چرا ابراهیم یزدی در ابتدای راه از قطار انقلاب پیاده شد؟!
به مناسبت اولین سالگرد درگذشت ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت و دبیرکل حزب آزادی طی گزارشی مروری بر زندگی سیاسی وی خواهیم داشت.
باشگاه خبرنگاران جوان: عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست پیش از انقلاب اسلامی سر آغاز حیات سیاسی "ابراهیم یزدی" است، شخصیتی با فراز و فرودهای مختلف در سپهر سیاسی کشور که پس از انقلاب با استعفای کریم سنجابی از وزارت امور خارجه، این سمت در دولت موقت به او رسید.
ابراهیم یزدی در مهرماه سال ۱۳۱۰ در قزوین به دنیا آمد، آنگونه که خودش در خاطراتش اشاره میکند، اجداد پدریاش همگی یزدیهایی هستندکه به قزوین مهاجرت کرده بودند. وی ﺩﺭ ۶ سالگی بهﻫﻤﺮﺍه ﺧﺎﻧﻮﺍﺩه ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ آمد و برای گذراندن ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ ﻣﺘوسطه راهی ﺩﺑﻴﺮﺳﺘﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍﻟﻔﻨﻮﻥ شد.
یزدی در خاطرات خود مینویسد که در سال ۱۳۲۵ زمانی که در دارالفنون تحصیل میکرد، بهواسطه برادر بزرگترش جذب نهضت خداپرستان سوسیالیست شد. بهگفته یزدی "ابتدا بهکمک چند نفر از همکلاسیها و همسن و سالها در دارالفنون و دبیرستانهای دیگر، مجله دانشآموزان را منتشر کرده و به نهضت خداپرستان سوسیالیست، جمعیت تعاونی خداپرستان و انجمن اسلامی دانشجویان، سپس در سالهای بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی دوم پیوسته است".
محل برگزاری جلسات انجمن خداپرستان سوسیالیست در خیابان ری در منزل محمد نخشب، مؤسس این نهضت بود. یزدی در این دوره از زندگی در نشر چند مجله مانند «دانشآموزان»، «فروغ علم» و «گنج دانش» مشارکت کرد و در «سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» و «انجمن اسلامی دانشجویان» به فعالیت پرداخت.
از انحراف در مسیر انقلاب تا حمایت از فتنه ۸۸
وی چند سال بعد و در شهریور ۱۳۳۹ به آمریکا رفت و مدتی طولانی به همراه همسر و ۶ فرزندش در شهر هوستون ایالت تگزاس زندگی کرد و چند سال بعد شهروند آمریکا شد؛ در آنجا به ﻋﻀﻮیت هیئت ﺍﺟﺮﺍیی ﺟﺒﻬﻪ ملی ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ درآمد، در سال ۴۱ هم که ﺷﺎﺧﻪ ﻧﻬﻀﺖ ﺁﺯﺍﺩی ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻛﺸﻮﺭ تأسیس شد، بهعنوان رئیس شورای مرکزی نهضت آزادی در خارج از کشور انتخاب شد و مسئولیت انتشار ماهنامه "پیام مجاهد" را به عهده گرفت.
پس از ورود امام خمینی (ره) به فرانسه، ابراهیم یزدی نیز همراه با امام راحل از عراق به پاریس آمد و بهدلیل تسلط به زبان انگلیسی وظیفه ترجمه بیانات امام (ره) در مصاحبه با خبرنگاران را برعهده داشت. پس از بازگشت امام خمینی (ره) به کشور در ۱۲ بهمن ۵۷، او نیز همراه ایشان وارد کشور شد و در ابتدای کار دولت بازرگان، بهعنوان معاون نخستوزیر در امور انقلاب انتخاب و بعد از استعفای کریم سنجانی (اولین وزیر امور خارجه دولت موقت)، یزدی دومین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران شد.
از جمله مهمترین اتفاقات در دوران وزارت امور خارجه یزدی میتوان به حکم امام خمینی (ره) به یزدی برای قطع رابطه با مصر، دیدار یزدی با فیدل کاسترو رهبر کوبا و از همه مهمترملاقات اعضای دولت موقت با برژینسکی مشاور امنیت ملی وقت آمریکا اشاره کرد که در حاشیه جشنهای بیست و پنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره اتفاق افتاد.
با شروع رسمی کار دولت موقت بازرگان و قرار گرفتن یزدی در مقام وزیر خارجه ایران، پروسه گسست نیروهایی که ابراهیم یزدی آنها را روشنفکران دینی مینامید، از دولتمردان روحانی شروع شد تا جایی که عمر دولت موقت به یک سال هم نرسید. اصل این اختلاف به ماجرای تسخیر لانه جاسوسی در آبانماه سال ۱۳۵۸ یعنی تنها ۸ ماه پس از انقلاب بازمیگردد. ابراهیم یزدی که از مخالفان سرسخت این حرکت بود، میگوید: «اختلاف میان این دو نیرو بعد از انقلاب بالا گرفت. از خرداد سال ۱۳۵۸ بود که احساس کردیم این وضعیت نمیتواند ادامه پیدا کند.» محبوبیت امام خمینی (ره) و روحانیت چیزی نبود که برای یزدیها و دار و دسته نهضت آزادی قابل تحمل باشد، پس به مقابله با نهضت انقلاب اسلامی برخواستند، نهضت آزادی و منافقین یک طرف و امام خمینی و مردم در طرف دیگر.
پس از انتشار اسناد لانه و افشای ارتباطات اعضای نهضت آزادی با آمریکاییها دلیل مخالفت آنها با تسخیر سفارت آمریکا روشن شد و البته همین امر باعث شد تا نهضت آزادی دانشجویان پیرو خط امام را پیرو خط شیطان بخواند!
کارتر در کتاب خاطرات خود مینویسد: «بازرگان و اعضای کابینهاش که اکثرا تحصیلکرده غرب بودند، با ما همکاری داشتند، آنها از سفارت ما محافظت میکردند و از ژنرال فیلیپ سگاست که جای ژنرال هایزر را گرفته بود، مراقبت میکردند تا به دل خطر رفت و آمد کند و برای ما پیامهای دوستانهای میفرستادند.»
او تسخیر لانه جاسوسی را که امام خمینی (ره) آن را انقلاب دوم نامیدند را "یک معاهده پیشبینینشده و گروگانگیری" میدانست که هدفش این بود که زیر پوشش انقلابیترین و رادیکالترین شعارها، یعنی شعار مرگ بر آمریکا، همه نیروهای روشنفکر را سرکوب کنند.
خیانت در جنگ تحمیلی
در طی هشت سال جنگ، که همه دنیای استکبار از صدام پشتیبانی کرده و با ملت مظلوم ایران میجنگیدند، گروه «نهضت آزادی» که یزدی هم عضوی از آن بود، همواره به تخریب روحیه مردم، نفی دفاع مقدس و محکوم کردن ادامه جنگ اقدام میکرد، درست همان کاری که منافقین دست به آن زده بودند. در تمامی مقاطع مختلف جنگ، در حالی که مردم با امکانات محدود درصدد دفاع از کشور به عنوان یک تکلیف ملی بودند، نهضت آزادی تنها یک وظیفه بر عهده داشت و آن تضعیف روحیه و دامن زدن به تبلیغات ضد مبارزه، برای اثبات لزوم سازش و تسلیم در برابر خواست استکبار بود.
در یکی از جلسات سازمان ملل متحد، طارق عزیز وزیر امور خارجه وقت عراق، پشت تریبون قرار گرفت تا در اثبات ادعای رژیم بعث مبنی بر جنگطلبی ایران و صلحطلبی صدام، دلیل ارائه کند. وی در این سخنرانی در اثبات ادعاهای صدام، بارها به جزواتی اشاره کرد که وی آنها را مواضع گروههای صلحطلب داخل ایران مینامید. این جزوات همان اعلامیهها و نوشتههای نهضت آزادی بود. عنوان یکی از این جزوات «پایان عادلانه جنگ بیپایان» بود. نهضت آزادی در این جزوه که طارق عزیز با خوشحالی فراوان به آن استناد میکرد، شعار ملت ایران یعنی «جنگ جنگ تا رفع فتنه» را ناشی از افکار مارکسیستی خوانده بود.
پس از آن که نهضت آزادی در فروردین ۱۳۶۵ بیانیهای در مخالفت با جنگ صادر میکند، رادیو آزادی که توسط آمریکا راهاندازی شده بود، آن را اینگونه بازتاب میدهد: نهضت آزادی به رهبری بازرگان که در استقرار رژیم جمهوری اسلامی نقش اساسی به عهده داشته، با صدور بیانیهای جنگ ایران و عراق را حرام اعلام کرد. "نهضت آزادی در بهمن ۶۵ نیز طی نامه سرگشادهای با وقاحت هرچه تمام تر، رزمندگان و جانبازان را آتش بیار صهیونیستها مینامد! نهضت آزادی دقیقا همان مفاد و مضامین تبلیغاتی رادیو بغداد، رادیو اسرائیل، رادیو بیبیسی و رادیو آمریکا علیه دفاع مقدس ایران در داخل کشور تکرار میکرد و ۸ سال مداوم بر طبل ناامیدی میکوبید.
سرانجام وزیر امور خارجه دولت موقت همراه با استعفای بازرگان از دولت کناره گیری کرد و با آغاز انتخابات مجلس به عنوان منتخب مردم تهران وارد پارلمان شد، اما بعد از آن او دیگر در هیچ سمت دولتی قرار نداشت، و به طور متمادی عضو نهضت آزادی بوده است، تا اینکه پس فوت بازرگان به دبیرکلی این حزب رسید.
ادامه اقدامات آشوبگرانه تا پایان عمر
دبیرکل نهضت آزادی سالهای متمادی را در حاشیه دنیای سیاست قرار داشت و خبری از وی نبود تا با پیوستن به فتنه سال ۸۸ و اغتشاشات آن سال تصمیم به آغاز حیات سیاسی خود گرفت. شعار دموکراسی که او و فتنه گران همیشه سر میدانند، توسط خودشان ذبح شد. یزدی و همفکرانش تا جایی پیش رفتند که سرانجام توسط نیروهای امنیتی کشور به دلیل اقدام علیه امنیت کشور دستگیر شدند، همچنین در سال ۸۹ خبری مبنی بر برگزاری جلسه ابراهیم یزدی با اصلاح طلبان سرشناس منتشر شد که در آن جلسه یکی از حاضران از محتوای نامه یزدی به سران فتنه میپرسد که وی این چنین پاسخ میدهد: "جنبش سبز در شرایط بسیار بدی به سرمی برد و من برای تقویت این جریان مکاتباتی با سران این جنبش داشتم و کارهایی را که باید برای تقویت انجام دهند را به آنها تذکر دادم.
اما پس از دستگیری ابراهیم یزدی فشارهایی به نظام جمهوری اسلامی برای آزادی وی از سوی انجمن اسلامی بوستون و رسانهها صهیونیستی وارد شد، فشارهایی که یک سیاهنمایی تبلیغاتی علیه ایران بود. تاریخ انقضای یزدی تمام شده بود و مهرهای سوخته برای آمریکا و اسرائیل به حساب میآمد که دیگر ارزش سرمایه گذاری نداشت، مصداق بارز این مهم هم برخورد دولت آمریکا با وی پس از درخواست ویزای درمانی بود که سرانجام هم به مرگ دبیرکل نهضت آزادی انجامید.
از انحراف در مسیر انقلاب تا حمایت از فتنه ۸۸
سرانجام چرخ روزگار چرخید و چرخید تا ابراهیم یزدی که سالها پیش به بیماری سرطان پروستات مبتلا شده بود. وی هنگامی که قصد سفر به آمریکا برای عمل جراحی را داشت، با مخالفت سفارت این کشور مواجه شد و سرانجام در ۵ شهریور سال ۱۳۹۶ در شهر ازمیر ترکیه در گذشت. پس از فوت وی دفاع و حمایت تمام قدی از سوی رسانههای مستقر در لندن برای مظلوم نشان دادن ابراهیم یزدی صورت گرفت. اما مرگ یزدی در غربت نشان داد که آمریکا حتی به دوستان خود هم رحم نمیکند. یزدی مصداق بارز یک رفیق نیمه راه برای انقلاب است، انقلابی که خیلی زود بزرگ شد و همین بزرگی دشمنان زیادی برایش بوجود آورد. شاید افرادی که دم از مذاکره و دوستی با آمریکا میزنند بهتر است به پرونده یزدیها، قذافی ها، بن علیها و مبارکها نگاهی گذرا بیندازند.
دیدگاه تان را بنویسید