جنگ نرم سختتر از جنگ سخت
واقعیت ملموس تاریخی مبین این امر است که ریشه و پیشینه تخاصمات و نبردها در بدو امر فکری، اعتقادی و گفتمانی و به تعبیر جامعتر، نرمافزاری بوده و به تدریج پس از ایستادگی تکلیف محور رهبران جبهه حق و مقاومت استکباری و شیطانی رهبران جبهه باطل در برابر آن، اختلاف و تقابل بصورت مرحلهای تشدید شده و به تقابل و درگیری فیزیکی و یا به تعبیر فراگیرتر به درگیری سخت انجامیده است.
روزنامه کیهان؛ حجت الاسلام والمسلمین علی سعیدی نوشت: از ابتدای شکلگیری هسته اولیه انسان عاقل و مکلف روی زمین، تقابل بین حق و باطل، امام نور و امام نار و دو جبهه حزبالله و حزبالشیطان، پدیدار گشت و سرپیچی شیطان از فرمان ذات ربوبی و عصیان از سجده در برابر حضرت آدم (ع) و با ایستادگی قابیل به عنوان نماد امام نار در برابر هابیل به عنوان نماد امام نور دو جبهه حق و باطل واقعیت عینی پیدا نمود و این دو خط و دو جبهه در بستر تاریخ تداوم یافت و جبهه نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (ع) به عنوان قافلهسالاران جبهه حق و نمرود و فرعون، ابوسفیان، یزید و هارون... به عنوان محور باطل در برابر هم تاریخساز و بستر آزمایش دیگر انسانها گردیدند.
واقعیت ملموس تاریخی مبین این امر است که ریشه و پیشینه تخاصمات و نبردها در بدو امر فکری، اعتقادی و گفتمانی و به تعبیر جامعتر، نرمافزاری بوده و به تدریج پس از ایستادگی تکلیف محور رهبران جبهه حق و مقاومت استکباری و شیطانی رهبران جبهه باطل در برابر آن، اختلاف و تقابل بصورت مرحلهای تشدید شده و به تقابل و درگیری فیزیکی و یا به تعبیر فراگیرتر به درگیری سخت انجامیده است.
اگر قابیل در درگیری با هابیل دست خود را به خون برادر آلوده میسازد، ریشه نرمافزار داشته و اگر نمرد درصدد برمیآید حضرت ابراهیم (ع) را در آتش خود بسوزاند و یا فرعون در تقابل با حضرت موسی (ع) دست به انواع و اقسام تهدید و قتل میزند ریشه آن فکری و اعتقادی بوده است. قریب به یکصد غزوه و سریه و بیست و هفت جنگ سخت که خود پیامبر (ص) حضور و فرماندهی را عهدهدار بوده، ریشه اعتقادی و فکری داشته است بنابراین میتوان ادعا کرد که گستره جنگ نرم به مراتب فراگیرتر و عرصه آن بیشتر و مهمتر از جنگ سخت بوده و در واقع جنگ سخت یکی از مراحل تقابل فکری و عقیدتی و از مصادیق نبردهاست.
بیان مسئله انقلاب اسلامی ایران در واپسین دهههای هزاره دوم میلادی، مهمترین و بزرگترین پدیده قرن بیستم به شمار میآید که اعتراف دوستان و دشمنان انقلاب به ویژه کیسنجر وزیر خارجه کهنهکار اسبق آمریکا که از انقلاب به (سونامی) تعبیر کرده بود مبین این نقش و اهمیت میباشد. انقلاب اسلامی ایران فراتر از انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ میلادی و انقلاب سوسیالیستی شوروی در سال ۱۹۱۷ علاوه بر ایران، عرصه منطقهای و بینالمللی را تحت تاثیر عمیق خود قرار داد و بسیاری از معادلات را دستخوش تغییر نمود.
شعار استقلالطلبی، نه شرقی و نه غربی، ماهیتی دینی و ضد استکباری و عملکرد انقلابی در تقابل با ظلم ظالمان و دفاع از مظلومان و مستضعفان زمینهساز به خطر افتادن منافع متجاوزان و چپاولگران و قطع دست مستکبران از منطقه غرب آسیا گردید؛ لذا قدرتهای استکباری با رهبری آمریکا و استخدام ارتجاع منطقه جبهه گستردهای را در جهت مقابله با انقلاب شکل داده و همه توان خود را برای براندازی نظام نوپای اسلام به خط کردند. ابتدا با توسل به جنگ نیمه سخت و آشوبهای محلی و منطقهای و سپس ساماندهی جنگ سخت و تجاوز نظامی درصدد تحقق اهداف خود برآمدند که با مدیریت هوشمندانه حضرت امام (ره) و ایستادگی ملت ایران اهداف دشمن خنثی و نتیجه جنگ به رغم همه خسارتها به نفع نظام تمام شد.
جبهه مذکور در دهه دوم انقلاب وارد عرصه جنگ نرم شد و با همه توان و امکانات امپراطوری رسانهای اعم از ماهواره، اینترنت و فضای مجازی وارد نبرد مستقیم با نظام اسلامی و حکومت دینی گردید و به موازات افزایش اقتدار نظام و توسعه عمق راهبردی، میزان هجمه نرم دشمن تشدید گردید و همه ابعاد جنگ نرم اعم از نفوذ سیاسی و فرهنگی و تحریم و فشار اقتصادی و... در دستور کار قرار گرفت. واقعیت تلخ تاریخی این است که آسیبی که انقلاب و نهضتهای دینی از نبرد نرم خوردهاند، از ناحیه جنگ سخت نخوردند. اگر انقلاب حضرت موسی بن عمران (ع) به سقوط کشیده شد در سایه نبرد نرم بود و اگر انقلاب صدر اسلام پس از رحلت پیامبر از مسیر اصلی منحرف و سرانجام به یک رژیم ضد دینی اموی تبدیل شد در چرخه جنگ نرم بوده است، حادثه خونین عاشورا در گردونه جنگ نرم اتفاق افتاد و جامعه اسلامی که در اثر عملیات تخریبی دشمنان اسلام از انقلاب فاصله گرفته بودند به جایی رسیدند که زمینه شهادت امام معصوم و اسارت اهل بیت آن فراهم نمودند، متاثر از این نوع جنگ بوده است؛ بنابراین واکاوی جنگ نرم امروز و ارزیابی ابعاد آن و تفاوت آن با جنگ سخت میتواند زمینه تحول در ارکان نظام را فراهم نماید.
اهمیت توجه به جنگ نرم ۱- ارتقای میزان حساسیت دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ۲- هوشیاری و آگاهی مردم در قبال آثار و پیامدهای گوناگون جنگ نرم ۳- اشراف و حساسیت بیشتر مراجع، اساتید و حوزههای علمیه نسبت به خطر جنگ نرم ۴- ارتقاء عزم و اراده دولت و دستگاه قضا در اقدامات جدی برای مقابله با سازکار جنگ نرم دشمن ۵- کاهش التهاب و نگرانیهای مردم و ایجاد امید و اطمینان به آینده ۶- آمادگی و اقدام هماهنگ دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی ۷- استفاده بهینه و هدفمند از فرصتهای تبلیغی ملی و دینی ۸- تحقق رهنمود و منویات و تاکیدات مقام معظم رهبری پیرامون جنگ نرم ۹- تمرکز اولویتها و امکانات کشور در راستای مهمترین تهدید دشمن ۱۰- حفظ و صیانت از کیان نظام اسلامی ضرورت توجه به جنگ نرم ۱- ماهیت تخریبی و استحالهگری جنگ نرم در قبال انقلاب اسلامی ۲- غفلت و غافلگیری در برابر مهمترین طرح استکبار برای استحاله حاکمیت دینی ۳- احتمال تکرار تجربه تلخ سقوط انقلاب شوروی در چرخه جنگ نرم ۴- غفلت و سهلانگاری در قبال مجموعه هشدارهای رهبری در موضوع جنگ نرم ۵- غافلگیر شدن مردم و قرار گرفتن ناخودآگاه در دام دشمن ۶- شکست مهمترین تجربه حاکمیت دینی پس از حکومت پیامبر و امیرمومنان (علیهماالسلام) ۷- به هدر رفتن آثار و پیامدهای ایثار و فداکاری جهادگران، ایثارگران، آزادگان و شهدا ۸- سرپیچی از تکالیف الهی و عدم توجه به سنتهای قطعی الهی ۹- شکست جبهه مقاومت و حامیان و وابستگان به انقلاب اسلامی ایران ۱۰- خسارت، پشیمانی و شمول لعن و نفرین پیشینیان و آیندگان ویژگیهای جنگ نرم و مقایسه آن با جنگ سخت گرچه جنگ سخت و نرم هر دو از راهبردهای جبهه کفر و استکبار علیه انقلاب و نظام اسلامی بوده است، اما بین این دو تفاوتهای بسیار زیادی وجود دارد، توجه به تفاوتهای بین جنگ سخت و نبرد نرم میتواند زمینه پیشگیری ازتاثیرات و میزان تهدیدات این نبرد و ساز و کار مقابله با آن را مشخص و فراهم کند لذا به برخی تفاوتهای به صورت گذرا اشاره میشود: ۱- دوره زمانی: دوره زمانی جنگ سخت محدود است و در یک محدوده زمانی شروع و پس از مدتی به پایان میرسد کم اتفاق میافتد که یک جنگی همچون جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یا حمله عربستان به یمن طولانی شود، اما دوره زمانی جنگ نرم طولانی و زماندار است. به عنوان نمونه جنگ نرم آمریکا علیه اتحاد جماهیر شوروی بیش از دو دهه طول کشید، از عصر خروشچف که آغاز تغییر محاسبات رهبر شوروی بود تا عصر گورباچف که با تغییر محاسبات مردم و تشدید اختلاف و درگیری داخلی منجر به فروپاشی امپراطوری گردید بیش از دو دهه طول کشید. مقابله با چنین نبردی هم طولانی و زماندار است و برخورد مقطعی، کوتاه مدت پاسخگو نبوده و زمینه تاثیرگذاری جنگ نرم را فراهم میسازد. پس از سه دهه جریان جنگ آیا شناخت همهجانبه از نقشه دشمن و آمادگی همهجانبه برای مقابله توسط ارکان دولت و نهادها وجود دارد؟ ۲- عرصه مکانی: جنگ سخت معمولا در مرزها و در محدودههای مکانی است. جغرافیای جنگ سخت خیلی گسترده نیست، اما گستره جنگ نرم بسیار گسترده و به وسعت یک کشور یک منطقه و یک قاره است. جنگ پاکستان و هندوستان، جنگ عراق و ایران، جنگ بالکان، جنگ اعراب و اسرائیل، جنگ رژیم صهیونیستی و حزبالله و... در محدوده جغرافیای خاصی بوده است، اما سیطره جنگ نرم، مجموعه گستردهای از سرزمینها را دبر برگرفته و مجموعهای از انسان را تحت پوشش خود قرار میدهد. قهرا تقابل با گستردگی نبرد نرم هم باید متناسب با آن باشد. جنگ نرم جبهه استکبار، جغرافیایی جهان اسلام را در برگرفته ایران و انقلاب اسلامی بخشی از منطقه تحت پوشش جنگ نرم به شمار میآید. ۳- جامعه مخاطب: نیروهای درگیر و جامعه مخاطب در جنگ سخت نیروهای نظامی، مردمی، کارآزموده و آموزشدیده و سازماندهی شده است. نیروهای نظامی و رزمی هم در دوران صلح آمادگی لازم را کسب نموده و هم در طول جنگ انواع هدایتها و توجیهات لازم را همراه دارند، اما در نبرد نرم مجموعه آحاد ملت و مردم کشور، جامعه مخاطب آن بوده و به طور ویژه جوانان، زنان، دختران که میزان آسیبپذیری آنان نسبت به دیگر اقشار جامعه بیشتر است، نقطه اصلی هدف هستند. حال که انقلاب اسلامی و ملت ایران در معرض مهمترین تهاجم از نوع نرم آن قرار دارند آیا درصد تامین نیازهای فکری، اعتقادی، توجیهی و اقناعی برای مقابله با نبرد فراگیر متناسب با حجم درگیری هست یا نه؟ آیا سربازان، افسران و سرداران خط مقدم فرهنگی و مقابلهکننده با جنگ نرم کاملا توجیه هستند و میتوانند مخاطب را توجیه کنند؟ آیا پانزدههزار مبلغ اعزامی به شهرها و روستاها در دهه محرم و دیگر مناسبتها نسبت به ماهیت و اهداف و شیوههای جنگ نرم دشمن آشنائی دارند؟ آیا محتوای مناسب را با توجه به شرایط جنگ با خود همراه دارند تا مخاطبین را اقناع نموده و آنها را برای مقابله آماده نمایند؟ ۴- قرارگاه: جنگ سخت دارای قرارگاه مرکزی است و قرارگاه اصلی و فرعی دارد. قرارگاه اصلی اجزائی دارد، ادطلاعات و شناسائی دارد. تمام ظرفیتها و حرکات دشمن را شناسایی و پیشبینی میکند، عملیات دارد و عملیات اصلی و فرعی را و عملیات فریب را در دستور کار خود قرار میدهد. حفاظت اطلاعات جلوگیری از لو رفتن اطلاعات را مورد توجه قرار میدهد و دیگر ارکان و اجزائی که بتواند جنگ سخت را در سراسر جبهه و مرزها ساماندهی کند را با خود دارد. جنگ نرم هم قرارگاه میخواهد اطلاعات، عملیات و شناسائی لازم دارد، قرارگاه اصلی و فرعی لازم دارد، طرح آفندی و پدافندی و طرح فریب نیاز دارد. بین قرارگاه مرکزی قرارگاه اصلی و قرارگاه فرعی و عملیات باید هماهنگی وجود داشته باشد. قرارگاه جنگ نرم کجاست؟ آیا دولت به معنای عام، قرارگاه است؟ آیا شورای انقلاب فرهنگی، حوزه علمیه قم، ستاد کل نیروهای مسلح، جامعه مدرسین قرارگاه فرهنگی هستند؟ آیا ائمه جمعه مراکز استانها جایگاه و نقش قرارگاه فرهنگی در استان را عهدهدار هستند؟ آیا نسبت به طرحها و نقشههای دشمن اشراف اطلاعات وجود دارد؟ آیا در برابر جنگ نرم فراگیر که همه هستی نظام و انقلاب را هدف گرفته آمادگی همهجانبه وجود دارد؟ ۵- تجهیزات: در جنگ سخت دشمن از همه امکانات سختافزاری همچون توپ، تانک، هواپیما، موشک و دیگر جنگافزار نظامی استفاده میکند و از ماهواره، رازیت، دیدهبان برای شناسایی بهره میبرد جبهه حق هم در جهت مقابله با دشمن از همه امکانات در اختیار، برای عملیات آفندی و پدافندی و تهاجمی و تدافعی استفاده میکند. در جنگ نرم هم دشمن با امکانات گسترده خود، جبهه وسیعی از منطقه هدف را زیر پوشش قرار داده و با همه امکانات، جامعه مخاطب را آماج حملات خود قرار میدهد، اگر دیروز ماهواره وظیفه عکسبرداری و شناسائی را بر عهده داشت امروز دشمن با ماهواره، اینترنت و بطور کلی به وسیله شبکه مجازی عملیات میکند. آیا قدرت و ظرفیت دفاعی ما قادر به مقابله تجهیزات دشمن در جنگ نرم هست؟ آیا همانند اراده قوی فرماندهان نظامی در جهت مقابله با جنگ سخت اراده قوی برای مقابله با جنگ نرم وجود دارد؟ آیا رسانهها، صدا و سیما، روزنامهها و مجلات برای مقابله با جنگ نرم در یک جبهه واحد هستند؟ آیا حوزههای علمیه و ائمه جمعه و جماعات کشور و سیستم تبلیغات دینی بهطور دقیق و همه جانبه در صف تقابل با جنگ نرم قرار دارند؟ آیا سخنرانیها، سریالها، میزگردها و دیگر برنامههای صدا و سیما همه و همه در راستای مقابله با جنگ نرم است. آیا سپاه و بسیج، حوزهها و پایگاههای مقاومت همه میدانند جنگ نرم چیست و تلاش و فعالیتهای آنان در برابر جنگ نرم است؟ ۶- خسارتها و دریافتها: در جنگ سخت به طور اغلب خسارتها مادی است، اما در جنگ نرم خسارتهای وارده همگی معنوی و متوجه ارزشهای اصیل انقلاب و ملت است. خسارتهای انسانی در جنگ سخت همراه با ایثار و فدارکاری مردم و چنانچه فرد در این نبرد کشته شود به حیات ویژه جاودانه دست مییابد، اما خسارتهای انسانی در نبرد نرم منجر به مرگ معنوی و انحراف شده و سقوط انسانی را در پی دارد. خسارت انسانی در نبر سخت زمینهساز افتخار خانوادگی و جامعه بوده و خسارت در نبرد نرم موجب سرشکستگی خانواده و جامعه میگردد و هزینهها در نبرد سخت زمینه غرور و اقتدار ملی است، اما خسارتها در نبرد نرم زمینهساز ذلت و انفعال میباشد. آیا همانطور که در جنگ سخت همه دولت مردان و مردم ایثارگرانه همراهی داشتند در جنگ نرم هم، چنین اهتمامی در قبال خسارت جنگ نرم مشاهده میشود؟ ۷- دفعی بودن جنگ سخت و تدریجیبودن جنگ نرم: جنگ سخت دفعی، شتابان و پرتحرک و همراه سر و صدای فراوان است و با شلیک اولین گلوله و اولین بمب، همگان به حرکت درآمده از خود عکسالعمل نشان میدهند. تمرکز همه نبردها و همه امکانات روی مقابله با جنگ سخت به جهت دفعی بودن و آثار روحی و روانی آن در جامعه است. اما جنگ نرم، تدریجی، آرام و بدون سرو صدا است. جای تعجب از دستگاههای مسئول، دولت، مجلس و نهادهای مربوطه است که به تجربیات تلخ انحراف در انقلابهای توحیدی درمسیر نبرد نرم توجه نکرده و رهنمودها، هشدارها و دغدغههای رهبری معظم (مدظلهالعالی) را در مورد جنگ نرم آویزه گوش خود قرار نداده و همچنان نسبت به تهاجم همه جانبه نرم دشمن کم توجه یا بیتوجه میباشند. چرا در جنگ سخت در برابر یک فرود موشک در یکی از شهرها حساسیتها برانگیخته شده، اما در هنگامه جنگ نرم در برابر میلیونها گلوله که در هر لحظه به پیر و جوان، کوچک و بزرگ، مرد و زن شلیک میشود چنین حساسیتی وجود ندارد؟ چرا در قبال حمله نظامی در مرزها همه مردم به حرکت درآمده و همراهی میکنند و چگونه وقتی در جنگ نرم دشمن قرارگاه خود را به داخل خانهها کشیده و همه اقشار جامعه را زیر آماج حملات قرار داده و حساسیت لازم برانگیخته نمیشود؟ ۸- سربازان جبهه دشمن: در جنگ سخت سربازان و افسران جبهه دشمن از جنس و ماهیت دشمن با یونیفورم خاص و در سنگر دشمن میباشند و در شرایط جنگ سخت نیروی خودی جرئت همکاری با دشمن را ندارد مگر به صورت مخفی و در قالب جاسوسی، اما در نبرد نرم و کشیده شدن صحنه، نبرد به داخل و قرار گرفتن کشور و نظام در معرض تهاجم، سربازگیری دشمن از داخل انجام میشود و برخی سازمانهای سیاسی، رسانهها و عناصر منفعل غربگرا متمایل به بیگانگان به عنوان سرباز دشمن و در راستای اهداف و برنامه آن حرکت و ایفای نقش میکنند. مشکل اصلی این است که اولا قبح جاسوسی در این عرصه از بین رفته و عناصری علنی در میدان دشمن علیه نظام با بیگانه همکاری نموده و ثانیا با هدایت عناصر نفوذی در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری بزرگترین لطمات را به مصالح نظام وارد مینمایند و ثالثا با حمایت جریانهای غربگرا از عناصر نفوذی و جاسوس، جرم و مجازات جاسوسی در حداقل تعریف و محاسبه میگردد. تاسف این است که انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی ایران گرفتار برخی عناصر نفوذی و وابسته به غرب شده، اما دستگاه اطلاعات و امنیتی و دولت و مجلس حساسیت لازم را از خود بروز نمیدهند. ۹- برتری و فضیلت: گرچه جنگ سخت جهاد فی سبیلالله در برابر تهاجم کفار و مشرکین از ارزش و فضیلت بسیار بالائی برخوردار بوده و در آیات شریفه قرآن و کلمات معصومین علیهمالسلام روی ارزش والای آن تاکید شده، اما براساس برخی روایات برای جهاد در جنگ نرم نسبت به جهاد در جنگ سخت ارزش و پاداش هزار هزار برابر در نظر گرفته شده است در روایت از امام صادق (علیهالسلام) که احتجاج طبرسی آن را نقل میکند آمده است: «علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر الذی یلی ابلیس و عفاریته، یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عن ان یتسلط علیهم ابلیس و شعیته النواصب» دانشمندان پیرو ما مرزدارانی هستند که در برابر ابلیس و لشکریانش صف کشیدهاند و از حملهوری آنها به شیعیان ما که توانایی دفاع از خود ندارند جلوگیری نموده و از تسلط ابلیس و یاران ناصبی او به آنها مانع میشوند، الا فمن انتصب کان افضل ممن جاهد الروم و الترک و الخزر الف، الف. مره لانه یدفع عن ادیان محبینا و ذالک یدفع عن ابدانهم. (۱) آگاه باشید پس کسی که در این جبهه در حال نبرد باشد فضیلت او هزار هزار برابر بیشتر از کسانی است که در جبهه جنگ با روم و ترک و خزر میجنگند، زیرا دانشمندان شیعه نگهبان عقاید و دین دوستان ما هستند در حالی که مجاهدان در جهاد سخت حافظ بدنها و مرزها هستند. در این بیان نورانی فضیلت اقدام در برابر جهاد نرم هزار هزار برابر بالاتر از عمل در برابر جهاد سخت دانسته شده است البته بیان امام صادق (علیهالسلام) در شرایطی بوده که حکومت و قدرت در اختیار امام نبوده است، اما اکنون که قدرت در اختیار، ولی فقیه میباشد و حکومت دینی تشکیل شده و دشمنان به سرکردگی آمریکا با همه امکانات، شیوهها و ابزار در جنگ نرم علیه نظام میباشد قهرا همه کسانی که در جبهه جهاد نرم در مصاف با دشمن باشند مشمول این بیان و پیام خواهند بود. حال چرا بسیاری از علماء دانشمندان، اساتید، طلاب، نهادها و دستگاهها و رسانهها در این جهاد عظیم فعال نیستند جای تعجب و سوال دارد؟ اگر کسی بداند هر لحظه عمرش در ورود در این جهاد هزار هزار برابر نسبت به دفاع مقدس مقدستر و بیشتر پاداش میگیرد آیا باز هم بیتفاوت خواهد بود آیا باز هم در جبهه دشمن قرار میگیرند؟ ۱۰- اهداف جنگ نرم: هدف استکبار جهانی بر براندازی نظام اسلامی شکل گرفته و همچنان این هدف ثابت مانده است. اما راهبردها در راستای تحقق هدف با توجه به متغیرهای زمانی و مکانی متفاوت بوده است. در مرحلهای راهبرد، جنگ سخت ونیمهسخت بوده و سپس دشمن وارد جنگ نرم فراگیر شده است.
راهبرد جنگ در مرحلهای تصرف سرزمین بوده در مرحلهای تصرف دولت بود و در مرحله دیگر راهبرد دشمن تصرف ذهنها و قلبهاست. نفوذ در گروه تصمیمسازان و تصمیمگیران و تصرف در ادارک سیاسی دولتمردان به منظور تغییر محاسبات و تصرف در ادراک فرهنگی مردم به منظور تغییر مطالبات و خواستهها بوده است. پس از شکست دشمن از سقوط نظام ازطریق راهاندازی جنگ نظامی، مهمترین خطری که ازسوی جبهه کفر و استکبار متوجه انقلاب گردید حرکت به سمت استحاله نظام با شیوه نرمافزاری بود، عامل موفقیتهای دشمنان در حرکت نرمافزاری، همان ویژگیهایی بود که برای جنگ نرم مورد اشاره قرار گرفت. تغییر در مطالبات بنیاسرائیل از حاکمیت دینی و کار و تلاش در راستای آبادانی و التزام عملی به شریعت الهی و تنزل مطالبات در محدوده سبزی، خیار و سیر و پیاز که در سوره بقره به آن اشاره شده مبین میزان تاثیر جنگ نرم در تغییر محاسبات مردم میباشد. تغییر نگرش خواص در واپسین روزهای رحلت پیامبر اعظم (ص) از مشروعیت الهی رهبری به مشروعیت شورائی، مبین تغییر محاسبات و تاثیرپذیری خواص از القائات بانیان تغییر حکومت دینی به عرفیسازی حکومت بوده است. چه عاملی باعث گردید خوارج نهروان، پاکترین انسان یعنی علی (ع) را در کنار خبیثترین انسانها یعنی معاویه و عمروعاص قرار دهند؟ به جز عملیات روانی ناشی از جنگ نرم؟ چه عاملی باعث گردید مردم شامات از حضور و شهادت مرد محراب و مسجد، در مسجد کوفه تعجب کنند که علی را با مسجد چه کار؟ و چه عواملی باعث گردید مردمی پس از نیم قرن در کربلا فرزند پیامبر را به شهادت برسانند؟ مگر غیر از جنگ نرم میتوان عامل دیگری را پیدا نمود؟ آیا میدانید آمریکا چگونه زمینه سقوط امپراتوری شوروی را فراهم نمود؟ مسلما حمله نظامی نبود آنچه زمینه سقوط شوروی را فراهم نمود جنگ نرم بود تغییر محاسبات آقای خروشچف در دهه هفتاد میلادی با نفوذ دشمن در ادراک سیاسی رئیسجمهور وقت شوروی و تغییر محاسبات مردم نسبت به آمریکا طی دو دهه عملیات فراگیر جنگ نرم، زمینه سقوط فراهم گردید. آیا باید منتظر ماند تا بار دیگر تجربههای تلخ گذشته درمورد حکومت دینی در ایران تکرار شود؟ آیا باید دست روی دست گذاشت ونظارهگر تجربه تلخ تکرار انقلاب شوروی درمورد انقلاب ایران بود؟
۱۱- ابعاد جنگ نرم: جنگ نرم با گستردگی آن دارای ابعاد گوناگون میباشد که هر بعد آن بخشی از نظام را هدفگیری مینماید و درمجموع زمینهساز استحاله را فراهم میکند. در اینجا به برخی ابعاد اشاره میشود:
الف: نفوذ یکی از ابعاد جنگ نرم نفوذ میباشد. نفوذ در اندیشه و فکر دولتمردان، نفوذ در اندیشه و فکر مردم، نفوذ در مراکز مهم تصمیمسازی و تصمیمگیری نفوذ در تیم رسانهای، نفوذ در تیم هستهای، نفوذ در شبکه بهزیستی و نفوذ در برخی شبکه بانکی، نفوذ در مراکز علمی و آموزشی، جاسازی عناصر دوتابعیتی، دارای گرینکارت، عناصر دورهدیده مراکز مطالعاتی آمریکا در مراکز حساس.
ب: تحمیل قراردادهای استعماری دومین بعد جنگ نرم ورود در عرصه تعامل و مذاکره و تحمیل قراردادهایی که هر کدام زمینهساز تسلط دشمن بر بخشی از ظرفیتهای نظام میشود. تحمیل قرارداد هستهای به شکل نابرابر و فرصتسوزی بیش از پنج سال تلاش در جهت تحمیل قرارداد پالرمو. معاهده FATF و تسلط بر شبکه چرخه مالی کشور و معاهده ۲۰۳۰ درجهت مقابله با فرهنگ دینی و ملی. ج: ترغیب دشمن به تحریم و بحران اقتصادی بعد دیگر جنگ نرم، تشویق دشمن به تحریم و اخلال در چرخه و نظام اقتصادی ازطریق ایجاد مانع در صادرات و واردات و تبادل پول در سیستم بانکی میباشد. فشار اقتصادی و ایجاد تنگنا در گردش فعالیتهای اقتصادی و معیشت مردم به منظور برانگیختن عکسالعمل افکار عمومی روی دولت و درنتیجه ایجاد عقبنشینی از مواضع اصولی و تسلیم دربرابر خواستهای دشمن است. پیش از این با جنگ نرم، ذائقهها به سوی مادیگرایی، لذتجویی و دنیاطلبی تغییر و قدرت مقاومت و ایستادگی سلب شده است. د: اعتراض مردمی و اغتشاشات از دیگر ابعاد مرحلهای جنگ نرم ایجاد زمینه اعتراضات مردم با تغییر در باورها نسبت به نظام دینی و تشدید اعتراضات و تبدیل آن به اغتشاشات میباشد. بیشتر شبیه به آن چیزی که پس از انتخابات در سال ۸۸ به وجود آوردند.
موضوعات قابل طرح در تقابل با جنگ نرم برای مقابله با جنگ نرم طرحها و سازوکارهای زیادی وجود دارد و علاوه بر دولت و مجلس دستگاهها و نهادهای زیادی مسئول مقابله هستند که بنای این گزارش، پرداختن به آنها میباشد. آنچه درصدد اشاره به آن در این مختصر هست ارائه فهرستی از موضوعاتی که در ابعاد گوناگون میتواند زمینههای مقابله را فراهم نماید به ویژه برای دستگاههای فرهنگی و رسانهها و دستگاه تبلیغات دینی که در مناسبتهای مذهبی همچون محرم و ماه رمضان بامردم به گفتمان میپردازند میباشد.
۱- تحلیل علل و عوامل فراز و فرود انقلابهای توحیدی. ۱-۱: چرا انقلاب حضرت نوح (ع) شکل نگرفت؟ ۲-۱: چرا انقلاب حضرت موسی (ع) شکل گرفت، ولی استمرار نیافت؟ ۳-۱: چرا انقلاب پیامبر اعظم (ص) شکل گرفت استمرار یافت، اما استکمال نیافت؟ ۴-۱: چرا انقلاب اسلامی ایران سه مرحله پیروزی، استقرار و استکمال را طی کرد؟ و حال راه تداوم انقلاب چیست؟ ۲- رابطه بعثت با امامت، عاشورا، انقلاب اسلامی ایران و ظهور ۱-۲: بعثت آغاز اسلام ۲-۲: امامت استکمال بعثت و مکتب اسلام ۳-۲: عاشورا احیای بعثت و اسلام ۴-۲: انقلاب اسلامی ایران مقدمه و آمادهسازی برای ظهور ۵-۲: ظهور یعنی جهانیسازی بعثت با محوریت امام معصوم (ع) ۳- مراحل و عوامل براندازی از منظر زیارت عاشورا الف: مراحل ــــ طراحی و نقشه براندازی، تغییر در سطوح عالی مدیریتی، حذف فیزیکی و فضاسازی توجیهی ب: عوامل ــــ عوامل پشت صحنه (طراحان)، عوامل روی صحنه، عوامل مزدور، عوامل تدارکاتی و ساکتین ۴- مقایسه انقلاب امام خمینی (ره) با قیام امام حسین (ع) ابعاد مقایسه اهداف دو انقلاب اصول و مبانی حاکم بر دو انقلاب سازشناپذیری دو رهبر نقش مردم در دو انقلاب نقش خواص در دو انقلاب ۵- عوامل پیشتازی امتها ۱- وجود رهبری مقتدر و کارآمد ۲- همراهی و تبعیت مردم از رهبر ۳- صبر و استقامت ۴- قناعت و صرفهجوئی ۵- کار و تلاش ۶- مقایسه بین دریافتها و هزینهها ۷- شناخت دشمن و آمادگی مقابله ۸- توجه به آرمانها و اهداف بزرگ. ۶- تکرارپذیری حادثه عاشورا الف: توجه به چهار عامل قانونمندی تحولات تاریخی ثابت بودن قوانین و سنتهای حاکم تحولات تاریخ آئینه تمامنمای ارزیابی حوادث مثبت و منفی اختیار و نقش انسان در تحولات تاریخی ب: توجه به علل پیدایش حادثه، عاشورا حرامخواری بیبصیرتی قدرتطلبی ۷- درسها و عبرتهای عاشورا الف: درس ۱- حمایت از دین ۲- استقامت دربرابر فشارها و سختیها ۳- حمایت و تبعیت از رهبری ۴- التزام به شریعت (حقوق الهی، حقوق مردم) ۵- ایستادگی مقابل ظلم و ظالمان ب: عبرتها ۱- عدم شناخت امام و حجت خدا ۲- عدم تبعیت از امام ۳- وابستگی به دنیا و زخارف دنیا ۴- تاثیرپذیری از تبلیغات منفی دشمن. ۸- دو امتحان بزرگ فراروی بشر الف: ولایتمداری و عملکرد خواص و مردم: عملکرد قابیل، قوم نوح، بنیاسرائیل و امت پیامبر اعظم (ص) ب: مسائل مالی و گرایش به دنیا و عملکرد خواص و مردم: قارون، اصحاب سبت، طلحه و زبیر. ۹- رویشها و ریزشها رویش و ریزش انقلابها، امتها، جامعهها، شخصیتها (خواص)، احزاب و سازمانها. ـــــــــــــــــــــــــ ۱- احتجاج طبرسی ج. ۱ ص. ۸ و ج. ۲ ص. ۱۵۵
دیدگاه تان را بنویسید