خبرگزاری تسنیم: عباس سلیمی نمین کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نکاتی را درباره حوادث رخ داده در کنگره حزب اعتماد ملی مطرح کرده است. در این این یادداشت آمده است: فعالیت مستمر و جریانساز هستههای کوچک سیاسی میتواند بهتدریج با کسب اعتماد مردم احزابی ماندگار را بنیان گذارد و احزاب به عنوان نهادهای مدنی برخاسته از متن جامعه به دلیل فعالیتی شفاف و قانونمند در توسعه سیاسی کشور نقش چشمگیری ایفا نمایند؛ زیرا ارتقای جایگاه آنها با اقناع اعضا و هواداران نسبت به درستی برنامهها و راهکارها برای حل مشکلات جامعه رابطه تنگاتنگی دارد، اما در این میان گروههای قدرتی نیز شکل میگیرند که نمود حزبی دارند، اما کارکرد واقعی آن را فاقدند؛ به عبارت دیگر از منافع تشکل سیاسی و حزبی در دستیابی به مصادر و سکوهای قدرت بیشتر بهرهمند میشوند، امٌا کمتر به کارکرد تولید اندیشه و برنامه پایبند میمانند. شاید بتوان گفت: بدترین شق ممکن در این زمینه باندهاییاند که رسماً وجود ندارند، اما عملاٌ با پیوندهایی قبیلهگونه بدون کمترین شفافیتی در شکلگیری نهادهای انتخابی ایفای نقش میکنند و هیچگونه مسئولیتی در قبال نیروهای
انتخاب شده خود بهعهده نمیگیرند. در چهار دهه گذشته علیرغم اذعان همگان به اهمیت حضور از احزاب قانونمند وشفاف و کارکرد آنها، نسبت به تأسیس و تقویت چنین نهادی اقدامات در خوری صورت نگرفته است و در حالیکه جامعه ما به شدت نیازمند احزابی قابل اعتماد است متاسفانه همچنان برخی زیاده خواهیها و سهل طلبیها تصویر جذابی از احزاب شکل گرفته در سالهای اخیر ترسیم نمیکند. برای نمونه، آن چه جمعه گذشته در کنگره دوم حزب اعتماد ملی رخ داد بازتاب بسیار تأسفباری داشت. بدون اینکه بخواهیم در مورد روایات متناقض اعضای این حزب پیرامون چرایی ناتمام ماندن کنگره اظهار نظر و قضاوتی کنیم بر ضرورت زدودن رسوبات ذهنی جامعه نسبت به احزاب تأکید میورزیم؛ زیرا در تاریخ این مرز وبوم همواره احزاب شتابزدگی فوق العادهای برای دستیابی به قدرت از خود بروز دادند و به همین دلیل عموماٌ با دیوار بیاعتمادی مردم برخورد کرده و استمرار نیافتهاند؛ به ویژه احزابی که در وادی پیوندهای غیر متعارف با بیگانگان قرار گرفتهاند. اکنون باید دید رفتارهایی که جامعه از اعضای حزب اعتماد ملی مشاهده کرد چه تأثیراتی بهجای خواهد گذاشت. بدون اینکه خواسته
باشیم در مقام تأیید یا رد یک گرایش در روایتها برآییم ابتدا به برخی اظهارات نظری میافکنیم: به گزارش ایلنا، محمد جواد حقشناس _عضو حزب اعتماد ملی_ در مورد آنچه موجب ناتمام ماندن کنگره شده مدعی است: "کنگره حزب اعتماد ملی که با شعار اتحاد و انسجام آغاز شد ... با اقدامات سازمان یافته گروه فشار و علیرغم رأی اکثریت به شورای قبل ناتمام ماند". این اظهارات مبهم و چند پهلو ظاهرا قصد فرافکنی مسائل داخلی حزب را دارد، اما مشخص نمیسازد چه افرادی و با چه انگیزهای در صدد اخلال در تلاشهای حزبی آنان بر آمدهاند. در همین حال، آقای مهرداد سایهوند عضو دیگر این حزب که وی نیز در کنگره حضور داشته است، مینویسد:"هیچ گروه فشار مرسومی در سالن کنگره حضور نداشت... گروه فشار حاضر در سالن کنگره، اعضای استیجاری بودند که ضمن برگزاری کنگره، وسط سخنرانیها بلند میشدند و از گرامیمقدم و امثالهم تعریف و تمجید میکردند. جناب حقشناس! در شورای شهر هم برای پایتخت اینگونه تصمیمگیری میکنید؟ جناب حقشناس! راستگویی و شرافت ویژگی مؤمن است، از دروغگویی دست بردارید. گروه فشار را شما به کنگره آوردید. " ظاهراٌ این عضو مدعی است که
برخی دعوتشدگان به کنگره حق رأی نداشتهاند، اما در قیامها و قعودها و فضاسازی ایفای نقش کردهاند و همین امر اعتراضاتی را برانگیخته است. اسماعیل مقدم _. سخنگوی حزب _نیز در مصاحبهای با ایلنا در این زمینه میگوید: در مرحله اول اساس نامه و مرام نامه حزب و همچنین ابقای شورای مرکزی کنونی را با قیام وقعود رأیگیری کردند که به اتفاق آرا، اعضا رأی به ابقای اعضای شورای مرکزی کنونی و اصلاحات صورت گرفته در اساسنامه و مرام نامه دادند... در این میان تشنج اندکی هم در جلسه رخ داد که بیشتر افرادی بودند که خارج از حزب بودند و با برنامه و سازمان دهی از قبل پیشبینی شده قصد برهم زدن کنگره را داشتند که برنامه کنترل شد". (ایلنا، ۴/۳/۹۷) هر چند سخنگوی حزب، معترضان به نحوه رای گیری در ابقای شورای مرکزی را غیر حزبی اعلام میدارد دست کم معترضی، چون آقای مهرداد سایهوند به طور قطعی در این حزب عضویت دارد. منابع و افراد دیگری نیز مدعیاند که به دنبال استقرار عضوی از این حزب در خیابان بهشت رقابت برای بهره مندی بیشتر از موهبتهای "بهشت" تشدید شده است. برای نمونه، سایت اصلاحطلب انتخاب، دلیل اصلی درگیریهای درونحزبی را تغییرات
در شهرداری تهران خوانده و مینویسد:" بسیاری از اعضا صرفاٌ به فکر تقسیم غنائم شهر، پس از فتح شهرداری بودند. " (سایت انتخاب، ۵/۳/۹۷) چنانچه اشاره شد، حکمفرما شدن نگاه کوتاه مدت و سطحی به قدرت در برخی احزاب به شدت آنها را ضربهپذیر میکند. در حالی که بزرگترین سرمایه و پایدارترین قدرت برای احزاب، اعتماد مردم است و منافع کوتاه مدت فردی مانع شکلگیری اعتماد ملی میشود چرا نباید صادقانه با مردم سخن گفت؟ همان گونه که برخی معترضان صدای خود را به مردم رساندند و مشخص شد تعبیر "گروه فشار" صرفاٌ چماقی برای ساکت کردن اعضای منتقد بوده از جمله آقای رحمتالله بیگدلی (عضو شورای مرکزی این حزب) است؛ " در حالی که عدهای از اعضا همزمان، اعضای شورای مرکزی احزاب دیگر هم هستند در جایگاه هیئت رئیسه موقت قرار گرفتند. اعتراض ما این بود که مرام نامه و اساس نامه حزب رعایت نشده است. همچنین اعضایی که حق رأی نداشتند از سالن بیرون نرفته و در میان اعضای حزب حضور داشتند با وضعیتی که پیش آمد امکان رأی گیری برای اعضای شورای مرکزی مهیا نشد. " (روزنامه قانون، ۶/۳/۹۷) اگر اظهارات اعضای منتقد کمترین بهره را از حقیقت برده باشد، چرا باید
برای منافع زودگذر فضای سیاسی جامعه را آلوده ساخت و با اظهاراتی مبهم به گونهای سخن گفت: تا این گونه تلقی شود که رقیب سیاسی یک حرکت قانونمند حزبی را تخریب کرده است؟! هرچند این شیوهها در هیاهوی انتخاباتی بعضاٌ کارایی داشته و توانسته است رقیب را تخریب کند، اما قطعاً در فضای غیرانتخاباتی نتیجه عکس به بار خواهد آورد.
دیدگاه تان را بنویسید