گفت و شنود کیهان؛آبگوشت

کد خبر: 820774

پسر‌بچه‌ای قهر کرده بود که آبگوشت دوست ندارد، مادرش مقداری آبگوشت و گوشت کوبیده را در ظرفی ریخت و کنار گذاشت، پسرک که زیر‌چشمی نگاه می‌کرد، به مادرش گفت؛ می‌دونی که من آبگوشت دوست ندارم، ولی این آبگوشت رو برای هر کی کنار گذاشتین خیلی کمه!

گفت و شنود کیهان؛آبگوشت

روزنامه کیهان: گفت: تازه چه خبر؟! گفتم: نشست کنگره حزب اعتماد ملی به درگیری و زد و خورد بین اعضا کشیده شد! گفت: دعوا دیگه واسه چی؟! گفتم: چیزی نبود! اعضای حزب بر سر عضویت در شورای مرکزی حزب، با هم درگیر شدند! گفت: یعنی عضویت در شورای مرکزی حزب را به یکدیگر تعارف می‌کردند؟! گفتم: عمو یادگار! خوابی یا بیدار؟! به‌خاطر اینکه عضو شورای مرکزی باشند، با هم درگیر شده و دعوا و مرافعه راه انداخته بودند!... گفت:، ولی آن‌ها که ادعا می‌کردند قدرت‌طلب نیستند و فقط برای خدمت به مردم، حزب تشکیل داده‌اند!... پس چی شد؟! گفتم: پسر‌بچه‌ای قهر کرده بود که آبگوشت دوست ندارد، مادرش مقداری آبگوشت و گوشت کوبیده را در ظرفی ریخت و کنار گذاشت، پسرک که زیر‌چشمی نگاه می‌کرد، به مادرش گفت؛ می‌دونی که من آبگوشت دوست ندارم، ولی این آبگوشت رو برای هر کی کنار گذاشتین خیلی کمه!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت