احمدی نژاد اعتقادی به مبانی انقلاب اسلامی ندارد
ایمانی: احمدی نژاد بسیاری از انقلابیون و نظام باوران ندارند. اصلاً از گذشته قبول نداشته و ندارد، بنابراین با بررسی رفتارهای اعتراضی ایشان از این زاویه میزان شگفتی و تعجبمان از حرکات این روزهای آقای احمدینژاد کمترمی شود.
پارس نیوز: این روزها که ما در شرایط رخوت سیاسی به سر میبریم، مهمترین کار برای رسیدن به یک منطق صحیح سیاسی، بررسی اتفاقاتی است که وقوعش در آیندهٔ سپهر سیاسی کشور، محتمل است. بررسی تفکر و رفتار احمدینژاد نیز ازاینجهت بسیار مهم است. چراکه او همواره به عنوان یک پایگاه جدی و مهم در عرصهٔ سیاست مطرح است و نادیده گرفتن او حماقت است. در همین راستا به منظور فهم بهتر تفکر و رفتار احمدینژاد گفتوگویی را با ناصر ایمانی کارشناس مسائل سیاسی ترتیب دادیم.
تحلیل شما از رفتارهای اعتراضی اخیر آقای احمدینژاد که شکل و شمایل متفاوتی نسبت به سایر اعتراضهای ایشان گرفته چیست؟
اینکه آقای احمدینژاد فردی است که تصمیمات عجیب و غریب میگیرد موضوع مسبوق به سابقهای است، بنابراین اذهان عمومی با این موضوع آشنا هستند. با نگاهی به عملکرد ایشان در دوره ریاست جمهوری براین نکته صحه میگذاریم که وی تصمیمات عجیب بسیاری از قبیل: برخی انتصابات و انحلال برخی از دستگاهها و سازمانها را اتخاذ میکرد و از پروژههای عجیبی سخن میگفت و تصمیمات مدیریتی خارقالعادهای میگرفت که بسیاری را متعجب میکرد. به جد میتوان گفت: در سیستم مدیریتی کشور تاکنون چنین پدیدهای نداشتهایم که بهعنوان رئیس دولت یا یکی از مسئولان بلندپایه کشور دست به رفتارهای عجیبوغریب بزند حتی بهعنوان یک فرد حقیقی نیز رفتارهای ایشان غیرقابلتحلیل است. رفتارهای آقای احمدینژاد با این توصیف جدید نیست نکته دوم پاسخ به این سؤال است چرا ایشان چنین مواضعی را اتخاذ میکند؟ این موضوع را میتوان از زوایای مختلفی موردبررسی و تحلیل قرارداد با توجه به اینکه آقای دکتر احمدینژاد بهعنوان مدیرمسئولی درون نظام حکومتی جمهوری اسلامی ایران بوده که علاوه برآشنایی، تمام مبانی نظام و انقلاب اسلامی را قبول داشته وارد و جایگاههای مختلف در نظام جمهوری اسلامی ایران مورد تأیید وی است هرچند بعضاً انتقاداتی هم دارد، اما چنین فردی که به لحاظ مبانی نظری تمامی ارکان انقلاب و نظام حکومتی جمهوری اسلامی را قبول دارد چرا چنین مواضعی را اتخاذ میکند؟ اگر این تفکرات را به هم بریزیم و عنوان کنیم که آقای احمدینژاد مبانی نظام و انقلاب را به معنایی که در ذهن ما وجود دارد قبول ندارد در این صورت کمتر از رفتار کنونی ایشان تعجب میکنیم! مشکل اینجاست که قضاوت کنندگان ایشان را از گذشته فردی کاملاً معتقد به نظام و انقلاب میدانند و از موضعگیریهای امروز وی اظهار تعجب میکنند! بنده درصدد عنوان این موضوع هستم که مقدمات و نتیجهگیریهای قبلی غلط است چراکه بر اساس شناخت بنده و به نظر من از شخصیت آقای احمدینژاد میتوان به این نتیجه رسید که ایشان اعتقادی به مبانی انقلاب طبق تعریف امام خمینی (ره) و بسیاری از انقلابیون و نظام باوران ندارند. اصلاً از گذشته قبول نداشته و ندارد بنابراین با بررسی رفتارهای اعتراضی ایشان از این زاویه میزان شگفتی و تعجبمان از حرکات این روزهای آقای احمدینژاد کمترمی شود.
یعنی تأیید میکنید که تمام تلاش ایشان برای دیده شدن دوباره است؟
صرفنظر از بحث اول آقای احمدینژاد فردی است که کار تیمی میکند، یعنی به صورت تیمی برنامهریزی و حرکت میکند. اساساً تفکر ایشان مبتنی بر حلقه و گروهی است که دور ایشان را گرفتهاند. هنگامی که آقای احمدینژاد میبیند این حلقه در حال آسیب دیدن است یعنی به این حلقه تعرض شده و دستگاه قضایی با اینها برخورد میکند قاعدتاً ایشان همه آن چیزی را که بهعنوان حلقه اصلی خود میپندارد در حال از دست دادن میبیند بنابراین از خود عکسالعمل نشان میدهد، از طرف دیگر نیازمند جلبتوجه عمومی است، جلبتوجهی که برخی از سیاسیون با چنگ انداختن به صورت نظام در ادوار مختلف به دست آوردهاند یکبار دیگر از طریق آقای احمدینژاد تکرار شده تا بدینوسیله با جلب افکار عمومی خود را بهعنوان منادی مبارزه با ظلم و انحراف از انقلاب و استبداد نشان دهند.
با توجه به اینکه عنوان نمودید تقویت گروه طرفداران و دوروبریها برای آقای احمدینژاد بسیار مهم است حتی به قیمت چنگ انداختن به صورت نظام آیا با تداوم چنین رفتارهایی یا حتی در صورت عدم تکرار این مواضع آقای احمدینژاد در حاکمیت و نظام اسلامی جایگاهی خواهند داشت؟
قاعدتاً با اتخاذ چنین مواضعی در داخل نظام جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ندارد، همچنان که در مسئله کاندیداتوری دوره قبل هم شاهد بودیم که بهصراحت در برابر نظر رهبری نظام ایستادند و این تابو را به صورت روشن و علنی شکستند! رفتارهای آقای احمدینژاد اصلاً قابل تفسیر نیست. صحبتهای اخیر ایشان که مدعی میشود حتی مقام معظم رهبری نمیتواند بر قوه قضائیه نظارت داشته باشد صریحاً توهین به رهبری نظام است، یعنی رهبری مغفول الید و دستبسته است. مسلماً رهبری که دستبسته باشد رهبر تام نیست و این موضوع در هر نظام و کشوری صدق میکند. بیتردید آقای احمدینژاد به صورت آشکارا به مبانی نظام و قانون اساسی تعرض میکند. مسلماً چنین فردی در این میان جایگاهی ندارد یعنی از طریق روال عادی جمهوری اسلامی نمیتواند به مسئولیتی برسد.
با این توصیف ایشان به دنبال چیست زمانی که میداند با انتخاب چنین رفتارهایی نمیتواند از طریق سازوکارهای رسمی و عادی جایی در حکومت داشته باشد؟
تنها راهکار باقیمانده نوعی شورش است تا بتواند یکبار دیگر به عرصه مسئولیت بازگردد. قاعدتاً کسی که مبانی حکومتی را به سخره میگیرد به صورت عادی نمیتواند در آن حکومت مسئولیتی را بر عهده بگیرد لذا به دنبال مسئولیتپذیری از طرق غیرمعمول و سازوکاری است که بنمایه آن تنها بر هم زد سیستم حکومتی است.
آیا آقای احمدینژاد پیشبینی خاصی برای آینده سیاسی جمهوری اسلامی ایران دارد که دست به چنین اقداماتی میزند؟
یا چنین امیدی دارد یا چنین برنامهای با بررسی مواضع سابق ایشان متوجه افکارشان میشویم اگر به یاد بیاورید آقای دکتر احمدینژاد مایل بودند که روی نظام امریکا نیز تأثیر بگذارند. افکار عجیبی که برخی از دوستان در جلسات خصوصی با ایشان در دولتهای نهم و دهم به آن اذعان میکردند که افکارشان بسیار تعجبانگیز است؛ افکار ماورالطبیعهٔ غیرمعمول. در حال حاضر یا بازهم پیشبینیهای محیرالعقولی درباره آینده ایران دارد یا با گروهش برنامه ویژهای برای آینده ایران دارد که از هر دو حال خارج نیست. برخی پیشبینیهای وی که از قیام مردم علیه ظلم سخن میگوید یا پیشبینی است یا برنامه. اگر پیشبینی باشد با توجه به شناخت از افکار پیچیده این طیف هر کس میتواند افکار پیچیدهای داشته باشد که برای ذهن عادی مردم عجیبوغریب باشد یا ایشان برنامه ویژهای دارد که روی این قسمت باید حساس بود. این موضوع در حیطه وظایف شورای عالی امنیت ملی به ریاست رئیسجمهور است که چگونه با چنین فردی که امنیت ملی و روانی جامعه را برهم میزند برخورد کنند. قاعدتاً شورای عالی امنیت ملی در حال رصد پروژهای به نام احمدینژاد هستند و تمهیداتی برای برخوردهای لازم در صورت لزوم با ایشان خواهند داشت تا از حد کنترل خارج نشود.
اپوزیسیون نمایی آقای دکتر احمدینژاد برای امتیاز گیری از حاکمیت است یا به توهمات ایشان بازمیگردد؟ میتواند مجموعهای از هر دو باشد؛ یعنی همریشه در توهمات پیچیده حلقه خودش داشته باشد که قبلاً همچنین روحیات و افکاری داشتند یا میتواند به دنبال نوعی امتیاز گیری باشد. آقای احمدینژاد براین باور است که عکسالعمل طرف مقابل به ضررش تمام میشود؛ یعنی در صورت برخورد یا عدم برخورد با وی نظام متضرر میشود ایشان چندین بار به چنین بازیهایی دستزده که از آن جمله میتوان به یکشنبه سیاه مجلس اشاره کرد؛ بنابراین بهزعم اینکه هرگونه حرکت، برخورد و موضعگیری نظام به ضرر حاکمیت است دست به چنین رفتارهایی میزند. به نظر بنده نباید به افکار وی اعتنایی کنیم، چون پیش ازایشان نیز چنین افرادی درون نظام بودهاند که نظام به شیوه خود با آنها رفتار کرده است.
آیا میتوان گفت: راهبرد مشترکی بین آقای احمدینژاد و اصلاحطلبان وجود دارد؟
آقای احمدینژاد با همه مخالف است اعم از اصلاحطلب و اصولگرا. ایشان گروه خود را تنها نژاد برتر سیاسی میداند و هیچکس و هیچ جریان فکری و سیاسی دیگری را قبول ندارد. هرچند که نهتنها اصلاحطلبان از رفتارها و مواضع ایشان بهترین بهرهبرداری را میکنند بلکه مخالفین خارجی نظام و جریانهای برانداز نیز از این مواضع به نفع خود استفاده میکنند. یادمان نرود بخشی از بدنه اصلاحطلبان با مبانی نظام سرسازگاری ندارند بنابراین آنها از ظرفیت کسانی که با مواضعشان همراهی کند ولو موافق وی نباشند به نفع خود بهرهبرداری میکنند. ضمن اینکه رفتارهای آقای احمدینژاد منجر به دهنکجی اصلاحطلبان به طیف اصولگرا شده که ایشان همان فرد مورد تائید شما است که هشت سال بر روی او سرمایهگذاری کردید.
دیدگاه تان را بنویسید