روزنامه صبح نو: در ۲۲ مردادماه بود که رهبر انقلاب صراحتاً اعلام کردند «امام مذاکره با آمریکا را ممنوع کرد و من هم ممنوع میکنم»، اما بنیانگذار انقلاب اسلامی چه زمانی ممنوعیت مذاکره با شیطان بزرگ را اعلام کردند و چرا؟ در این گزارش به بازخوانی دلایل این مهم میپردازیم. در ۱۸ دىماه ۵۷ (هشتم ژانویه ۱۹۷۹) دو نفر از جانب ژیسکاردستن، رییسجمهوری فرانسه، براى دیدار امام به نوفل لوشاتو آمدند. این نخستینبارى بود که نمایندگان رسمى شخص رییسجمهوری به دیدار امام میآمدند و روشن بود که باید مسأله مهمى مطرح باشد. ورود آنان به مقر امام در حالى بود که دهها خبرنگار در اطراف منزل براى کسب خبر پرسه میزدند؛ چراکه از ورود آنان مطلع شده و میخواستند بدانند چه خبر است.
بر اساس خاطرات ابراهیم یزدی در کتاب آخرین روزها؛ در این ملاقات بعد از مبادله تعارفات معمولى، یکى از آنها (نمایندگان ژیسکاردستن) شروع به صحبت کرد؛ و پس از بیانات امام، نماینده ژیسکاردستن، ضمن تشکر از امکان ملاقات با امام، و صحبت با ایشان، مجدداً یادآور شد که این پیغام محرمانه بماند، که امام تأکید کردند محرمانه بودن آن محرز است.
در این دیدار نماینده رییسجمهوری فرانسه تاکید کرد که «کارتر در پیغام خود، خواسته است آیتاللَّه تمامى نیروى خود را براى جلوگیرى از عدم مخالفت با بختیار به کار برد.».
اما امام راحل در پاسخ به کارتر میفرمایند: «شما سفارش میکنید که ما بر خلاف قوانین خود عمل کنیم. بر فرض آنکه من چنین خطایى بکنم، ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این همه مصیبت کشید و این همه خون داد، براى آن است که از زیر بار رژیم سلطنتى و سلسله پهلوى خارج بشود. آقاى کارتر اگر حُسن نیت پیدا کردهاند و میخواهند آرامش باشد و خونها ریخته نشوند، خوب است که شاه را ببرند و دولت [بختیار]را هم پشتیبانى نکنند؛ و به میل ملت که یک امر مشروعى هست و خواسته است؛ از میل ملت جلوگیرى نکنند.»
در بهمنماه سال انقلاب بود که مهدی بازرگان، با نظر امام خمینی؟ ره؟ مسوول تشکیل دولت موقت شد؛ که بهرغم پیروزی انقلاب اسلامی که درواقع انقلابی غالباً آمریکاستیزانه بود، ولی هنوز کانالهای ارتباطی ایران و آمریکا باز بود و حتی سفارتخانههای دو کشور سرگرم کار بودند. حتی طبق اسناد فاششده، برخی از مقامات نهضت آزادی در ماههای نزدیک به پیروزی انقلاب، تماسهایی نیز با دولت کارتر داشتهاند. حتی در هنگامه خروج مستشاران آمریکایی از ایران، شخص بازرگان از برخی از این آمریکاییها بهصورت خصوصی درخواست ماندن کرد. اوج این رفتارها را در ملاقات شخص بازرگان با برژینسکی، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا، میتوان دانست که در الجزایر اتفاق افتاد.
از سویی دیگر، پس از سقوط محمدرضا پهلوی دولت جیمی کارتر سعی کرد تا روابطش را با حکومت جدید اسلامی در تهران بهبود ببخشد. کریس امری در کتاب «روابط خارجی ایالات متحده و انقلاب ایران» (۲۰۱۳) مینویسد در اواسط سال ۱۹۷۹ دولت کارتر طرح مشترک سیآیای و وزارت امور خارجه برای تقسیم اطلاعات جاسوسی با ایران را تصویب کرد.
کاخ سفید امیدوار بود که اگر اطلاعات فوقالعاده حساس را - همچون وضعیت نظامی عراق و نگرانی آمریکا از اینکه فروپاشی ارتش ایران در پی انقلاب میتواند موازنه قدرت در منطقه را برهم بزند - در اختیار برخی از افراد حکومت جدیدالتاسیس قرار دهد، رابطه جدیدی آغاز خواهد شد و از عناصر معتدلتر در ایران حمایت میشود. زمانی که این تلاشها در شرف آغاز و در اوج زمینهسازیهای دولت بازرگان برای رابطه با آمریکا بود که سفارت آمریکاییها به تسخیر دانشجویان ایرانی درآمد. بعد از این بود که قطع رابطه آمریکا با ایران و تحریمهای اقتصادی و توقیف اموال کشورمان توسط جیمی کارتر اتفاق افتاد. امام خمینی؟ ره؟ و دیگر متولیان انقلاب نیز از این حرکت خودجوش دانشجویان دفاع کردند.
البته برخلاف افکار عمومی، این نه انقلابیون ایران که سیاستمداران کاخ سفید بودند که رابطه خود با تهران انقلابی را به صورت یک طرفه در ۱۹ فروردین ۵۹ قطع کردند. اتفاقی که رهبر کبیر انقلاب اسلامی آن را طلیعه پیروزی و جشن ملت ایران نامیدند. حضرت امام؟ ره؟ در فقرهای خطاب به مردم شریف ایران، قطع رابطه با آمریکا را روزنه پیروزی میدانند و به ملت ایران بهدلیل این قطع رابطه و چپاولگری نوید پیروزی و استقلال میدهند. ایشان با اینکه رابطه با ابرقدرتها را به نفع ایران و هیچ کشور دیگری نمیدیدند، ولی طوری عمل کردند که خود آمریکا به این «اشتباه» بزرگ اقدام کند.
بازرگان استعفای خودش را تقدیم امام امت کرد و اینبار البته، استعفای او پذیرفته شد. پذیرش این استعفا، مهر تأییدی بود بر حرکت دانشجویان انقلابی و اشتباه بودن حرکت این دولت در مذاکره با آمریکا. محکومیت مذاکره امام خمینی(ره) همچنین مذاکره با آمریکا را محکوم کرده و فرمودند: «آقای کارتر تفضل فرمودند که دو نفر بفرستند با ما صحبت بکنند ما چه صحبتی با شما بکنیم؟ صحبت با شما کی بکند؟ جواب این زنهایی که بچههاشان را از دست دادند، پدرهایی که جوانهاشان را از دست دادند، آنهایی که در این طول زمان از آمریکا ضربه خوردند، ممالکی که ضربه خوردند اینقدر، ما جواب اینها را چه بدهیم؟ ما جواب این مملکتهای کثیری که با امر آمریکا، با توطئه آمریکا، آنها را به نابودی کشیدند، وجدانا جواب آنها را چه بدهیم؟ بنشینیم با کی صحبت کنیم؟ رد کردم این را که نه، نه ما یک همچو حقی داریم نه دیگران یک همچو حقی دارند.» با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر اینکه آدم بشود ایشان همچنین فرمودند که «با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در
لبنان، و نخواهد دستش را به طرف خلیجفارس دراز کند. مادامى که آمریکا این طور است و آفریقاى جنوبى آن طور عمل مىکند و اسرائیل هست، ما با آنها نمیتوانیم زندگى بکنیم.»
دیدگاه تان را بنویسید