سرویس سیاسی فردا: آنچه در محافل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، رسانه ای، صاحب نظرانِ مستقل از هر دو جناح کشور، و حتی در میان موافقانِ رییس جمهور به عنوان یک ترجیع بند اوج گیرنده جان گرفته و تکرار میشود این است که آقای روحانی، رییس جمهوری ناموفق و شکست خورده است. دلایل این طیف متنوع، متکثر و متضاد، برای چنین باوری، عینیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه است. این یک واقعیت تلخ و ناگزیر و ناگریز است، ولی با دریغ و درد باید پذیرفت که در طول قریب به پنج سال که از ریاست جمهوری جناب آقای روحانی میگذرد، مشکلات ملی در حوزههای زیر که به مسائل اقتصادی و معیشتی میهن و مردم مربوط میشود، رشدی پرشتاب داشته است:
اینجا بخوانید: دوستان نجومی روحانی دشمنانی هستند که به او آسیب زدند
افزایش سرسام آور نقدینگی ورشکستگی و تعطیلی واحدهای تولیدی افزایش فاصلههای طبقاتی نارضایتی و اعتراضهای طبقات محروم و مستضعف از تنگناهای فزایندهای به آن گرفتار شده اند. رشد ناامنی اقتصادی در بازار کار و سرمایه رشد افسار گسیختهی قیمت دلار و یورو و کاهش حیرت آور ارزش پول ملی بجز موارد بالا، در سیاست خارجی نیز تقریبا دولت آقای روحانی دولتی ورشکسته است. بارزترین نمونه اش، برجامی است که با همهی منافعی که برای غرب و زیانهای فزایندهای که برای ایران داشته و دارد، به خط پایان و مرگ خود نزدیک میشود. به اینها اضافه کنید: در رییس جمهور محترم و اعضای کابینه اش، آن شور و شوق برانگیزاننده و سرحال آورنده برای مبارزه با مشکلات و از میان برداشتن آنها مشاهده نمیشود. به عکس، بی حالی و بی رغبتی و سردرگمی و .. از سر و روی این دولت میبارد و متاسفانه رییس این دولت، بی برنامگی و ناتوانی خود را به مسائل موهوم و هوایی و زمینی و زیر زمینی و ... حواله میدهد. همه را مقصر قلمداد میکند الا خود را که اصلیترین متهم در وضعی است که با اندوه و نگرانی شاهدش هستیم؛ و باز به این موضوع مهم هم توجه داشته باشید که کشور در
آستانهی ورود به یکی از سختترین دوران خود، و نزدیک شدن به دشوارترین گردنههای حیات ملی قرار دارد؛ و جناب آقای روحانی و همکاران اش تاکنون نشان داده اند که مرد میدانهای دشوار نیستند و نمیتوانند کشور را که طی چند ماه آینده به نقطهی بدون بازگشت خواهد رسید، به شایستگی و با توجه تام به قدرت و ظرفیتهای داخلی مدیریت کنند تا ایران با آسیبی کمتر از این مهلکه خارج شود و به حرکت رو به آیندهی خود ادامه دهد.
منطقا چنانچه دولتی نمیتواند به تعهداتی که به مردم داده عمل کند و شکست و ناکامیهای اش، مرتب تکرار میگردد، برای جلوگیری از خسارت بیشتر به منافع کشور و مردم، داوطلبانه از قدرت کنار میرود و یا از سوی نهادهای قانونی ذیصلاح کنار گذاشته میشود. با این حال، شرایط سخت امروز و وضعیت سخت تری که در پیش داریم، موضع استعفا و یا برکناری رییس جمهور را منتفی میکند، اما ضرورت تجدیدنظر راهبردی در سیاستهای نظری و عملی دولت و شخص رییس جمهور، و ترمیم جدی کابینه و کارآمدسازی آن، واقعیتی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. آقای روحانی باید بداند که تداوم سیاستهای او، کشور را به مرز ورشکستگی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میرساند.
هیچکس خواهان استیضاح رییس جمهور نیست، اما به نظر میرسد کسانی در میان اطرافیان دوست نمای او، نه تنها از بحران عدم مشروعیت و مقبولیت آقای روحانی بدشان نمیآید، بلکه به استقبال آن نیز میروند. در این میان، تنها کسی که میتواند آقای روحانی را از این وضع نجات دهد، فقط و فقط خود ایشان است. سه سال، زمان کمی نیست. مشروط به آنکه در آقای روحانی ارادهی پذیرش تغییرات مثبت و پیشبرنده وجود داشته باشد.
*سیاوش اردانی
دیدگاه تان را بنویسید