فرصت طلایی!

کد خبر: 851530

سیدمحمدسعید مدنی نوشت: اولین گزینه دشمن غدار علیه این مُلک و ملت انقلاب‌کرده و از بند رسته جنگ بود. آن هشت سال جنگ تحمیلی و نابرابر و مستقیم را که به دنبال تفرقه‌افکنی و درگیری‌ها و جنگ‌های بی‌حاصل داخلی و قومیتی چه کسی علیه این کشور تازه از بند طاغوت رسته برپا کرد؟ حالا خیلی جالب و البته باعث تعجب است که این‌ها وقتی به خیال خودشان می‌خواهند مثلا خیلی ما را بترسانند! ما را به جنگ تهدید می‌کنند و از درگیری نظامی به عنوان یک گزینه و البته آخرین و تعیین‌کننده‌ترین گزینه نام می‌برند!

فرصت طلایی!

روزنامه کیهان: سیدمحمدسعید مدنی نوشت: اولین گزینه دشمن غدار علیه این مُلک و ملت انقلاب‌کرده و از بند رسته جنگ بود. آن هشت سال جنگ تحمیلی و نابرابر و مستقیم را که به دنبال تفرقه‌افکنی و درگیری‌ها و جنگ‌های بی‌حاصل داخلی و قومیتی چه کسی علیه این کشور تازه از بند طاغوت رسته برپا کرد؟ حالا خیلی جالب و البته باعث تعجب است که این‌ها وقتی به خیال خودشان می‌خواهند مثلا خیلی ما را بترسانند! ما را به جنگ تهدید می‌کنند و از درگیری نظامی به عنوان یک گزینه و البته آخرین و تعیین‌کننده‌ترین گزینه نام می‌برند! این بساط تهدید نظامی و «به تعبیر عزیزی» جنگ‌هراسی که دشمن خارجی و دنباله‌های داخلی آن به راه انداخته‌اند در مصاف با این ملت و برای این مردم خطرناک و تعیین‌کننده نیست، آنچه خطرناک و جاده صاف‌کن دشمن است، غفلت از «درون» است و فراموشی از آنچه در «داخل» می‌گذرد، که فرمود: «اعدی عدوک نفسک، التی بین جنبیک»! خطر اصلی اینجاست «غفلت از درون»! این حربه و تاکتیکی است که دشمن شکست خورده و ناکام از حربه‌های ناکارآمد گذشته، اینک به آن روی آورده است و کارکرد اصلی اینکه بر طبل جنگ می‌کوبد و ما را مستقیم و غیرمستقیم از طریق بلندگو‌ها و رسانه‌های خارجی یا اجیر شده‌ها و دنباله‌های داخلی، تهدید می‌کند تا ما را از میدان اصلی نبرد و آنچه آماج مرحله جدید تهاجم خود قرار داده، غافل نماید!

در اینکه دشمن مرتجع مدعی پیشرفت و دموکراسی و حقوق بشر و طرفدار ارزش‌های مدرن و... کماکان درباره این کشور انقلابی بر خواسته‌های ارتجاعی و استعماری خود پافشاری می‌کند و دست از دشمنی برنمی‌دارد، کوچک‌ترین تردیدی وجود ندارد این‌ها چهل سال است با این ملک و ملت دشمنی می‌کنند و در این دشمنی به قول حضرت امام خمینی کبیر (ره) «هرکاری از دستشان برآمده، کرده‌اند و اگر کاری نکرده‌اند برای این نیست که نخواسته‌اند، بلکه برای این است که نتوانسته و بیشتر از آن از دستشان برنیامده است!» (نقل به مضمون) پس حرف بر سر بود و نبود جنگ و ستیز بی امان کارگزاران نظام سلطه علیه این کشور نیست، بلکه حرف بر سر این است که میدان اصلی جنگ را گم نکنیم و در این‌باره دچار فریب و خدعه دشمن نشویم، به درگیری‌های فرعی و توهمی دچار نشویم، امروز جبهه جنگ دشمن، بیش از همیشه، «اقتصادی» است. در این جبهه و عرصه است که دشمن صرفا شعار نمی‌دهد و فقط رجز نمی‌خواند، بلکه رسما وارد شده است. سازمان‌ها و مراکز اقتصادی خود را عملاً به «اتاق جنگ» علیه ایران انقلابی و تسلیم‌ناپذیر کرده است. صریحاً و بی‌نقاب جنگی تمام‌عیار به راه انداخته که در آن معیشت و سفره و نان مردم را هدف قرار داده است تا شاید به هدف دیرین خود که نابودی انقلاب و تسلیم مردم و احیاء سلطه و چپاولگری خود به این کشور است، دست یابد. جنگ هم، جنگ است، سازوکار و شرایط و مقتضیات خودش را دارد. در هر جنگی دشمن خارجی و رویاروی، تکلیفش، مقر و سنگر و موضعش، مشخص و آشکار است. همانطور که در نبرد آتشین نظامی، دشمن این مرز و بوم بیش از هرچیز به‌خاطر وحدت و انسجام داخلی و محکم بودن «درون» راه به جایی نبرد، در میدان نبرد اقتصادی هم نمی‌تواند کاری از پیش ببرد، به شرط آنکه اینجا هم از درون محکم باشیم و ضمن تقویت اعتماد مردم و پرهیز از تفرقه و اختلافات ویرانگر و خودخواهانه، سخت هوشیار باشیم و از خطری که از «درون» ما را تهدید می‌کند و منتظر است تا در بزنگاه‌های حساس خنجر خود را به پشت ما وارد کند، غافل نباشیم. اجازه فعالیت‌های خرابکارانه و تفرقه‌افکنانه به‌ویژه به کسانی که در داخل ناآگاهانه و یا مغرضانه، شرایط حساس مملکت را فرصتی برای تکاثر و احتکار و افزودن بر سرمایه‌های نامشروع و کسب منافع زیاده‌خواهانه می‌دانند و عزت و استقلال و حیات یک ملت را بازیچه بازیگری‌های کثیف و حرامخوارانه خود قرار می‌دهند، ندهیم و فضا و بستر و عرصه را برای عرض‌اندام آن‌ها سخت تنگ کنیم متأسفانه تا حالا در این باره بعضی جا‌ها و پاره‌ای وقت‌ها غفلت کرده‌ایم و معلوم نیست اگر ترامپ زیر برجام نمی‌زد و این التهاب اجتماعی با افزایش روزافزون قیمت ارز و سکه پدید نمی‌آمد، آیا باز هم شاهد اتفاقات امروز و تکاپویی که برای مبارزه با رانت‌خواران و دزدان بیت‌المال و تروریست‌های اقتصادی به‌راه افتاده، بودیم؟! آیا باید فقط چنگ و دندان نشان دادن دشمن ما را به خود آورد و... غافلیم که به فرمایش مولا (ع): بزرگ‌ترین دشمن «نفس» ماست که در درون هر یک از ماست: بستر راحت چه اندازیم بهر خواب خوش ما که، چون دل دشمنی داریم در پهلوی خویش. اما به مصداق جلوی ضرر را هر جا بگیری، منفعت است! هنوز برای تغییر بعضی همکاران ناکارآمد و افراد عوضی ردای مسئولیت به تن کرده و مهمتر از آن اصلاح برخی رویه‌ها و روش‌ها و منش‌ها، فرصت وجود دارد، فرصت طلایی! کافی است مسئولان به آنچه در این باره، اخیراً بسیار وعده می‌دهند، عمل کنند و... در هر حال از هر فرصت برای تحکیم هرچه بیشتر درون باید بهترین استفاده‌ها را کرد. عبرت‌های تاریخ و سنت‌های الهی در این باره را که می‌گوید: «اگر ملتی از درون محکم و متحد باشد، محال است در برابر دشمن بیرونی هر چند قوی سر تسلیم فرود آورد.»، جدی بگیریم. تاریخ اسلام به ما نشان می‌دهد که مسلمانان همواره در جبهه بیرونی و در مصاف با دشمن خارجی و رودررو پیروز و فاتح بوده‌اند، اما از درون و به دست جریان «نفاق» و به‌ظاهر خودی‌ها، آسیب‌های جدی دیده و زیان‌های بزرگ مادی و انسانی متحمل شده است. استاد شهید مطهری (ره) در جزوه «مسئله نفاق (!)» در این باره بحث بسیار دقیق و قابل تأملی دارد که باید آن را چند بار خواند. (مرحوم دکتر شریعتی هم در سخنرانی «شهادت» با مقایسه دوران پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) این موضوع را تحلیل و تبیین کرده است.) این خطر امروز هم مسلمانان را (و در این مبحث) جامعه ما را تهدید می‌کند. بدیهی است، منظور از «جریان نفاق» فقط یک گروهک ذلیل و خائن به ملک و ملت، نیست، بلکه همان است که قرآن کریم خصوصیت بزرگش را «عدم تطابق زبان و دلش» معرفی می‌کند: «یقولون بافواههم ما لیس فی قلوبهم»! بنابراین در اینکه «مراقبت از درون» یکی از ضروریات مسلم مقابله با دشمن بیرونی است، شکی وجود ندارد، این ضرورت با حرف و تعارف هم فراهم نمی‌آید، بلکه بیش از هر چیز با تقویت و مضاعف ساختن «اتحاد و اعتماد مردم» به‌دست می‌آید. دشمن را ببینیم چگونه از سویی به جان اعتماد و باور‌های مردم ما افتاده، با دروغ و شایعه و نیرنگ، ذهن و روان آن‌ها را بی‌امان بمباران می‌کند و از سوی دیگر چگونه با لطایف‌الحیل و از راه‌های گوناگون تلاش می‌کند در میان اقشار مختلف جامعه، احزاب، جناح‌ها، قومیت‌های گوناگون و مذاهب مختلف تفرقه‌افکنی و اتحاد مردم را متزلزل و اعتماد مردم به مسئولان را درهم بکوبد و...؟ تکلیف روشن‌تر از همیشه است. «تک» دشمن را باید با «پاتک» مناسب پاسخ داد. نباید به او اجازه دهیم بزرگترین ثروت و سرمایه هر حکومت و مملکتی- بزرگتر و با ارزش‌تر از همه منابع و معادن و ثروت‌ها- یعنی «اعتماد مردم» را به خود و به مسئولان خود، تضعیف و نابود سازد. به کلام آسمانی و الهی قرآن کریم توجه کنیم که ما را به پایداری و صبر در برابر دشمن متجاوز و گستاخ دعوت می‌کند: «یا ای‌ها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا واذکروا الله کثیراً لعلکم تفلحون» (انفال/ ۴۵) (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هرگاه با فوجی مقابل شدید پایداری کنید و خدا را پیوسته یاد آرید، باشد که پیروز و فاتح گردید.) و بلافاصله در آیه بعدی هشدار می‌دهد و راه حل «ایستادگی و پایداری» را این چنین گوشزد می‌کند: «واطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان‌الله مع الصابرین» (انفال / ۴۶) (و پیرو فرمان خدا و رسول باشید و هرگز راه اختلاف و تنازع نپوئید که در اثر تفرقه، ترسناک و ضعیف شده و قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد، بلکه باید یکدل و صبور باشید که خدا با صابران است). آری اتحاد علیه دشمن در گرو اعتماد به دوست است. این توصیه‌ها و سفارش‌ها برای فقط «خواندن» و «گفتن» نیست، بیش از این‌ها برای عمل کردن است. مخاطب این کلام آسمانی هرکسی است که ادعای پیروی از این مکتب و آئین را دارد و می‌خواهد هزینه‌های پیروی و پایداری را بپردازد. به راه و مرام مولای متقیان علی (ع)، قرآن ناطق، اقتدا کنیم. همو که ما ادعا داریم الگوی حکومتی ایشان، (حکومت عدل علی (ع)) را مبنای نظام برآمده از انقلابمان قرار داده‌ایم و می‌خواهیم در حد وسع و توان در این مسیر حرکت کنیم. همان شخصیت تابناکی که مردم ایران به عشق او و عدالت او و به قصد احیای حکومت آرمانی و عدالت‌محور او که با توطئه و همدستی دشمنان قسط و عدالت (قاسطین و ناکثین و مارقین) ناتمام ماند، با تمام هستی و اخلاص خود و به رهبری مردانی از تبار و نسل او، علیه نظام طاغوت و ستمگران روزگار و زمان برخاسته‌اند. دغدغه «ناس» و توده‌های مردم، دغدغه بزرگ علی (ع) در طول حیات آن بزرگوار به ویژه دوران حکومت ایشان است. او که «غنی» در برابر هر «غیرخدایی» و مظهر «فقر و نیاز مطلق» در برابر خدای سبحان است، حکومت و حاکمان را سخت محتاج «اعتماد» و «گمان نیک» (حسن‌الظن) مردم می‌داند و در جای جای سخنش به ویژه خطاب به کارگزاران و عاملان و والیان حکومتی، درباره رعایت حال توده‌ها سفارش‌های اکید کرده است. فرمان‌های صریح داده است که محور همه رفتار و برنامه‌های خود را تامین «اعتماد مردم» قرار دهند. در این باره از امیر مومنان سخن و توصیه‌های فراوان به جای مانده است که شاید معروف‌ترین آن‌ها عهدنامه حکومتی خطاب به مالک اشتر، کارگزار او در مصر باشد. حضرت در بخشی از این نامه «مردم» را برای مالک چنین توصیف و تعریف کرده است: «و انما عماد الدین و جماع المسلمین و العده للاعداء العامهًْ من الامهًْ فلیکن صغوک لهم و میلک معهم» (همانا آنان که دین را پشتیبانند، و موجب انبوهی مسلمانان، و آماده پیکار با دشمنان، عامه مردمانند، پس گرایش تو به آنان باشد و میلت به سوی ایشان.) و درباره ضعیف‌ترین و پایین‌ترین طبقات مردم چنین والی خود را توجه می‌دهد: «الله، الله فی طبقهًْ السفلی...» (خدا را خدا را در طبقه فرودست از مردم، آنان که راه چاره ندانند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری برجای ماندگانند...) و درباره اهمیت لزوم جلب خوش‌گمانی رعیت و عامه مردم می‌فرماید: «.. پس رفتار تو چنان باید که خوش گمانی رعیت فراهم آید که این رنج دراز را از تو می‌زداید» و باز سفارش می‌کند «خود را از رعیت پنهان نکن... اگر رعیت بر تو گمان ستم برد [و بی‌اعتماد شود]، عذر خود را آشکار با آنان در میان گذار، و با این کار از بدگمانی‌اشان در آر [و اعتمادشان را جلب کن].» مولا (ع) در مسیر جلب اعتماد مردم «رفتار» را بر گفتار، ارجح می‌داند به این معنا که بیش از هر چیز کنش و رفتار مسئولان و کارگزاران باید احساس رضایت و دلگرمی و اعتماد در مردم ایجاد کند. بدون تردید، امروز نیز این دستورالعمل‌ها زنده و سازنده و این سفارش‌ها کارآمد و ارزنده است و باید هرکس که در هر جا (دولت، مجلس، قوه‌قضائیه و..) عهده‌دار امری از امور مردم است، خود را مخاطب این توصیه‌ها بداند و با رفتار و عمل خود، اعتماد مردم را که متاسفانه در بخش‌هایی (به ویژه حوزه معیشت و اقتصاد) آَسیب دیده، ترمیم کند و... توصیه‌هایی که رهبر معظم انقلاب به تأسی از آن امام همام، همواره به مسئولان و مدیران سفارش کرده و یادآور شده‌اند. همین چند روز پیش بود که ایشان در بخشی از سخنان خود خطاب به هیئت دولت فرمودند: «بایستی تصور دولت در چشم مردم، تصور یک گروه توانا و کارآمدی باشد که دارند تلاش می‌کنند... مردم وقتی این را از شما ببینند، برایتان شعار می‌دهند، به نفعتان شعار می‌دهند، این باید احساس بشود آدم ممکن است مشکل را یک جایی نتواند حل کند، همین قدر که [مردم]بدانند وارد میدان هستید و دارید تلاش می‌کنید، روز و شب نمی‌شناسید، به مردم پیام اقتدار می‌دهد. باید [مردم]احساس بکنند، دارد، کار می‌شود.» بی تعارف و شعار، مردم دارای قدرت داوری و صاحب تشخیص هستند، اگر احساس کنند حرف و وعده‌های مسئولان صادقانه و با عمل و رفتار آن‌ها مطابقت دارد و خدای ناکرده از سرکاری و سیاهکاری و... نیست، دست در دست یکدیگر، چون همیشه، پشتیبان دولت و مسئولان خواهند بود و... آنگاه در این صورت پیروزی بی‌برو و برگرد قطعی و حتمی است. این وعده خداست که «یدالله مع الجماعهًْ»! (دست خدا با جماعت است)‌و تاریخ هم شهادت می‌دهد: «هرکس با خدا و سنت‌های الهی در افتاد، ورافتاد.» ...!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت