روزنامه جوان؛ عبدالله گنجی: چند سال پیش پیامرسان تلگرام را همین حاکمیت وارد کشور کرد و پس از چند سال معایب و محاسن آن نمایان شد. اکنون حاکمیت تصمیم به جایگزینی پیامرسانهای دیگر کرده است که از تنوع نیز برخوردارند. اما عدهای اصلاً برایشان مهم نیست که مسئله تلگرام چیست؟ و اصلاً دوست ندارند بدانند و اگر هم بدانند احساس نمیکنند مسئله آنان هم هست. انگاره ذهنی برخی این است که حاکمیت از تلگرام میترسد. گیریم حاکمیت میترسد از چه میترسد؟! از حرف زدن مردم با همدیگر؟! از گروههای خانوادگی و کاری؟! از کانالهای اداری؟! در این باره هم عدهای دوست ندارند بدانند که حاکمیت از چه میترسد، فقط دوست دارند این انگاره را پرورش دهند. اما سؤال اساسی این است که چرا تلگرام به مسئله اصلی کشور تبدیل میشود؟ اگر با دقت و تیزبینانه به مسئله بنگریم، مشکل از کاربران و مردم نیست و قاعده «الناس علی دین ملوکهم» هم این را تأیید میکند. به قول روحانی: «پس مشکل کجاست؟» آیا مشکل از «خودشیفتگی»، «عدم مشورت» و «تن ندادن به کارشناسان» است؟ ابتدا اجازه دهید به مشکل بپردازیم و سپس دلایل آن را ذکر نماییم. مشکل از شکاف یا تظاهر به شکاف در
نخبگان حاکمیت شروع میشود. مسئله این است که برخی از نخبگان قدرت شأن و هویت مستقل از حکومت برای خود قائل هستند. مشکل آنجاست که برخی از اصحاب قدرت حاضر به پرداخت هزینه تصمیمات خود و مصلحتهای کشور نیستند. به مواضع روحانی بنگرید، او تنها استدلال خود برای تلگرام را «اشتغال عدهای از مردم» دانست که عدد آن هم نسبت به بیکاران کل کشور یک به صد هم نیست، اما هیچ موقع حاضر نشد به ابعاد مخرب، مبهم و امنیتی - فرهنگی تلگرام بپردازد. او دبیر منصوب خود در شورای عالی فضای مجازی را به شبکه خبر میفرستد تا مضرات اقتصادی و مدیریتی تلگرام را برای مردم تبیین کند و خود همزمان کارکنان نهاد ریاست جمهوری را جمع میکند تا تریبونی یابد و برخلاف نماینده خود سخن بگوید. چرا روحانی به مردم نمیگوید: از طریق تلگرام با فرماندهی شومن حسینی بیش از ۱۰۰ مسجد در ایران به آتش کشیده شده است. چرا نمیگوید حمله داعش به مجلس و حرم امام از طریق تلگرام سازماندهی شده بود. چرا وزیر اطلاعات از انهدام کانالهای ضدامنیتی و فرهنگی چیزی به مردم نمیگوید؟ چرا سخنان رئیس کل بانک مرکزی پیرامون تلگرام در رسانههای همسو با دولت سانسور شد؟ چرا به مردم نمیگویند
منافقین با نام و پوشش «مالباختگان» کانال تلگرامی درست کرده و مردم را هدایت میکردند؟ چرا به مردم نمیگویند روسیه که مسئله فرهنگی -مثل ما - ندارد نیز اینگونه کرد. روسیه از چه میترسد؛ از انحراف جوانان یا براندازی؟ قطعاً هیچ کدام، اما میداند تلگرام ابزاری در دست دشمنان روسیه علیه اقتصاد و امنیت این کشور است. میدانید چرا بخشی از اصلاحطلبان، تجدیدنظرطلبان و روحانی حاضر نیستند از آسیبهای تلگرام بگویند؟ چون برای خود هویتی مستقل از حاکمیت قائلند و راهبرد آنان عدم پرداخت هزینه در افکار عمومی است. آنان ثابت کردهاند که حاضرند برای حفظ پرستیژ خود تا مرز جاسوسپروری هم پیش روند، اما به مدنیت موصوف باشند. تصمیمات ملی حنجره واحد ملی میخواهد. وقتی مردم چندصدایی را در نخبگان حاکمیت میبینند چندمسیری را انتخاب میکنند. در ماجرای شلیک موشک به دیرالزور همه نخبگان قدرت همصدا شدند و از ملت نیز صدای متفاوت شنیده نشد. اما اکنون نگاه بخشی از قدرت توسط بیبیسی بازتاب داده میشود و منافقین و سلطنتطلبان هم برای شغل عدهای عزا گرفتهاند. مدافعان فعلی تلگرام در خارج از قدرت چه کسانی هستند و نسبت آنان با حامیان داخلی آن
چیست؟ یقیناً روحانی حتی به خاطر مضرات اقتصادی برجام که جناب سیف از آن در مجلس رونمایی کرد، حاضر به تلگرام «بدون نظارت» نیست. اما روی صحنه طور دیگری بازی میکند. تا دیروز میگفتند احمدینژاد هنر فریفتن عوام را دارد، اما اکنون باید اعتراف کرد که روحانی هنر فریب نخبگان را هم دارد. دهها قرارداد محرمانه و صدها مسئله را از چشم مردم پنهان میکنند، اما آنجا که ماهیگیری حتی بدون قلاب هم میسر است میداندار جامعه مدنی میشوند و.... اما چرا بخشی از نخبگان قدرت اینگونه رفتار میکنند؟ و ترجیح میدهند واگرایی را به نمایش بگذارند. قطعاً روحانی مخالف بستن تلگرام نیست، اما دوست دارد هزینهاش را دیگران بپردازند. شاید دلایل متعددی بتوان برای آن ارائه کرد، اما حقیقت و اصل ماجرا در چند محور قابلارائه است: ۱- گرفتار آمدن بین رأی و امنیت کشور مهمترین مسئله است. نگاه به صندوق رأی منشأ بسیاری از ریاکاریها در کشور ماست و تنظیم همه چیز با «صندوق آینده» منشأ بسیاری از دوگانگیها، نفاقها و ناهمسوییهاست.
۲- روشنفکری عامل دیگری است. ورود روشنفکران به قدرت در ایران یکی از آفتهای کشور است. کسانی که غیر از نقزنی و «باید» چیز دیگری بلد نیستند و به سیاق روشنفکری سیاستورزی میکنند، سالهاست در قدرت رفتوآمد میکنند و تو گویی که حاکمیت علیه حاکمیت است و مردم نیز از این همه تعارض و چند پهلویی سردرگمند، بعضی مواقع نمیتوان تشخیص داد که زیباکلام رئیسجمهور است یا روحانی؟
۳- مرعوب بودن در مقابل چشمکهای قرمز غرب هم برای برخی از نخبگان قدرت که استانداردهای غربی را جهانشمول فرض نمودهاند، مسئله مهمی است. دوست ندارد غرب به آنان ایراد بگیرد که: «چرا آزادیها را سلب کردید.»، چون آزادی مد نظر این جماعت و غرب یکی است و مدعیان امام ابایی هم ندارند که از گفته امام مبنی بر «آزادی به شکل غربی آن تباهکننده جوانان ماست» عدول نمایند.
دیدگاه تان را بنویسید