چرا حامیان مذاکره مستقیم با آمریکا عقبنشینی کردند؟
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی علت اینکه چرا جوانان نامه اخیر عدهای برای واداشتن مدیریت کشور به مذاکره با آمریکا را نشانه سبک مغزی عنوان میکنند را تحلیل کرد.
خبرگزاری تسنیم: مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی علت اینکه چرا جوانان نامه اخیر عدهای برای واداشتن مدیریت کشور به مذاکره با آمریکا را نشانه سبک مغزی عنوان میکنند را تحلیل کرد.
عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی به این مسئله پرداخت که چرا عمده جوانان، نامه اخیر عدهای از فعالان حزبی در داخل به همراه برخی مأواگزیدگان در خارج را برای واداشتن مدیریت کشور به مذاکره با آمریکا، نشانه سبک مغزی عنوان میکنند.
متن یادداشت سلیمینمین به شرح زیر است:
آنان که بر این باورند که ارزشها را میبایست همواره به صورت گلخانهای پاس داشت و از همین رو کمتر فضای آزاد را که پیشنیاز اساسی انتخاب است بر میتابند، یک بار دیگر بر چگونگی کسب تجربیات ارزشمند اخیر درنگ کنند. بدون تردید کسب تجربه یا همان شناخت بدون برخورداری از آزادی در انتخاب ممکن نخواهد بود. بر همین اساس یکی از دلایل عمده عبور موفقیتآمیز جمهوری اسلامی ایران از موانع فراوان با پشتوانه مردم، فراهم بودن زمینه محک جریانات، سلایق و دیدگاههای مختلف در سطوح کلان است.
گاه به دلیل افزایش غیرمتعارف فاصله بین نسلی، رهبری حتی امکان تکرار تجربه برخی تجربه شدهها را به صورت مدیریت شده فراهم کرده است. البته این بدان معنی نیست که همگان این ضرورت را دریافتهاند بلکه بعضاً محدودنگریها مانع عمق یافتن شناختها شده است.
در ارتباط با برجام برای نمونه برخی با نادیده گرفتن مجوز نظام برای آزمودن آمریکا دائم بر طبل خیانت میکوبند، زیرا این توافق به زعم آنان هیچگونه دستاوردی نداشته است. در حالی که حتی در مورد نقض عهد و پیمان واشنگتن نیز نمیتوانیم ادعا کنیم هیچ رهآوردی برای ما نداشته است، زیرا کنار رفتن پرده ضخیم آرایش تبلیغاتی و آشکارشدن چهره واقعی این کشور به تنهایی دستاورد بسیار چشمگیری است.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ به صورت مشهودی از سوی جوانان رای دهنده گرایش به مذاکره با آمریکا رخ نمود، اما امروز تجربه گرانسنگ تکرار عهدشکنی این کشور موجب شد که عمده همان جوانان، نامه اخیر عدهای از فعالان حزبی در داخل به همراه برخی مأوا گزیدگان در خارج را برای وا داشتن مدیریت کشور به مذاکره با آمریکا نشانه سبک مغزی عنوان کنند. این ارزیابی به گونهای فراگیر بود که دبیر کل حزب کارگزاران بعد از چند روز مدعی شده نام وی بدون هماهنگی در ذیل آن نامه کذایی آمده است.
این توسل به خلافگویی برای رهایی از یک افتضاح سیاسی هرچند فقر شدید شناخت برخی مدعیان سیاستورزی در داخل و خارج از کشور را از مسائل داخلی و بینالمللی به نمایش گذاشت، اما از آن مهمتر «چرخش جدی در ارزیابی بخش قابل ملاحظهای از جوانان نسبت به غرب سرمایهداری» را در برابر «تمایل نیروهای دارای گرایش به این نظام سیاسی» قرار داد، والا هرگز به این سرعت عقب نمینشستند.
چگونه میتوان برای این رشد سیاسی که جز از طریق آزمودن آمریکا در قالب برجام حاصل نمیآمد ارزش قائل نشد؟ امروز برخی افراد با پنهان ساختن منویات واقعی خود تشخیصی را برای آنان بسیار دشوار ساختهاند. به طور مسلم این قشر تأثیرگذار جامعه را نمیتوان با بعضی اطلاعات و یافتههای نسل قبل در این زمینه به شناخت رساند. اگر با کمال صداقت به این عزیزان گفته شود فردی که خود را ملی- مذهبی عرضه میدارد، مارکسیست بوده، اما بعد از شکست مجاهدین خلق پشت کرده به اسلام، برای پذیرفته شدن در جامعه در هیبت دیگری درآمده، با توجه به فضای غبار آلوده سیاسی تلقی دیگری خواهد کرد، اما اگر به پیش نیازهای شناخت جامعه و رشد آن که یکی از مسلمات آن، آزادی است پایبند باشیم، قطعاً باور کنیم که چنین افرادی وقتی آزادانه سخن میگویند و در مورد همه مسائل اظهار نظر میکنند، نمیتوانند برای همیشه ماهیت اصلی خود را هنرمندانه پنهان دارند.
برای نمونه یکی از مبلغان ضرورت برقراری رابطه بیچون و چرا با آمریکا اخیراً در گفتوگویی از پیروزیهای ایران در صحنههای بینالمللی ابراز ناراحتی نموده و در پاسخ به چرایی آن گفته بود "چون این پیروزیها موجب برانگیختن احساسات ناسیونالیستی در ما ایرانیها میشود"، اما همین فرد در مقالهای در دفاع از ناسیونالیسمی که اسرائیلیها در منطقه ترویج میکنند به حمایت از تجربه کردستان عراق (که به صورت علنی از طریق دامن زدن تلآویو به ناسیونالیسم کردی حاد شده بود) پرداخت؛ اقدامی که حتی از سوی جریان ملی- مذهبی نهضت آزادی رسماً و طی بیانیهای به شدت محکوم شد و به درستی مقدمه تجزیه ایران قلمداد شد.
این تناقضات قطعاً از مسیر برخورداری از آزادی برای سخن گفتن حتی علیه تمامیت ارضی کشور آشکار میشود. چگونه است افرادی به بهانه تخطئه احساسات ناسیونالیسی همه موفقیتها را تلخ جلوهگر میسازند، اما خود به استقبال ناسیونالیسمی میروند که سرنخ آن برای تضعیف کشورهای مسلمان و به تحت سلطه در آوردن آسانتر آنها در دست اسرائیل است؟ برای مشخص شدن ماهیت و گرایشهای مخرب چنین افرادی که پشت نقابهایی پنهان میشود و در دفاع از اقتدارگرایی آمریکا هیچگونه پایبندی به مصالح ملی ندارند، باید آزادی را پیش از پیش پاس داشت.
عباس سلیمی نمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
دیدگاه تان را بنویسید