روزنامه کیهان در ویژه های خود نوشت: اصلاحطلبان در سال ۹۲ برای پیروزی در انتخابات عارف و هویت اصلاحطلبی خود را کنار گذاشتند و عملگرایی را پیشه کردند، حال برخی از نیروهای این جریان تمایل به دولت را «اصلاحات پفکی» مینامند.
جهاننیوز در این زمینه نوشت: «اصلاحطلب بدلی»، «اصلاحطلب امنیتی» و حال «اصلاحطلب پفکی و نمایشی»؛ اینها اسامی است که برخی از اصلاحطلبان برای مخالفان درون جناحی خود به کار بردهاند.
اخیرا «ابراهیم اصغرزاده» در گفتوگو با روزنامه شرق از «بوروکرات» شدن اصلاحطلبان صحبت کرد. وی درباره این دسته از اصلاحطلبان گفت: «به نظرم، اصلاحطلبان در درون دچار شکاف شدهاند. گروهی که «اصلاحطلبان بوروکرات» هستند- یعنی اصلاحطلبانی که در هر شرایطی میخواهند وضع موجود را توجیه کنند- اینها معتقد هستند ما باید با همان فرمانی که جامعه را به دو دسته تندرو و کندرو یا افراطی و اعتدالی تقسیم میکند، جلو برویم. این گروه در دولت هستند و روزه سکوت هم گرفتهاند. برخی فکر میکنند اصلاحطلبی یعنی به نوعی وضع موجود را توجیه کردن. اینها بیشتر اصلاحطلبان پفکی و نمایشی هستند.»
اصغرزاده در حالی جریان اصلاحطلبی را دچار انشقاق میبیند و برخی را محافظهکار و بوروکرات مینامد که در سال ۹۲ اصلاحطلبان در یک حرکت قابل تامل به سبب منفعت جناحی، کاندیدای خود یعنی «محمدرضا عارف» را مجبور به کنارهگیری کردند و به کاندیدای غیر اصلاحطلب روی آوردند.
این ائتلاف به نظر بسیاری از ناظران سیاسی یک عمل کاملا پراگماتیسی و عملگرایانه و نشانه قربانی شدن ایدئولوژی به پای عملگرایی بود. اینکه اصلاحطلبان هویت اصلاحطلبی خود را کنار بگذارند و تنها به پیروزی در انتخابات فکر کنند، سبب شد تا به ائتلافی فکر کنند که نوعی پشت پا زدن به گذشته ایدئولوژیک و هویتشان بود.
با این اوصاف آنچه اصغرزاده از آن به عنوان بوروکرات شدن برخی اصلاحطلبان سخن میگوید، چندان در گروه خاصی از اصلاحطلبان قابل محدود شدن نیست؛ بلکه به طور یکپارچه و در تمامی جریان اصلاحات در دو انتخابات سال ۹۲ و ۹۶ به وضوح قابل مشاهده و لمس کردن است.
در این ماجرا، فقط طیف خاصی از اصلاحطلبان مشارکت نداشتند و از رئیس دولت اصلاحات گرفته تا اعضای شورای مشورتی اصلاحات که شامل هسته اصلی این جریان هستند، چنین نظری را در کل جریان اصلاحات اعمال کردند و با نظر اصغرزاده نه تنها یک طیف خاص بلکه همه جریان اصلاحات از سال ۹۲ تا به امروز «پفکی» شدهاند.
البته مشخص است که چرا اصغرزاده چنین برچسبی را مورد استفاده قرار داده است. نگاهی به جریانات سال ۹۲ مشخص میکند که هرگاه اصلاحطلبان انحصارطلب که جزو این طیف اغلب مشارکتیها حضور دارند درصدد تخریب کردن عدهای با توجه به اهداف سیاسی آینده خود هستند دست به اصطلاحسازی و تفکیک خود از بقیه میزنند.
اتفاقاتی که در سال ۹۲ رخ داد نیز با توجه به ادعای این فعال اصلاحطلب قابل تامل است؛ چرا که اصلاحطلبان برای کنار نهادن عارف با برچسبهایی نظیر «اصلاحطلب بدلی» و «اصلاحطلب امنیتی» سعی کردند وی را در نزد افکار عمومی و بدنه جریان خود تخریب کنند، اما حال، همان جریانی که هویت اصلی اصلاحطلبی را فراموش کردند، اصلاحطلبانی که به دولت تمایل دارند را «پفکی و بوروکرات» مینامند.
موضوعی که کماکان درباره عارف در حال اجراست و به نظر برخی حضور او در مجلس نیز برای تخریب وجهه و پایین آوردن وزن سیاسی وی بوده است.
بعدها این اصطلاح یعنی «اصلاحطلب بدلی» درباره نواصلاحطلبان به کار برده شد. بعد از اینکه واژه نو اصلاحطلبی به ادبیات سیاسی اصلاحات اضافه شد، مشارکتیها بیش از هر طیف دیگری نسبت به تشکیل احزابی مانند «ندای ایرانیان» انتقاد کردند. در این میان حتی برخی از اعضای حزب مشارکت با دادن القابی، چون «تجدیدنظرطلب» سعی کردند ماهیت این طیف سیاسی را مخدوش کنند.
دیدگاه تان را بنویسید