سرویس سیاسی فردا؛ جعفر برزگر: پیام فضلی نژاد از روزنامه نگاران مشهور اصولگرا و نویسنده سابق کیهان، در طی سالهای اخیر توانسته بود با انتشار نشریه عصر اندیشه مجله علوم انسانی قابل قبول ارائه کند. این نشریه که به گفته فضلی نژاد در آستانه خودکفایی اقتصادی بود، توانست توجه بسیاری از اندیشمندان را جلب کند با این حال به یکباره انتشار آن متوقف شد و در دوره جدید نیز به صورت نامنظم و بدون حضور فضلی نژاد منتشر میشود. این روزها، اما خبری منتشر شد مبنی بر آن که فضلی نژاد توانسته است امتیاز نشریه جدیدی با نام نقد اندیشه را کسب کند و به زودی نیز به انتشار آن اقدام نماید. در این باره گفتگویی کوتاه با وی داشته ایم که در ادامه خواهد آمد:
بیشتر بخوانید: در مناظره صادق زیباکلام و پیام فضلینژاد چه گذشت؟
دلیل استعفا و کناره گیری شما از نشریه عصر اندیشه چه بود؟ مجموعهای از دلایل گوناگون سبب استعفا من از سردبیری عصر اندیشه شد که عموما از فشارهای مالی به عنوان اصلیترین زمینههای چنین تصمیماتی یاد میشود، اما همواره پشت صحنهی محدودیتهای مالی خرده عوامل و دیگر دلیل پنهان میشود که به مرور زمان بهتر میتوان آنها را شناخت. چند هفته پیش از استعفای من بیش از همیشه مشخص شده بود که بر خی جریانهای سیاسی و رسانهای به ظاهر انقلابی، روش تکثرگرا مشی آزاد اندیشی مجله را بر نمیتابند و چندی پیش در گفتگو با روزنامه جوان به نامه حجت الاسلام حمید روحانی اشاره کردم که در آن گفت و گوی انتقادی من با آقای عباس میلانی را زمینهای برای انحراف در حرکت امام خمینی ره دانسته بود. این ادعاهای بی اساس چه بخواهیم و چه نه، طبعا زمینههای فشار روانی بر حامیان مجله را تشدید میکند، هر چند که این موضوع انکار شود. این دست از فشارها که تعدادشان بسیار بود، در یک سال پایانی انتشار مجله ما را با چالشهای متعددی مواجه میکرد. از جمله اینکه وقتی پنجمین شب علوم انسانی با عنوان "موسیقی و اندیشه" برگزار شد، برخی دوستان سابق
ما در پی اعمال محدودیت برآن برآمدند که البته موفق نشدند و مشاوران مجله تا آخرین ساعات مسئولیت من، از خط مشی سردبیری حمایت میکرد. با این حال مجموعه این عوامل خود را در عوامل مالی بروز داد. در حالی که شورای مشاوران مجله تلاش میکرد احتیاجات اولیه مجله تامین شود، اما نهایتا به دلیل افزایش صفحات آن از پاسخ به نیازهای اساسی بازماند، چون بر اساس معادلات اقتصادی در مطبوعات هر قدر تیراژ وصفحه مجله افزایش پیدا کند، به دلیل رعایت قدرت خرید مخاطب، شماباید یارانه بیشتری را تقبل کنید، و نمیتوان یک مجله ۲۵۰ صفحهای را به قیمت تمام شده ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان فروخت، بلکه نهایتا میتوان به یک سوم قیمت تمام شده عرضه کرد. این هم بسیار تاسف برانگیز است که عموما رشد تیراژ مجله به جای اینکه برای آنها، گشایش اقتصادی ایجاد کند، تبدیل به یک چالش اقتصادی میشود. وقتی شما در نشریات مکتوب با استقبال بیشتر مخاطب مواجه میشوید، باید عزا بگیرید که حالاپول کاغذ بیشتر و اضافه هزینهها آن را چگونه میتوان جبران کرد. این نشان از بیماری بزرگی در اقتصاد مطبوعات ما دارد که هر جهش کمی و کیفی به جای اینکه وضع مالی مجلات را ارتقا بخشد، با خود
هزینههای مالی تازهای به همراه میآورد که در میان مدت تبدیل به هزینههای کمرشکن میشود، اما اگر با این حال عصر اندیشه تنها ۴ شماره دیگر و در همان موقعیت منتشر میشد، به خود کفایی اقتصادی نیز نزدیک میشد و میتوانست به یک اقتصاد با ثباتتر فکر کند، اما بخت با ان یار نبود. رویکرد و خط مشی شما در مقایسه با عصر اندیشه چه تفاوتی دارد؟ خط مشی فصلنامه نقد اندیشه با مجله عصر اندیشه تفاوتهای بنیادین نخواهد داشت، هر چند انتقادیتر خواهد بود. ما در عصر اندیشه بر مبنای یک مانیفست کاربردی و رهیافت نظری مجله را منتشر میکردیم که این مانیفست در طول ۳ سال انتشار مجله، تکامل بیشتری مییافت. طبعا در سال ۱۳۹۷ بر مبنای آنچه که آن را "تفکر اقتصادی" مینامیم، قدم در راه انتشار فصلنامه نقد اندیشه خواهیم گذاشت و به تدریج که تیم مجله به انجام برسد، رویکردهای ژورنالیستی خود را نیز بازیابی خواهیم کرد تا در حد امکانات محدودی که امیدوارم بالفعل شود، یک فرم جدید را عرضه کنیم. پشتیبانی مالی این نشریه چگونه خواهد بود؟ هنوز برای چگونگی تامین مالی فصلنامه نقد اندیشه با مراکز و نهادهای فرهنگی وارد
مذاکره نشده ایم، اما بنا داریم برای اولین بار در هر سال ریز هزینههای مالی فصلنامه اعم از حق التحریر ها، هزینههای صفحه آرایی، مخارج چاپ و ... را به عنوان یک" مجله مردم نهاد" منتشر کنیم تا مشخص شود چه پولی، صرف چه کاری میشود. این چنین گردش مالی فصلنامه برای همه مخاطبان شفاف خواهد بود و مطلع میشوند که برای چاپ یک پرونده ویژه یا یک مقاله یا مصاحبه، به چه میزان هزینه شده است. این ترازنامه مالی نشان خواهد داد، که صنف نویسندگان و روزنامه نگاران و پژوهشگران از چه شرایط تاسف باری به کار مشغولند، و این گردش مالی میتواند، با سرمایه گذاریهای عبث در دیپر حوزهها مقایسه شود. امیدواریم از رهگذر شفافیت در چرخه مالی فصلنامه، مشارکت بیشتر مخاطبان و حمایت بیشتر فعالان فرهنگی را شاهد باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید