روحانی کشور را به حال خود رها کرده است یا عمدا آن را به سمت سقوط اقتصادی می‌کشاند؟! / شواهد متعددی نشان می‌دهد که وضعیت اقتصادی نه از روی غفلت بلکه به خاطر برنامه‌ای پیچیده و پشت پرده است!

کد خبر: 867113

روحانی در آن روز‌ها نیز سخنرانی به سخنرانی از بدبخت بودن کشور می‌گفت! یک روز خزانه خالی و یک روز مشکل آب و ربط آن به برجام. ساده انگاری است اگر گمان کنیم روحانی این حرف‌ها را از سر ندانستن و یا دلسوزی می‌زند! او یک هدف داشت: فشار بر گروه‌های دیگر و آماده سازی مردم برای قبول توافق. حالا هم می‌توان نشانه‌های این مساله را دید: روحانی می‌داند که به سادگی نمی‌تواند مجوز مذاکره با ترامپ را به دست آورد. او دو روز پس از آن که رهبری از ممنوعیت مذاکره حرف می‌زند، مذاکره محرمانه با صدام را پیش می‌کشد، اما این برای قانع کردن جامعه کافی نیست.

روحانی کشور را به حال خود رها کرده است یا عمدا آن را به سمت سقوط اقتصادی می‌کشاند؟! / شواهد متعددی نشان می‌دهد که وضعیت اقتصادی نه از روی غفلت بلکه به خاطر برنامه‌ای پیچیده و پشت پرده است!

پایگاه خبری تحلیلی فردا:

روحانی

دقیقا یک سال و شش ماه پیش و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، اگر به یکی از ستاد‌های انتخاباتی روحانی سر می‌زدید و هشدار می‌دادید که در صورت پیروزی روحانی دلار سال آینده تا ۱۴ هزار تومان بالا خواهد رفت، احتمالا با مشت و لگد از شما پذیرایی می‌شد و دست آخر هم با چهار فحش آب نکشیده از ستاد بیرون‌تان می‌کردند، شاید هم اگر رئوف بودند، به جرم دیوانگی و مجنون بودن دست‌تان می‌انداختند.

حالا، اما دلار به آستانه ۱۴ هزار تومان رسیده است (البته در هنگام نوشتن این یادداشت، و ممکن است هنگام انتشارش بیش از این باشد) بسیاری از اقتصاددان‌های حامی روحانی زبان در کام گرفتند و برخی وزرای روحانی نیز با هر بار سخن گفتن‌شان بنزین می‌شوند بر شعله‌های گرانی و خشم مردم.

روحانی، اما اوضاع پیچیده تری دارد. یا حرف نمی‌زند و به گونه‌ای رفتار می‌کند که انگار هیچ اتفاق خاصی در مملکت نیفتاده است، یا سخن می‌گوید و باری از تناقضات را به جا می‌گذارد. از یک سو بدون این که حتی جسارت بردن نام مشهد را داشته باشد، اتفاقات مملکت را به راهپیمایی‌های دی ماه پارسال ربط می‌دهد و از سوی دیگر وضعیت ارز را اقدامات احتیاطی دولت برای مقابله با تحریم‌ها می‌داند.

سوی دیگر ماجرای ارز و خودرو و کالا‌های اساسی و غیراساسی، اما احتمال عمدی بودن همه این اتفاقات است. واقعیت این است که این حجم از بی کفایتی و تصمیمات غلط را به سختی می‌توان ناشی از حماقت‌های اقتصادی و یا تصمیمات ناشی از بی کفایتی دانست. سیر اتفاقات این چند ماه را می‌توان بسیار شبیه به سخنان روحانی پیش از توافق برجام دانست.

روحانی در آن روز‌ها نیز سخنرانی به سخنرانی از بدبخت بودن کشور می‌گفت! یک روز خزانه خالی و یک روز مشکل آب و ربط آن به برجام. ساده انگاری است اگر گمان کنیم روحانی این حرف‌ها را از سر ندانستن و یا دلسوزی می‌زند! او یک هدف داشت: فشار بر گروه‌های دیگر و آماده سازی مردم برای قبول توافق. حالا هم می‌توان نشانه‌های این مساله را دید: روحانی می‌داند که به سادگی نمی‌تواند مجوز مذاکره با ترامپ را به دست آورد. او دو روز پس از آن که رهبری از ممنوعیت مذاکره حرف می‌زند، مذاکره محرمانه با صدام را پیش می‌کشد، اما این برای قانع کردن جامعه کافی نیست.

برای آن که بتوان همه راه‌ها را در مذاکره خلاصه کرد، باید مردم را به استیصال کشاند، زندگی شان را تا ریزترین جزئیات به مذاکره و تحریم گره زد تا دست آخر بتوان رو به روی ترامپ نشست. بر خلاف آن چه بسیاری می‌پندارند، وضعیت کنونی کشور نه یک اتفاق و بی تدبیری بلکه احتمالا یک تدبیر کاملا پیچیده است. تدبیری برای کشاندن کشور به سوی مذاکرات مجدد با آمریکا و رفتن به سمت برجام‌های دیگر. آن چه امروز در جریان است، نماد دو بیتی است که مولانا قرن‌ها مفهوم آن را به خوبی بیان کرده بود:

بدگهر را علم و فن آموختن

دادن تیغی به دست راه‌زن

تیغ دادن در کف زنگی مست

به که آید علم ناکس را به دست

احمقان سرور شدستند و ز بیم

عاقلان سر‌ها کشیده در گلیم

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت