روایت جدایی استان چهاردهم ایران +تصاویر

کد خبر: 859342

۲۴ مرداد سال ۱۳۵۰، شاه پهلوی استقلال بحرین را تبریک گفت؛ سرزمینی که تا پیش از آن، استان چهاردهم ایران بود. حتی از عضویت بحرین در سازمان ملل هم حمایت کردند درحالیکه خود اعراب مخالف بودند!

روایت جدایی استان چهاردهم ایران +تصاویر
مجله مهر: تمامیت ارضی و جغرافیا جز جدا نشدنی هویت یک سرزمین و یک ملت به حساب می‌آید. چیزی که طی تاریخ، مردمان اقلیم‌های مختلف برای حفظ و حراست آن جنگیده‌اند و جان داده‌اند. حالا میان همه کشور‌های بزرگ و کوچک یا سرزمین‌های جدید و قدیم قطعا جغرافیای ایران زمین را می‌شود جزو اقلیم‌هایی در کره زمین دانست که طی گذشت تاریخ، با آمد و شد سلسله‌ها و حکومت‌های مختلف همیشه در معرض طوفان حملات دشمنان مختلف برای تصرف بخش‌های گوناگون آن بوده است و طی قرون به لطف بی کفایتی سران حکومتی قسمت‌هایی از آن از دست رفته است. اتفاقاتی که در نهایت منجر شد تا به مرور نقشه جغرافیای کشورمان از آن شتر قدیمی به شبیه گربه امروزی باشد. امروز سالروز جدایی بحرین از ایران است. آخرین اقلیمی که سال ۱۳۵۰ از تمامیت ارضی ایران کم شد و شاه در ازای داشتن سه جزیره تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی آن را واگذار کرد. جزایری که بعد از مطرح شدن اعلام جدایی آن در مجلس شورای ملی از ۱۹۱ نماینده تنها یک نفر آن نسبت به این موضوع ابراز مخالفت کرد.
روایت جدایی استان چهاردهم ایران +تصاویر
بحرینی که از زمان هخامنشیان جزو خاک ایران بود طبق سند‌های قدیمی بحرین از قدیم الایام یعنی از دوره هخامنشیان جز جدا نشدنی خاک ایران بوده است. تا جایی که در تاریخ نقل شده زمان اشکانیان اهالی حجاز و یمن به سبب قحطی به این سرزمین مهاجرت کردند و این بخش از ایران جزو نخستین خطه‌هایی بوده است که اعراب موقع حمله به ایران آن را تصرف کردند. حتی در برهه دیگری از تاریخ پرتغالی‌ها نیز دست به اشغال این خاک زدند تا اینکه در سال‌۱۶۰۲ شاه عباس صفوی با کمک بریتانیا که قلمروی استعمارگری چشم‌گیری در جهان داشت توانست تا پرتغالی‌ها را از این منطقه بیرون کند و حاکمیت بحرین را دوباره در دست بگیرد. کمکی که شاید در ظاهر برای مبارزه با دزدان دریایی و برده فروشی بود؛ اما مقدمه‌ای شد تا پای انگلیسی‌ها را برای نفوذ و استعمارگری هرچه بیشتر در آن منطقه باز کند. همیشه پای یک انگلیسی در میان است! بعد از اینکه شاه عباس بحرین را از زیر سلطه پرتغالی‌ها درآورد سال ۱۷۸۳ بود که این جزیره به دست آل خلیفه در عربستان که خود تحت الحمایه بریتانیا بود افتاد. اما نکته جالب اینجاست که ایران تا دوره پهلوی همچنان ادعای حاکمیت بحرین را در منطقه داشت. تا جایی که بعد از ورودی انگلیسی‌ها برای جست و جو و تحقیق بین مردم و کشتی‌های این جزیره «شیخ محمد» حاکم بحرین با نامه نگاری به والی فارس از ایران تقاضای کمک خواست، اما اتفاقی نیفتاد و با تصرف این جزیره او را عزل و برادرش را برای حکومت داری جایگزین کردند. این در حالی است که ایران تا زمان کودتای رضا شاه چیزی نزدیک به ۱۱ بار برای باز پس گیری این جزیره اقدام کرد، اما هیچ اتفاقی نیفتاد. حتی در سال ۱۳۰۲ سفیر بریتانیا در ایران از مصدق خواست تا ایران ادعا‌های خود را برای حاکمیت بحرین باز پس بگیرد که با مخالفت او رو به رو شد و اعلام کرد که جزایر بحرین همیشه جزیی از استان فارس با مردمی شیعه مذهب و ایرانی بوده است. این مطالبه‌گری‌ها حتی تا جنگ جهانی دوم هم ادامه داشت، ولی با آغاز این اتفاق جزایر بحرین به عنوان مستعمره بریتانیا از جانب متفقین بمباران شد؛ حتی بعد از این اتفاق اگر نگاهی به وقایع تاریخی بیندازید خواهید فهمید که ایران تا ۱۳۴۶ در مجامع رسمی هیچ گاه از حق خودش برای حکمرانی در بحرین کوتاه نیامد.
وقتی از ۱۹۱ نماینده ایرانی تنها یک نفر مخالف بود اما سال ۱۳۴۸ بود که محمد رضا شاه با یک تصمیم آنی در پی تاخت زدن جزایر بحرین با سه جزیره تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی افتاد. خطه‌ای که تا پیش از این جزو لاینفک قلمرو ایران تلقی می‌شد رفته رفته از نگاه شاه به سرزمین بی ارزشی تبدیل شده بود که طبق گفته محمد رضا پهلوی در مصاحبه‌اش با روزنامه گاردین کشوری بود که ذخایر مرواریدش در سواحل تمام شده بود و بود و نبود آن برای ایران دیگر ارزش چندانی نداشت. ایران در آبان سال ۱۳۴۷ بعد از مذاکره با عربستان بر سر جزیره‌های ایرانی و عربی از مواضع خودش نسبت به بحرین عقب نشینی کرد و بعد‌ها به برگزاری رفراندوم در بحرین مبنی بر جدایی‌اش از ایران و استقلال آن تن داد. حتی شاه در مصاحبه‌ای گفته بود که «اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند هرگز به زور متوسل نخواهیم شد و هر کاری که بتواند ارادهٔ مردم بحرین را به نحوی که نزد همه جهانیان به رسمیت شناخته شود نشان دهد، خوب است.» و از همه این‌ها تلخ‌تر اینکه با قطعی شدن و تسلیم شدن شاه در برابر حاکمیت ایران در بحرین و مطرح شدن این موضوع در صحن علنی مجلس از ۱۹۱ نفر نماینده ۱۹۰ نفر آن‌ها به این جدایی رضایت دادند و به جز یک نفر بقیه نسبت به این استقلال هیچ اعتراضی نداشتند. حتی هویدا بعد‌ها درباره این اتفاق بحرین را دختری از ایران دانست که باید آن را شوهر داد. این در حالی است که سوابق حاکمیت ایران بر بحرین تقریبا با حاکمیت تاریخی ایران نسبت به اروند رود شباهت دارد تا جایی که حتی حاکمیت ایران نسبت به این منطقه برخلاف اروند به خاطر نبود معاهده تاریخی صحت و قوت بیشتری داشت. برای همین هم خیلی‌ها معتقدند اگر ایران همان‌طور که حاکمیت خود را بر اروندرود درمقابل عراق تثبیت کرد، در مورد بحرین هم این کار را انجام می‌داد شاید دیگر امروز این سرزمین همچنان جز جدا نشدنی ایران محسوب می‌شد.
تبریک پهلوی برای جدایی از بحرین! این روز‌ها پخش خبر جعلی جدایی بخشی از آب‌های خزر از ایران توسط رسانه‌های فارسی زبان و کم شدن سهم۵۰درصدی ایران -که از اساس دروغ بود- باعث شده تا مردم ایران واکنش‌هایی احساسی به این مسئله داشته باشند. این در حالی است که بررسی‌ها نشان داده که در توافق خزر که به امضای رئیس جمهور هم رسید، هنوز درباره خطوط مرزی و ساحلی دریای خزر و تقسیم آن در بین ۵ کشور ساحلی صحبتی نشده است. موج واکنش‌ها به ماجرای خزر را میتوان دلیلی برای وطن پرستی ایرانیان دانست. به همین خاطر شاید گمان کنید که در زمان جدایی بحرین از ایران، شاه ایران از این ماجرا ناراحت بوده است. اما دقیقا اشتباه می‌کنید! اسناد و روزنامه‌های آن زمان نشان می‌دهد که خاندان پهلوی نه تنها بابت از دست رفتن جزیره بحرین ناراحت نبوده بلکه استقلال استان چهاردهم ایران را تبریک نیز گفته و از آن استقبال کرده است! پشتیبانی از عضویت بحرین در سازمان ملل نیز مورد دیگری است که ۲۴ مرداد ماه ۱۳۵۰ در روزنامه‌های ایرانی منتشر شد. این در حالی است که برخی کشور‌های عربی همچون یمن با آن مخالفت کرده بودند. به گواهی تاریخ نماینده وقت حکومت شاهنشاهی ایران در سازمان ملل نیز تلاش‌های بسیاری کرد که بحرین بتواند رسمیت جهانی پیدا کند!
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت