روزنامه کیهان؛ حسین شریعتمداری: در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان تبدیل عربده ترامپ به التماس با خروج ما از برجام نوشت: ١- حمایت از کالای ایرانی، اگر همراه با پیوستهای آن که رهبر معظم انقلاب به برخی از آنها اشاره داشتند، صورت پذیرد به یقین میتواند بسیاری از مشکلات اقتصادی پیشروی را از میان بردارد، پیوستهایی نظیر بهرهگیری از ظرفیتهای دست نخورده داخلی، مقابله جدی با واردات بیرویه کالا، مبارزه با قاچاق کالا از مرزها تا مراکز فروش- و نه فقط در مرزها- تغییر ساختار سازمان استاندارد از یک «ناظر خنثی و بیطرف» به یک سازمان سختگیر در پیشگیری از تولید کالای بنجل و بیکیفیت، خروج دستگاه قضایی از کمتحرکی در برخورد با مفاسد اقتصادی و آغاز مبارزه سخت با رشوهخواریهای کلان، برداشتن موانع پر پیچ و خم اداری از پیشپای کارآفرینان و تولیدکنندگان، کاهش سود سپرده بانکی و هدایت نقدینگی بیش از یک تریلیون و چهارصد هزار میلیارد تومانی به سمت تولید، باید گفت که بسیاری از بانکها با این نقدینگی کلان به کار فاجعهآفرین بنگاهداری مشغولند و همه روزه بر تعداد بانکها و شعبههای جدید آنها نیز اضافه میشود! گفتنی است
که بر اساس آمار بانک جهانی، سرانه شعب بانکی در ایران از کشورهایی نظیر آلمان، انگلیس، نروژ، اتریش و... هم بیشتر است! بدیهی است که اگر این پیوستها و دهها پیوست ضروری دیگر عملیاتی نشود، شعار گرهگشای حمایت از کالای ایرانی که قرار است نتیجه و برآیند این پیوستها باشد، بر زمین میماند، اما در این میان عامل دیگری نیز در میدان حضور دارد که میتواند و تاکنون نیز توانسته است در مقابل گشایش اقتصادی نقش بازدارنده و تخریبکننده داشته باشد. بخوانید!
٢- شاید در نگاه اول، این برداشت تعجبآور تلقی شود که «برجام» یکی از اصلیترین موانع گشایش اقتصادی است، ولی شواهد فراوانی را میتوان آدرس داد که نشان میدهند موضوع برجام بر خلاف ظاهر آن، هستهای نیست بلکه این معاهده با هدف فلج اقتصادی جمهوری اسلامی ایران تهیه و به مردم و نظام تحمیل شده است و مادام که برجام به عنوان یک اهرم- بخوانید جنگافزار اقتصادی- در اختیار حریف است، گشایش اقتصادی با دشواریهای فراوان روبرو خواهد بود. از این روی برای عبور از مشکلات اقتصادی و تحقق شعاری که رهبر معظم انقلاب با هوشمندی بر تابلوی سال ١٣٩٧ نوشتهاند، باید این جنگافزار خطرساز را از دست دشمن خارج کرد؛ و اکنون که آمریکا بر عهد خود باقی نمانده و بارها این معاهده را نقض کرده است، مناسبترین زمان و بهترین فرصت برای خروج از برجام و پایان دادن به فاجعه خسارتآفرینی است که از این رهگذر به ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم تحمیل شده است.
برجام برای آمریکا یک سند طلایی است که آمریکاییها حتی احتمال تن دادن ایران به این سند فاجعهبار را در خواب هم نمیدیدند، این سند برخلاف ادعاهای اغراقآمیز برخی از دولتمردان، برای کشورمان غیر از خسارت و فاجعه، تقریبا هیچ دستاوردی نداشته است، بنابراین محال است که آمریکاییها از برجام خارج شوند و امتیازات فراوانی را که مفت و مجانی به دست آوردهاند، از دست بدهند.
کاش رئیسجمهور محترم و برخی دیگر از دستاندرکاران توافق هستهای بهجای آنهمه تعریف و تمجید اغراقآمیز از برجام، در چند کلمه توضیح میدادند در مقابل امتیازات نقدی که سخاوتمندانه! به حریف دادهاند، غیر از یک مشت وعده نسیه چه گرفتهاند؟! و برجام غیر از خسارت محض، کدام دستاورد قابل اشارهای را برای کشور به ارمغان آورده است؟! اگر دستاوردی سراغ دارند! بسمالله، بفرمایند معرفی کنند! و چنانچه حاصل هزینه کردن امکانات و ظرفیتهای ۴ ساله کشور، «تقریبا- و یا تحقیقا هیچ» بوده است که چنین است، چه اصراری دارند که کماکان روی همان ریل حرکت کنند؟! شاید کسی انتظار عذرخواهی آنان از ملت را نداشته باشد، ولی تغییر مسیر و بازگشت از راه خطا و خسارتباری که تاکنون پیمودهاند نه تنها انتظار منطقی مردم، بلکه حق قانونی آنهاست.
۳- تهدید پی در پی ترامپ به خروج از برجام لاف گزافی است که برای کسب امتیازات بیشتر مطرح میکند وگرنه این دیوانهنما به خوبی میداند در مقابل امتیازات نقد فراوانی که گرفتهاند، نه فقط هیچ امتیازی ندادهاند بلکه به جای لغو تحریمها که هدف اصلی مذاکرات هستهای بود و انجام ندادهاند، دهها تحریم جدید نیز به تحریمهای قبلی افزودهاند! و مزید بر آن، هر از چند گاه نیز ماجرای تازهای پیش میکشند و امتیاز جدیدی مطالبه میکنند.
در این خصوص گفتنی است مکانیزم ماشه (SNAPBACK) که آمریکاییها با تردستی در برجام گنجاندهاند و به عنوان پاشنه آشیل علیه ایران اسلامی کارسازی کردهاند تنها به مواد ۳۶ و ۳۷ برجام که موضوع آن «حل و فصل اختلافات» است منحصر نمیشود، بلکه دوستان تیم هستهای کشورمان قانونی را پذیرفتهاند -INARA- که به موجب آن باید «تعلیق تحریمها» هر چهار ماه از سوی رئیسجمهور آمریکا تمدید شود و در غیر اینصورت تحریمهای تعلیق شده قابل بازگشت خواهد بود! ممکن است دوستان ما بگویند که قانون «اینارا» مصوبه کنگره آمریکاست و به برجام ربطی ندارد! که باید گفت: موضوع این قانون، تحریمهای ایران است و تیم هستهای کشورمان میتوانست و بایستی لغو این قانون را به عنوان یکی از شروط توافق هستهای مطالبه میکرد که متاسفانه نکرده است!
آمریکا علاوه بر امتیازات طلایی که از برجام به دست آورده است، از قانون جنگلی اینارا نیز برای فشار اقتصادی بر ایران بهره فراوانی گرفته و میگیرد. چگونه؟! بخوانید!
۴- ترامپ، تقریبا از یک یا دو ماه قبل از سررسید چهار ماهه تهدید میکند اگر ایران شرایطی را که او خواستار آن است نپذیرد از تمدید تعلیقها خودداری خواهد کرد! درپی آن.
الف- بازار ارز به هم میریزد و قیمت دلار با این احتمال که ترامپ تعلیق تحریمها را تمدید نکند به صورت جهشی بالا میرود و بعد از تمدید تعلیقها- که همواره با توجه به نفع فراوان برجام برای آمریکا تمدید شده و میشود- قیمت دلار به هماناندازه که افزایش یافته بود کاهش نمییابد و از آنجا که متاسفانه قیمت دلار به یک شاخص اصلی قیمت کالا و خدمات تبدیل شده است، هر از چهار ماه شاهد یک موج گرانی و نارضایتی مردمی هستیم.
ب- از آنجا که ادامه تعلیق تحریمها به تصمیم هر از چهار ماه ترامپ بستگی دارد، بدیهی است هیچ سرمایهگذار خارجی حاضر نخواهد بود که ریسک ناشی از احتمال تمدید نشدن تعلیقها را بپذیرد.
ج- مقامات اروپایی در نقش «پلیس خوب»! به صحنه میآیند و به مسئولان کشورمان توصیه میکنند برای حفظ برجام به شرایط مورد نظر آمریکا تن بدهند، از جمله آنکه فعالیت موشکی خود را متوقف کنند! (یعنی به لقمه راحتی برای بلعیده شدن از سوی مثلث غربی و عبری و عربی تبدیل شویم)! و یا از حمایت جبهه مقاومت دست بکشیم (یعنی به تروریستهای تکفیری اجازه حضور در ایران و قتلعام مردممان را بدهیم)! و مضحک آنکه اتحادیه اروپا اعلام میکند برای راضی کردن ترامپ به حفظ برجام، دست به تحریم ایران میزند تا شرایط ترامپ را بپذیرد!
د- لیبرالهای داخلی که شماری از آنها ننگ وطنفروشی در فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ را بر پیشانی دارند در برخی از روزنامههای زنجیرهای تقصیر خروج احتمالی آمریکا از برجام را به حساب صنایع موشکی ایران و حمایت کشورمان از جبهه مقاومت مینویسند! و به روی نامبارک خود هم نمیآورند که اگر موشکهای ایران و حمایت از مقاومت نبود باید پوتین داعش را واکس میزدند!
۵- و کوتاه سخن آنکه؛ وقتی برجام برای ما یک فاجعه و برای آمریکا یک سند طلایی است، کدام عقل سلیمی باور میکند که ترامپ قصد خروج از برجام را داشته باشد؟! از این روی و با توجه به شواهد مستند و غیر قابل تردیدی که به آن اشاره شد و امروزه مورد اعتراف بسیاری از دولتمردان نیز هست، به آسانی میتوان نتیجه گرفت که خروج از برجام برای آمریکا یک فاجعه و برای ما یک فرصت طلایی خواهد بود و یکی از موانع اصلی پیشروی تحقق شعار سال و پیوستهای آن را از میان برمی دارد. خروج ما از برجام عربدههای ترامپ را به التماس تبدیل میکند.
دیدگاه تان را بنویسید