خبرگزاری فارس: هوشنگ ابتهاج متخلص به «سایه»، شاعر، یکی از چهرههایی است که سالهای متمادی اتفاقات مختلف را تجربه کرده است. او در کتاب خاطرات خود که با عنوان «پیر پرنیاناندیش» منتشر شده، روایتهایی را حول موضوع مصدق و کودتای ۲۸ مرداد بیان کرده است. وی در خاطرات خود علاوه بر اینکه از حال و هوای کودتاچیان سخن میگوید نکاتی را هم پیرامون مصدق و اشتباهاتش در تعامل با کشورهای غربی مطرح میکند. هـ. ا. سایه متولد ۱۳۰۶ است در ۱۳۳۲ که کودتای آمریکایی علیه مصدق و دولت مستقرش صورت گرفت ۲۶ سال سن داشته و شاهد اتفاقات آن روز بوده است. در ادامه روایت «سایه» از روز ۲۸ مرداد و جریانی که در شهر تحت عنوان کودتا دیده میشده را میخوانید: - روز ۲۸ مرداد کجا بودید؟ «از شش صبح تمام شهر را میگشتم. رفتم شهر دیدم بچهها سر خیابان فردوسی ایستادن و بازی میکنن. کامیون اراذل* و فواحش میآد و میره و شعار میدن «مرگ بر مصدق» و «جاوید شاه». من دستمال گذاشتم جلوی دماغم که سبیلم رو پنهان کنم. کلی کوچه و پس کوچه رو گشتیم. چه روزگاری رو از سر گذروندیم! شما اصلا نمیتونین باور کنین که ۲۸ مرداد هفت هشت تا کامیون که توی
آنها یک عده زنهای فاحشه بودن** که خیلیهاشون مشهور بودن و چند تا سرباز بیاسلحه و چند نفر چماق بهدست راه افتاد، اینها توی کامیون روباز بودن و داد میزدن جاوید شاه، جاوید شاه!» - به نظر شما دکتر مصدق چرا شکست خورد؟ ایراد کار کجا بود؟ «یکی از اشتباههای مصدق اعتماد و اتکای او به آمریکا بود. البته آمریکا در آن سالها یک چهره دموکرات حامی ملل آزاد داشت. مصدق آمریکا را نمیشناخت و باور نمیکرد که یک نیروی تازه نفس استعماری آمده جای استعمار کهنه را گرفته برای همین تا دم آخر اعتقاد داشت که از آمریکا کمک بگیره بر ضد انگلیس.» پینوشت: * شعبان بی مخ تا ظهر روز کودتا در زندان شهربانی بود و از طریق دوستانش قائله را هدایت میکرد. در هنگام ظهر، زاهدی او را از زندان آزاد نمود تا هدایت دسته اوباش به سمت خانه مصدق را بر عهده گیرد. او به همراه یک جیپ ارتشی و با پرچمی قرمز در دست ماموریت خودش را با ۵ الی ۶ هزار نفر از اراذل و اوباش در به ثمر رساندن کودتای ۲۸ مرداد آغاز کرد. **شعبان بیمخ، از داخل زندان، گروهی از فاحشههای مشهور قلعه شهرنو نظیر «پری بلنده» (سکینه قاسمی مشهور به «پری
بلنده» از اوباش مشهور در ساقط کردن دولت مصدق بود که پس از انقلاب اسلامی، در ۲۱ تیر ۱۳۵۸ به اتهام فساد فیالارض، اعدام شد)، «پری آژدان قزی» و «ملکه اعتضادی» را اجیر کرد و آنها هم در همراهی با کودتاچیان و با سردادن شعارهای «زنده باد شاه» و «مرگ بر تودهای» و «مرگ بر مصدق» از جنوب شهر به خانه مصدق در انتهای خیابان کاخ (فلسطین) و سپس تا خیابان پاستور قشونکشی کردند. کتاب «پیر پرنیاناندیش» در صحبت سایه را که میلاد عظیمی و عاطفه طیه در دو جلد تدوین کردهاند، انتشارات سخن منتشر کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید