معمای تغییر در سال ۹۷
محسن رضایی یک سرباز است؛ سرباز میداند اگر گلولههای تفنگش تمام شود یا آن قدر به دشمن نزدیک باشد که نتواند تفنگ را به کار گیرد، باید با سرنیزه بجنگد.
محسن حیدری نوشت: شاید یکی از معدود گزارههایی که مورد اتفاق همه جریانهای فکری و سیاسی امروز ایران است، این است که: «مردم خواهان تغییرات مثبت در شیوه حکمرانی کشور برای پیگیری هرچه بهتر آرمانهای تاریخی خود هستند و با اراده مردم و تدبیر نظام، آرایش سیاسی و اجتماعی کشور در حال تغییر است».
در این میان، شاهد اعتراضات دامنه دار و گسترده و پر تکرار و به حق شهروندان در سال ۱۳۹۶ بودیم؛ شعلهای گرمابخش و سازنده که با افزونههایی به یک حریق بزرگتر انجامید؛ نارضایتیهای به حق مردم با «مهندسیِ ناشنواییِ پیرسالانه دولتمردان» و «قابلگیِ منتقمانِ بحران ۸۸ و ردصلاحیت ۹۲» به سمت یک رشته تظاهرات اعتراضی سوق داده شد؛ تا برای اولی تنور «ضرورت مذاکره با کدخدا» را گرم کند و برای دومی «فشار مردمی برای احقاق حق ورود به رقابتهای انتخاباتی» و ضرورت بازگشت به قدرت را توجیه نماید؛ یکی خود را «شیخ المذاکره» میداند و دیگری «خادم المله»؛ای کاش شیخوخیت از مسیر خدمت میگذشت و مذاکره از قلب ملت. آنگاه اعتراض شهروندان همان شعله گرمابخش و سازندهای بود که ضامن پیشرفت هر ملت و کشوری است؛ بی آنکه قیصریه در تب رقص دستمال رقابت آن شیخ و این خادم بسوزد.
اندکی بعد از نا آرامیهای دی ماه ۱۳۹۶ و در آستانه نوروز ۱۳۹۷ یک تحلیل راهبردی رسانهای که برپایه روندپژوهی اجتماعی و افکارسنجی موضوعات و دغدغههای شهروندان توسط یک اندیشکده غیردولتی ارائه شد، حکایت از آن داشت که در سال ۱۳۹۷ دو «سرباز» ایران مورد توجه افکارعمومی داخلی و خارجی و همزمان مورد «حمله» رسانههای حزبی قرار خواهند گرفت؛ محسن رضایی و قاسم سلیمانی. ایران یک حقیقت دیرپا است و در بحران به سربازهای راستین خود چشم دارد.
دوقطبی قابله و ناشنوا، با ورود ضلع سوم شکل دیگری به خود میگرفت؛ «سرباز» اگر تا انتهای صفحه شطرنج را بپیماید، بر قامت «صدر اعظم» و «وزیر نخست» به صحنه بازمی گردد. دوقطبی قابله و ناشنوا تا زمانی دوام خواهد داشت که هیچ سربازی به این جایگاه دست نیابد؛ طَرفه زمانی که این «سرباز»، اقتصاد خوانده باشد و یدی در تنظیم سیاستهای اقتصادی کشور و آستینی پر از ایدههای تحول زا در بخش اشتغال و تولید ملی داشته باشد؛ که بخشی از این ایدههای علمی و اجرایی او در انتخابات ۱۳۸۸ و ۱۳۹۲ به امضای تایید مردم نیز رسیده باشد. این سرباز نباید صفحه شطرنج را به سلامت بسپرد؛ او باید به زیر کشیده شود؛ با هر قیمتی. شایگان
معمای تغییر در سال ۱۳۹۷ توسط شهروندان فهیم ایران، طرح شده است. طرح درست و صادقانه هر سوال، حداقل دستیابی به نصف جواب را تضمین میکند. درک و طرح مساله، به معنی پیمودن نیمی از راه موفقیت است. مردم ایران میدانند که برای هر تغیییر مثبت باید یک معادله چند مجهولی را مطرح و سپس حل کنند. مهمترین ابزار اسارت و سرکوب یک ملت، اخلال در فرایند ادراک و فهم مساله و جلوگیری از طرح صحیح و صادقانه مساله است. اگر حماسه آفرینی «سرباز»ها و مرام «سربازی» از معمای تغییر و معادله چند مجهولی پیشرفت ملت ایران حذف شود و گزینههای ملت به «قابله» و «ناشنوا» محدود شوند، بی شک پیشاپیش نیمی از پاسخ از برابر دیدگان ما پنهان میشود.
محسن رضایی یک سرباز است؛ سرباز میداند اگر گلولههای تفنگش تمام شود یا آن قدر به دشمن نزدیک باشد که نتواند تفنگ را به کار گیرد، باید با سرنیزه بجنگد. سرباز، وسیله را متناسب با هدف انتخاب میکند. اگر «جنگ تحمیلی اقتصادی» و «کودتای درونی فساد» را دشمن ملت خود بداند، شیوه کار ابزار علم اقتصاد را میآموزد تا بتواند به ایفای موثر نقش یک سرباز در پیشگاه ملت خود ادامه دهد.
محسن رضایی در سال ۱۳۴۸ در آزمون بورسیه صنعت نفت، برگزیده شد و پس از تحصیل در هنرستان صنعت نفت، وارد دانشگاه علم و صنعت تهران در رشته مکانیک شد. او بعنوان کارگر فنی در بخش تلمبههای حفاری شرکت نفتی سدکو، و سپس به عنوان مهندس و متخصص ترجمه نقشههای صنعتی در بخش بیسیک دیزاین کارخانجات ارج و ایران تایر مشغول به کار شد. او سربازی را از صنعت نفت و کارخانجات تولید آغاز کرد. اما بعد از انقلاب، که کشور را در معرض هجوم دشمن دید، لباس رزم پوشید. بعد از پایان جنگ، با دورنگری که داشت متوجه شد نبرد بعدی ملت ایران نبرد اقتصادی است؛ تحصیلات خود را در مقطع فوق لیسانس اقتصاد و دکترای اقتصاد تکمیل کرد و مثل یک سرباز آماده شد تا دوشادوش هموطنانش در «جنگ تحمیلی اقتصادی» و «کودتای درونی فساد» و... مبارزه کند. بخشی از ایده هایش را در انتخابات ۱۳۸۸ و ۱۳۹۲ به معرض رای مردم نهاد و تقریباً اکثر طیفهای سیاسی، در کنار کاندیدای حزبی که خود داشتند، برنامههای او را ستودند.
محسن رضایی در سال ۱۳۹۷ ابزارهای جدیدی برای تحقق ایدههای اقتصادی خود به دست آورده است؛ نقش او در معادلات ایران در سال جاری حداقل با ۳۰۰ درصد افزایش روبرو بوده است.
۱- نهاد جدیدی به نام «هیات عالی نظارت» با نظر مقام معظم رهبری تشکیل شده تا برنامه ریزی کلان کشور نظم جدیدی را تجربه کند. رضایی دبیر این هیات عالی ملی است که جلوههایی از تاثیرگذاری آن را در جریان نامه نگاریهای رضایی برای رفع نواقص و تکمیل محتوای لوایح مبارزه با فساد مالی، پولشویی و مقابله با تامین مالی جرائم سازمان یافته بین المللی مشاهده کردیم.
۲- نهاد قبلی با نام «مرکز مطالعات استراتژیک» که پیشتر آقایان حسن روحانی و علی اکبر ولایتی ریاست آن را برعهده داشتند، با نظر رهبر معظم انقلاب، منحل گردید و تشکیلات آن در مجموعه تحت امر محسن رضایی ادغام گردید که به مراتب باعث افزایش تاثیرگذاری وی در خط مشی گذاری کلان کشور بویژه در حوزه تعریف منافع ملی ایران و شیوه پیگیری آن در روابط بین الملل شده است.
۳- تغییر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام (از آیت الله هاشمی رفسنجانی به آیت الله هاشمی شاهرودی)، باعث شده تا نقش دبیر مجمع پررنگتر از قبل باشد؛ چه بلحاظ احاطه موضوعی به مسائل و چه به لحاظ اشراف و صرف وقت در مدیریت مباحث.
یک سرباز نباید صفحه شطرنج خدمت به ملت خود را تا پایان مسیر بپیماید! سرباز باید متوقف شود! معمای تغییر باید دیگرگونه تعریف شود؛ معادلهی پیشرفت باید دستکاری شود تا نتیجهای جز تکرار بازی کسل کننده اربابان قدرت و ثروت را نداشته باشد. سربازها را تخریب کنید! این یک دستور است.
دیدگاه تان را بنویسید