دستور کار رسانهای دشمن در خصوص نفوذ منطقهای ایران
اخیرا خطی پیرامون ایران در حال شکل گرفتن و تقویت است که نشان میدهد در پس پرده ماجرا، یک هماهنگی وجود دارد. یکی از مهمترین این خطوط تلاش برای ایجاد تمایز بین «خواست مردم، و خواست نظام» است.
خبرگزاری فارس: هر چه به تاریخهای مورد توجه غرب برای وارد کردن فشار به ایران نزدیکتر میشویم، خطوط و سناریوهای پنهان غرب و همپیمانان منطقهای آن نسبت به ایران در حال هویداتر شدن است. برای مثال اخیرا خطی پیرامون ایران در حال شکل گرفتن و تقویت است که نشان میدهد در پس پرده ماجرا، یک هماهنگی وجود دارد. یکی از مهمترین این خطوط تلاش برای ایجاد تمایز بین «خواست مردم، و خواست نظام» است. این خط که خود را در حوادث دی ماه سال گذشته هم دوباره ظهور و بروز داد، تمرکز را بر این قرار داده که فعالیتهای منطقهای ایران و پیگیری علائق این کشور در سطح منطقه ای به معنی مباینت با خواست مردم و در جهت هزینه زا بودن آنها تعریف میشود. بررسی ریشههای فکری و زمینههای رسانهای این خط، نشان میدهد یک هماهنگی و انسجام در پیگیری این هدف برای تهدیدزایی در عرصه داخلی کشور وجود دارد.
ریشه یابی خاستگاه صدور محتوا کجاست؟
با بررسی و تحلیل محتوای مربوط این موضوع، متوجه میشویم که بیشترین میزان تولیدات رسانهای و تحلیلها در این خصوص به زبان عربی بر میگردد. ادبیات تولید شده در این خصوص به زبان فارسی نیز به وب سایتهایی منتهی میشود که کشورهای عربی بیشترین حمایت را از آنها میکنند. در گام بعدی شبکههای اجتماعی که در فضای مجازی این موضوع را پیگیری میکنند نیز در کشورهای عربی و اسرائیل متمرکز ترند. یکی از این فعالیتهای سازمان یافته را میتوان وب سایت کمپین ایران اگزیت معرفی کرد، این کمپین مهمترین وب سایتی است که در این خصوص دست به تولید محتوا زده است. تمام مطالبی که در این وب سایت منتشر شده اند، در تلاش برای متهم کردن فعالیتهای منطقهای ایران هستند. در پس این موضوع، مجریان این وب سایت از این ایده نیز پیروی میکنند که هزینههای ایران در منطقه را در منافات با منافع مردم این کشور نشان دهند.
بیشتر تولیداتی که این وب سایت داشته است، به زبانهای انگلیسی، عربی و فارسی و با محتوای ایران هراسانه و برای ترویج این ایده است که ایران در حال بی ثبات سازی منطقه است. خط تبلیغاتی که در این خصوص دنبال شده است این بوده که گفته شود، در حالی که مردم ایران مشکلات عدیده اقتصادی دارند، حضور ایران در منطقه هزینه زاست و توجه حکومت به مداخلات منطقهای است. برخی از رسانههای آمریکایی و انگلیسی نیز پیرو این موضوع، دست به تهیه گزارشهایی زده اند که میتوان دنبال آنها را در وب سایتهای منطقهای جستجو کرد. برای مثال فارین پالیسی در مطلبی در ۲ ژانویه ۲۰۱۸ این خط خبری را دنبال کرده است. این وب سایت به اعتراضات دی ماه سال گذشته اشاره کرده و بیان داشته که مردم به دنبال این هستند که از سیاستهای منطقهای ایران حمایت نکنند چرا که معتقدند این سیاستها هزینه زا است. نقطه تمرکز این وب سایت بر این است که فعالیتهای منطقهای ایران ثبات زدا است. این وب سایت مینویسد «مردم ایران در حال بیان این موضوع هستند که هزینههای سیاستهای منطقهای کشور در منطقه خسته کننده است.»
هدف از نشر چنین پیامهایی چیست؟
رسانههای رژیم صهیونیستی و رسانههای متعلق به عربستان و امارات در حال پمپاژ این پیام به فضای رسانهای هستند که «مردم ایران از هزینه کرد در مسائل سیاست خارجی ناراضی هستند»، این رسانهها در حالی این گزاره را برجسته سازی میکنند که در مقابل، گزاره تحکیم کننده دیگری را به کار میگیرند و مینویسند «دولت ایران در حال دست زدن به سیاستهای توسعه طلبانه خود در منطقه است». رسانههایی از جمله العربیه، عرب نیوز، و رسانههای صهیونیستی از جمله این رسانهها هستند؛ بنابراین با پیگیری شبکه تولید محتوای این پیامها و این ادبیات، متوجه میشویم که خاستگاه این محتوا در کشورهای منطقه و به طور خاص در عربستان سعودی و امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی است.
ریشه منازعه این سه رژیم با ایران، به منازعات ژئوپلیتیک و ژئوکالچر بر میگردد، موضوعی که سبب شده است این سه، هم در حوزه منطقهای هم وارد یک فضای جنگ سخت نیابتی علیه ایران شوند، و هم در یک جنگ نرم با ایران به سر برند. جنگ نرمی که علیه ایران شروع شده با اسم رمزهایی همچون «بی ثبات سازی منطقه ای»، «هزینه زا بودن رفتار ایران در منطقه»، «حمایت از کشورهای منطقه در حالی که شرایط داخلی ایران بحرانیتر است» و … بوده است.
یکی از رسانههای بسیار فعال در این زمینه را میتوان بیبیسی فارسی قلمداد کرد. بیبیسی فارسی در گزارشی که ۲ فوریه با عنوان «هزینه جنگ سوریه برای ایران چقدر است؟»، آمارهایی ارائه داده است که با استفاده از آنها در صدد است بگوید که «هزینههای کلانی از حضور ایران در سوریه بر گردن مردم ایران است». در این گزارش آمده است که «فارغ از ابعاد سیاسی حمایت ایران از حکومت بشار اسد، این سوال مطرح است که حدود هفت سال دخالت تمام عیار ایران در جنگ داخلی سوریه، برای تهران چقدر خرج داشته است؟» بی بی سی ادامه میدهد «در سالهای اخیر، این سوال بارها به خصوص در میان گروههای مخالف یا منتقد حکومت ایران مطرح شده است. در داخل کشور در جریان اعتراضهای دی ماه ۱۳۹۶، خرج کردن برای سوریه در شعارهای معترضان شنیده شد. در این گزارش تلاش شده است که بعضی از ادعاهای مطرح شده درباره حجم کمکهای مالی ایران به سوریه راستیآزمایی شود و برآوردی از حجم کمکهای مالی به دمشق به دست بیاید.» بنابراین این خط خبری در رسانههای خارجی به صورت کاملا هدفمند و هماهنگ از یک تاریخ زمانی خاص به بعد برجسته شده است که نشان دهنده وجود یک دستور کار مشخص در فضای رسانهای علیه ایران بوده است.
نقطه شروع این خط رسانهای از چه زمانی بود؟
اگرچه سابقه استفاده از این فضای رسانهای به سالهای پیش و در جریان فتنه ۸۸ بر میگردد، اما در ماههای اخیر نیز دوباره شاهد مطرح شدن این فضا در حوزه رسانهای علیه ایران هستیم. پی گیری این خط که به نظر میرسد بعد از وقایع دی ماه سال گذشته پررنگتر شده است، نشان میدهد که دشمنان کشور در پشت ماجرا در تلاش برای رسانهای کردن این موضوع بوده اند. یکی از دستور کارهای اساسی ماههای قبل از دی ماه، این بود که مشکلات اقتصادی ایران به این دلیل به وجود آمده که هزینههای حضور منطقهای ایران بسیار زیاد بوده است؛ بنابراین دستور کار رسانهای غرب که توسط رسانههای منطقه، خصوصا رسانههای صهیونیستی و رسانههای وابسته به عربستان سعودی و امارات پیگیری میشود، این است که میان «خواست نظام و خواست مردم» دست به تفکیک زده و اینگونه وانمود کنند که سیاستهای منطقهای ایران عامل هزینه برای مردم است و این در حالی است که مردم در ایران در شرایط سخت اقتصادی به سر میبرند.
دیدگاه تان را بنویسید