌گویند ما فلانی را مجتهد می‌دانیم؛ یعنی کشف است. وقتی موضوع کشف شد که واجد این شرایط است، طبق ادله نصب- آن‌هایی که در باب ولایت فقیه معتقد به نصب هستند- تطبیق قهری خواهد بود. موضوع که محرز شد، محمول به طور قهری بر آن مترتب می‌شود. انفکاک محمول از موضوع فرض ندارد در حکم انفکاک معلول از علت و علت از معلوم است. تعبیری دارند مرحوم میرزای نائینی؛ می‌فرمایند ترتب احکام بر موضوعات، همانند ترتب معالیل بر علل است. اگر ما گفتیم «فامّا من کان من الفقهاء: صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواه، مطیع لامر مولاه، فللعوام این یقلدوه» این شد موضوع. اگر دوم نداشته باشد که افضل یا برابر باشد، طبعاً آن حکم «فانی قد جعلته علیکم حاکماً»، بنابراین اینکه ناظر به بحث ولایت باشد نه بحث حکومت به معنای قضاوت و داوری که بحث‌های فنی دارد، یا هر دلیل دیگری که گفته است فقط جامع‌الشرایط در زمان غیبت از قبل پیامبر و ائمه (علیهم‌السلام) حق زعامت و ولایت دارد. همان فرمایش امام (ره)؛ کلّ ما ثبت للنبیّ والأئمّة ‏‏علیهم السلام‏‏، فهو ثابت للفقیه... و لا نقیصه، الا یک مورد دو مورد و سه مورد که استثنا شده است. یعنی اگر آن فقیه جامع‌الشرایط، یعنی ولایت مطلقه؛ البته عنایت بفرمایید، چون خود امام هم مؤکداً این مطلب را مورد توجه قرار داند که آنچه که برای پیامبر و امام است بی کم وکاست جز یکی دو مورد استثناً از نظر امام برای فقیه جامع‌الشرایط است. البته در حوزه اداره جامعه. در حوزه ولایت؛ یعنی مدیریت و اداره جامعه و نه فضائل و کمالات. علی‌ایحال اینجا که می‌فرمایید کشف است یا تفویض است، اصولا حکم را که داشتنِ ولایت باشد که ما نمی‌توانیم به کسی بدهیم. ما کسی نیستیم. همه خُبَراء هم که جمع بشوند نمی‌توانند ولایت را اعطا کنند یا قبض کنند. نه می‌تواند ولایت به کسی بدهند نه می‌توانند بگیرند. ایجابا و سلبا ولایت برمی‌گردد به همان ریشه‌هایی که غدیر به آنجا برمی‌گردد. اما موضوع یعنی فقیه جامع‌الشرایط بودن، را باید احراز کرد؛ یعنی کشف. فارس: کمیسیونی به نام نظارت در مجلس خبرگان وجود دارد که آیت‌الله مهدوی کنی زمانی که در قید حیات بودند، ریاست آن را برعهده داشتند. وظیفه این کمیسیون چیست و در خبرگان چه کاری انجام می‌دهد؟ ببینید؛ این‌ها رصد می‌کنند مدیریت و زعامت رهبری را در حوزه‌های مختلف، مخصوصاً در سیاست گذاری‌های کلان نظام اسلامی. اینکه آیا ایشان که توانمندی این امر را داشته، همچنان داراست یا نه. هر بار که اجلاسیه خبرگان برگزار می‌شود، آقایان بعد از دو روز اجلاسیه با برنامه‌های درون‌مجلسی و فنی و تخصصی، روز سوم به زیارت مرقد مطهر امام مشرف می‌شوند و بعد به دیدار رهبر معظّم انقلاب می‌روند. وقتی به دیدار ایشان می‌رسند؛ خب بالاخره یک جلسه خصوصی و تا حدودی خودمانی است. ایشان شروع به صحبت می‌کنند. صحبت‌های ایشان درست است که برای عموم قابل استفاده است و پخش می‌شود، امّا مشتمل بر راهکار‌های اساسی و رهنمود‌های کلانی است. همه آقایان بالاتفاق می‌گویند ما از محضر ایشان و از دیدگاه‌ها و راه‌کار‌های ایشان و از پیشنهادات ایشان، استفاده کردیم. یعنی نشان می‌دهد که همچنان توانمند، همچنان پاسخگو، همچنان کارآمد و همچنان به‌روز هستند. همه قبول می‌کنند. یک جایی ایشان حرفی بزنند که جای، امّا و اگر داشته باشد، خبرگان با کسی تعارف ندارند؛ یعنی اولاً مجموعه خبرگان همه روحانی و طلبه هستند، آن هم روحانی و طلبه‌های در سطح بالا، بالاخره جزء نخبگان و فرهیختگان جامعه هستند، با کسی تعارف ندارند. خود بنده وقتی ایشان بحثی را مطرح کردند، خدمتشان که رسیدم عرض کردم که آقا من از این بحثی که ارائه کردید بسیار تشکر می‌کنم. بحث بسیار لطیفی بود. یعنی مثلاً برای ما و خیلی‌ها، زوایای جدیدی باز می‌شود. پنجره‌های جدیدی باز می‌کند، تازگی دارد. فارس: از وضعیت نوع زندگی خود رهبر انقلاب، اطرافیان و فرزندان بفرمایید اگر مسئله‌ای وجود داشته باشد، خبرگان تعارف نمی‌کنند. آن کمیسیون، مراقبت و نظارت می‌کند که اگر احیاناً نکته‌ای باشد که قابل تذکر باشد، این کار را انجام دهند. چون می‌دانید که همه جا بحث مچ‌گیری نیست؛ بحث تذکر است. آقا این موضع‌گیری یا این مشی یا اقدام شما، در افکار عمومی با چنین مسئله‌ای مواجه شده. بحث می‌شود. ایشان هم قاعدتاً جواب می‌دهند. اگر قانع شدند، اهلاً و سهلاً؛ در غیر این‌صورت اصلاح می‌شود؛ چون اصراری نیست بر این مطلب. ولی این را می‌خواهم بگویم که آن کمیسیون رسالت خودش را انجام می‌دهد؛ همان احراز شرایط حدوثاً، بقائاً هم برای آقایان محرز است و چیزی هم که عیان و آشکار است این که از نظر افکار عمومی هم غیر از این نیست. از نظر ارزیابی‌های کارشناسان- چه موافق چه مخالف- در عرصه‌های بین‌المللی نیز غیر از این نیست؛ بنابراین اینطور نیست که مشکلی باشد و آن را بنابه مصالحی نادیده بگیرند و از کنار آن بگذرند. فارس: عده‌ای از سیاسیون یک طیف خاص، این ادعا را دارند که بعد از حضرت امام (ره)، راهبرد‌های نظام دچار انحراف شده است. نظر شما به عنوان عضو خبرگان چیست و اینکه آیا اصول اصلی انقلاب در مدیریت حضرت امام و رهبر انقلاب تفاوت دارد و آیا در اصول انحراف وجود دارد؟ ملاحظه فرمودید خوشبختانه سالی یکبار، رهبری معظّم در حرم مطهر امام، به مناسبت سالروز رحلت امام، سخنرانی مفصلی دارند و جالب اینکه محور اساسی در نوع این سخنرانی‌ها، تکیه بر شاخص‌ها و یا اصول تفکر امام و انقلاب امام است که این‌ها اصول است و نباید عدول کرد و همه این سیاسیون با گرایش‌های مختلف سیاسی در جامعه ما این نطق و سخنرانی را ملاحظه می‌کنند و خیلی‌ها هم اهل ملاحظه نیستند. مثلاً فرض بفرمایید یکی از اصول راهبردی فقه و اندیشه امام، استکبارستیزی و مقابله با استکبار جهانی و حمایت از مستضعفان جهان است که حالا در قالب حمایت از جبهه مقاومت مطرح می‌شود. ما ندیدیم که هیچ شخصی یا جریانی مثلاً بیاید بگوید جنابعالی که این را از اصول اصیل و مسلم تفکر امام می‌دانید در اینجا از این اصل عدول کردید یا این مقدار عدول کردید. این‌ها با کسی تعارف ندارند. در حوزه مدیریت داخلی، اینطور نیست که در حمایت از دولت‌ها فرقی بین دولتی با دولت دیگر بگذارند. ایشان آن شاخص‌ها و اصول را با صراحت و صدای رسا و شفاف اعلام می‌کنند و کسی نیامده بگوید چرا درباره این اصل چیزی نگفتید یا اینکه اصلی که بیان کردید خود شما چند درصد از آن تخطی کرده‌اید. اینکه می‌گویند از اصول عدول شده، بگویند کدام اصل. اصول انقلاب- که اصول تفکر و اندیشه امام است- ایشان خودشان بر آن‌ها تکیه می‌کنند و می‌گویند این‌ها نقشه راه ماست و این‌ها سیاست‌های اصولی نظام و انقلاب و حرکت ماست. من ندیدیم تا حالا کسی- که معمولاً کسانی درصدد مچ‌گیری هستند- چیزی بگوید. من نشنیده‌ام حداقل. فارس: درباره اقتضائات شرایط مدیریت حضرت امام و مقام معظّم رهبری توضیح بدهید لطفاً. برخی معتقدند نحوه ورود امام (ره) به مسائل و به طور مشخص مسائل اقتصادی و معیشتی، شاید تفاوت‌هایی با نحوه ورود حضرت آقا دارد. نظر شما چیست؟ مستحضر هستید که شرایط و مقتضیات زمان، سیّال و شناور و متغیر است. راز اینکه در هر زمانی هم امامی لازم است که باید زنده باشد، همین است که دقیقاً به اقتضای آن شرایط و آن مقتضیات و آن احتیاجات اقدام کند و تصمیم بگیرد و اعمال مدیریت کند. «العالم بالزمانه لاتهجم علیه الوابس»؛ بحث زمان و اهل زمان، رابطه زمان و مقتضیات زمان و نیازمندی‌های زمان. این اصولاً یک خبط و خطای بسیار فاحش است که کسی انتظار داشته باشد به همان سبک و همان روشی که امام، رهبری می‌کرده و در قضایا ورود داشته، ایشان (رهبر انقلاب) رهبری کنند و همانگونه ورود کند. اصلاً این قابل قبول نیست. اصول ثابت است، ولی سبک‌ها و روش‌ها حتماً به اقتضای شرایط و مقتضیات زمان باید متغیر و متفاوت باشد، والا قانون اساسی خطوط کلی را مشخص کرده، اصول تفکر امام هم که برای همه ما روشن است، در آثار گفتاری و نوشتاری امام به یادگار مانده، پس اصلاً ما دیکر نیاز به رهبر نداریم. اینکه جنگ و صلح باید بشود، با کدام کشور علائق و ارتباطات اقتصادی، سیاسی و نظامی باید تعمیق و تعمیم داده شود و با کدام کشور باید قطع رابطه کرد؛ این مطمئناً از اموری است که فقط در صلاحیت رهبریِ حیّ است. جنگ، صلح، قطع علائق بین دُوَل و ایجاد ارتباط بین آن‌ها و همینطور نوع مدیریت، این‌ها از اوّلیات یک مدیریت موفق و قابل قبول معقول و منطقی است که بایستی هر مدیری به اقتضای شرایط خاص خودش تصمیم بگیرد که فقط در صلاحدید رهبری است؛ آن‌هم رهبری حیّ زمان. ما در صلح و جنگ، در ایجاد رابطه و قطع آن، تابع شرایط هستیم و شرایط حتماً به اقتضای زمان، ثابت نیست؛ متغیر است؛ بنابراین این ضعف نیست اتفاقاً. اگر موردی را کسی پیدا کند، مادامی که از آن ساختار‌ها تخطی صورت نگرفته، در آن چارچوب انجام گرفته، این اتفاقاً قوّت مدیریتی یک رهبر است که با حفظ اصول ثابت حاکم بر نظام به یادگار مانده از رهبری قبل، در مواردی، مغایر با شیوه رهبری قبل عمل کند. در زندگی همه انبیاء هم این مشاهده شده است؛ در حالی که همه هدف واحدی را دنبال می‌کردند. در زندگی ائمه ما این مسئله خیلی روشن است. در حالی که همه هدف واحدی را دنبال می‌کردند. در سیره و رویه امام واحدی در دو زمان هم این کاملاً مشهود است در حالی که در هر دو زمان، هدف واحدی را تعقیب می‌کرده؛ بنابراین اگر احیاناً مورد یا مواردی را نشان دهید که شیوه مدیریت رهبری با شیوه مدیریت امام متفاوت است، در صورتی که در چارچوب ساختارهاست، این نشانگر اقتدار رهبری نظام است نه ضعف. فارس: نقطه قلّه مدیریتی رهبر انقلاب از دیدگاه شما چیست؟ نظر من این است که امروز در این شرایط با این موقعیت، رهبری انقلاب یک موهبت الهی برای کشور و ملّت ما و برای همه مستضعفان دنیا هستند و آن تعبیر را باز تکرار می‌کنم که در میان همه سران جهان، ایشان «سر» است. این‌ها بحث اغراق یا مبالغه یا خلاف واقع گفتن نیست. عرض کردم که ممکن است ما آنچه راست است را نگوییم، امّا خلاف واقع هم نمی‌گوییم. فارس: قبول دارید که علل و چگونگی این سر بودن، خیلی برای جامعه باز نشده است و نیاز به بسط و تبیین دارد؟ من خیال شما را راحت کنم. شما دغدغه‌ای دارید و احتمالاً به دنبال آن هستید. من خدمت شما عرض می‌کنم؛ شفاف و یکجانبه. می‌گویند در این شرایط فعلی چرا رهبری اقدامی نمی‌کند و چیزی نمی‌گوید. عنایت بفرمایید ما برای اداره کشور، ساختار‌هایی داریم. قانون اساسی داریم، سران قوا داریم، تقسیم کار صورت گرفته؛ دولت به ریاست رئیس‌جمهور، حوزه مسئولیت‌هایش روشن است، رئیس قوه قضائیه مطابق قانون اساسی وظایفش روشن است، مجلس شورای اسلامی هم به عنوان مرکز قانون‌گذاری و به عنوان نظارت بر دستگاه‌ها وظایفش مشخص است. رهبری در آن بالا دارد نظارت می‌کند و مراقبت می‌کند که آیا امور بر طبق مجاری قانونی سیر خود را انجام می‌دهد، امور دنبال می‌شود، کار‌ها انجام می‌گیرید یا نه. اگر جایی طبق مجاری باشد، ایشان تشکر و تقدیر می‌کند و مردم هم این فراست و بصیرت را دارند و می‌دانند تشخیص می‌دهند. اگر در جایی احساس کرد حرکت کُند پیش می‌رود یا برخی دچار غفلت هستند یا مشکلاتی هست، در نشست‌های خصوصی مطرح می‌شود. مسئولین، مخصوصاً رئیس‌جمهور دیدار‌های پیوسته‌ای با رهبری دارد. در آن دیدارها، رهبری موارد لازم را تذکر می‌دهند که ایشان به زیرمجموعه خود منتقل کنند. گاهی فرمودند: آنچه را که در سطح عموم اعلام می‌کنم چندین برابر آن را در جلسات خصوصی به آقایان تذکر داده‌ام و اگر هم کار به جایی رسید مثل آنچه اخیراً شاهد بودیم، احضار می‌کند. جلسه‌ای که چند هفته پیش به طور غیرمنتظره بین رهبر انقلاب و اعضای دولت برگزار شد، یک احضار بود؛ یک دیدار نبود. چرا که مناسبتی در کار نبود و هفته دولت هم نبود، آنچه رخ داد این است که رهبری، دولت و کابینه را احضار کرده است و می‌گوید که چرا دارید کند عمل می‌کنید. این مشکلات را باید تدبیر کنید و شما می‌توانید؛ بنابراین رهبری این اقدامات را انجام می‌دهد، اما اینکه مثلاً ایشان بگوید رئیس‌جمهور هیچ کاری نکند و من خودم این کار را انجام بدهم، این خارج از هنجار‌ها و ساختار‌ها عمل کردن است که نه به مصلحت کشور است نه به مصلحت انقلاب و نه مطابق با قانون اساسی این حق و اجازه به رهبری داده شده است. ولی اینکه چه زمان این حق اعمال شود بستگی به تشخیص خودش دارد. ما‌ها یک چیزی را می‌بینیم، افکار عمومی یک چیزی را می‌بینند، حتماً باید این حق را به ایشان داد، برای ما آن چیزی که مهم است این که احراز کنیم که ایشان در جریان قرار دارد، رصد می‌کنند، و دلسوز هستند و از همه بیشتر علاقه‌مند به سرنوشت ملت و انقلاب و نظام هستند. در عین حال اگر دیدیم در جایی به آرامی حرکت می‌کند، لابد مصالحی وجود دارد که ما نمی‌دانیم. اصلاً رهبری برای این است که در جا‌هایی که ما نمی‌دانیم، به تصمیم‌گیری‌هایش، که او را با این شرایط پذیرفته‌ایم، اعتماد کنیم. فارس: شاید نگرانی‌ای که معمولاً در بین برخی مؤمنین وجود دارد، نسبت به رهبری آینده انقلاب است. زمان حضرت امام (ره) نیز این نگرانی وجود داشت و گفته می‌شد که بعد از امام، کسی برای هدایت انقلاب وجود ندارد. تحلیل شما از این موضوع چیست و شما چه نگاهی به این قضیه دارید؟ سؤال مهم و حساسی است و در اذهان خیلی‌ها این سوال مطرح است. در جبهه‌های جنگ که ما در حال جنگ بودیم، بخشی از کشورمان در اشغال دشمن متجاوز بود، در تحریم بودیم. شرق و غرب علیه ما متحد و منسجم بودند. همسایه‌ها هم از ما بریده بودند و خودمان هم شرایط سختی داشتیم، من آن زمان در جبهه‌ها با طرح یک آیه، این موضوع را برای رزمنده‌ها عرض کردم که طلبه جوانی بودم. گفتم از اینکه ما فکر رحلت امام را داشته باشیم رنج می‌بریم، ولی قرآن، صَباحَاً وَ مَساءً- به قول حضرت زهرا سلام‌الله علی‌ها در خطبه فدکیه- این ندا را به ما داده که محمّد صلی الله علیه وا آله فرستاده خداست و قبل از او هم فرستادگانی بوده‌اند. بخواهید یا نخواهید، یک روزی خواهد آمد که شما پیامبر را در میان خود نخواهید داشت. این را مطمئن باشید. صددرصد. آیه هم این است: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ. أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ ۚ. وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا ۗ. وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ». ببینید خدا اینطور شفاف سخن می‌گوید؛ اگر مُرد، یا در جایی کشته شد، شما می‌گویید کار تمام است یا نه؛ می‌گویید محمّد مُرد، یک شخص از دنیا رفته؛ دین و آیین و رسم و قانون او که نمرده است و ادامه خواهید داد؟ چه می‌کنید؟ معنایش این است که از الان برای آن روز آماده باشید که نگویید ما غافلگیر شده‌ایم. الان هم قصّه همین است. من آن زمان، این را عرض کردم و گفتم حالا آمدیم و روزی امام از دنیا رفت و جنگ هم بود، ما جبهه‌ها را رها می‌کنیم می‌گوییم کار تمام است یا با رهبریِ رهبری دیگر، ادامه خواهیم داد؟ آن رهبریِ دیگر، کیست؟ هیچ‌کس فکر نمی‌کرد کیست. بعد از آن قضایایی بود که عزل‌ها اتفاق افتاده بود. گفتم بفرمایید چه می‌کنید؟ حدیث شریف می‌فرماید: «انَّ لَنا فی کلِّ خَلَفٍ عُدولًا ینْفونَ تَحْریفَ الْغالینَ وَ انْتِحالَ الْمُبْطِلینَ»؛ در میان ما خاندان رسالت و برای ما اهل‌بیت پیامبر در هر عصری، خلفی وجود دارد که علم را به دوش می‌گیرد. این علم هیچ‌وقت بر زمین نمی‌ماند. علمداری بعد از علمداری، علم را به دوش خواهد گرفت. او کیست؟ اگر از من بخواهید بپرسید، الان هیچ کس نمی‌داند. نه اینکه می‌دانند و مخفی می‌کنند. آن به وقتش مشخص خواهد شد و مردم هیچ نگران نباشند. عین ماجرای بعد از رحلت امام. کسی اینطور فکر نمی‌کرد. اما به شرط‌ها و شروط‌ها ان‌شاءالله. «إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً» اینکه اوّل عرضم عرض کردم فلسفه وجودی خبرگان رهبری این است که از مردم، رفع دغدغه کنند، برای چنین روزی است تا دغدغه نداشته باشند. یا ان‌شاءالله متصل می‌شویم به عصر ظهور که اهلا و سهلاً و این آروزی همه ماست. یا بعد از صدسال دیگر، اگر چنین روزی پیش آمد، هیچ جای نگرانی نیست. این را با اطمینان خدمت شما عرض می‌کنم. اما به شرط‌ها و شروطها. شرط آن هم این است که این روحیه و روند را ما و مسئولان و کارگزاران، ان‌شاءالله ادامه بدهند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت