روزنامه جوان: رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم تبریز در ۲۹ بهمن با اشاره به سیاستگذاری کلان جمهوری اسلامی در برقراری ارتباط با کشورهای همسایه و دارای قرابت فرهنگی بیشتر تصریح کردند: در سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور، ترجیح ملّتها و کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویتهای امروز ماست. البته این بار اول نیست که بحث نگاه به شرق در سیاست جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک راهبرد مدنظر نظام قرار میگیرد. واقعیت این است که در برهههای گوناگون تاریخی و بنا به مقتضیات زمانی سیاست نگاه به شرق به عنوان یک سیاست اصولی پیگیری شده است، با این حال به نظر میرسد آنچه سبب شده تاکنون این سیاست نتواند به ظرفیتهای اصلی خود دست یابد، دنبال کردن مقطعی این سیاست است، از همین رو به محض آغاز تأثیرگذاری این سیاست بر مناسبات اقتصادی شاهدیم که بار دیگر لنگر سیاست خارجی دولتها تغییر کرده است. برای نهادینه کردن این سیاست و تبدیل آن به فرصتی بزرگ برای رهایی از فشارهای غرب است. از قاجار تا مصدق ایران در مقاطع گوناگون و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و مطرح شدن امریکا
به عنوان اصلیترین قدرت برتر جهان از نظر مالی و سیاسی به دنبال ایجاد نوعی توازن بین شرق و غرب برای رهایی از فشارهای امریکا بوده است، البته سیاست نگاه شرق و عدم تمرکز بر رابطه با کشورهای غربی تنها محدود به دوره فعلی نبوده است. تقریباً از زمان دوره قاجار ایران به دنبال این بوده است که بین قدرتهای شرقی و غربی نوعی توازن ایجاد کند. با توجه به اینکه انگلستان و روسیه اصلیترین قدرتهای تأثیرگذار بر ایران بودند، دولت قاجار تلاش میکرد با دادن امتیازات متقابل بتواند آنان را متوقف کند. با این حال این سیاست به دلیل ماهیت وابسته نتوانست به موفقیتی دست پیدا کند و حتی منجر به اعطای امتیازات بیشتر به دو طرف ماجرا نیز میشد. این مسئله تا به آنجا رسید که در نهایت ایران بر اساس قرارداد ۱۹۰۷ بین دو کشور تقسیم شد. در دوران مصدق وی تلاش کرد با ایجاد سیاست موازنه منفی از رقابت ابرقدرتها در آن زمان استفاده کند. این سیاست مبتنی بر نوعی اختلاف افکنی بین انگلستان و امریکا برای جلوگیری از خرد شدن کشور در شرایط تحریمی بود. با این حال این سیاست هم به دلیل اعتماد بیش از اندازه به امریکا به کودتای ۲۸ مرداد ماه ختم شد. پس از
پیروزی انقلاب اسلامی ایران سیاست نه شرقی و غربی را در پیش گرفت و عملاً از کشورهای بلوک غرب خارج شد. با این حال یکی از مهمترین بحثهایی که در محافل داخلی ایران مطرح میشود، این نکته است که واقعاً باید قطب مبادلات مالی ایران و غرب باید بر کدامین سو متمرکز باشد. در این میان فشارهای غرب بر ایران سبب شد تا ارتباط با شرق به صورت جدی مطرح شود. حرکتی که هاشمی شروع کرد در دوره دوم دولت هاشمی رفسنجانی نیز حرکتهایی به منظور تقویت پیوندهای موجود با کشورهای مهم آسیایی مانند چین، هند و روسیه در چارچوب یک اتحاد راهبردی برداشته شده بود. با این حال این حرکتها نتوانست به یک سیاست پایدار و جدی تبدیل شود. در دوره دوم خاتمی نیز عملاً تمرکز اصلی بر غرب متمرکز و در این باره معاهدات فراوانی بین ایران و غرب امضا شد، اما آغاز پرونده هستهای ایران بار دیگر سبب شد تا محور اصلی سیاستهای ایران به سمت شرق متمرکز شود. تاکتیک یا راهبرد، سؤال این است بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ ایران در حالی که با کشورهای غربی دشمنی داشت و آنها را رها کرده بود، سیاست «نگاه به شرق» را دنبال کرد. پس از به قدرت رسیدن
حسن روحانی امضای تفاهمنامه برجام این فرضیه را مطرح کرد که سیاست نگاه به شرق یک تاکتیک بوده، اما نشانههای فراوانی وجود دارد که سیاست «نگاه به شرق» فعلی تهران یک تاکتیک نیست بلکه نتیجه یک توازن استراتژیک است که ایران نیازمند بهبود روابط با کشورهای اروپایی، دستیابی به تنشزدایی با ایالات متحده و گسترش روابط با روسیه، چین و هند است. نشانههای این سیاست را میتوان در همکاری عمیق ایران در حوزه امنیت و سیاست با روسیه در سوریه دید. اما چرا این راه بهترین راه برای توسعه روابط ایران با شرق است و میتواند فشارهای فراوانی را که از سوی غرب بر ایران وارد میشود با ظرفیتهای فراوانی که وجود دارد، خنثی کند؛ ظرفیتهایی که در حوزههای گوناگونی همچون بحث تجارت و همچنین کانالهای پولی نیز به خوبی وجود دارد. واقعیت این است که نگاه عملی و نظری غالب در طول سالهای متمادی گذشته در سیاست خارجی ایران عدم توجه به راهبرد «نگاه به شرق» و بلکه نگاه یکجانبه به غرب بوده و این باعث غفلت از سایر مراکز و منابع قدرت و ثروت جهانی به خصوص در نزدیکی مرزها گشته است، اما در سالهای اخیر راهبرد نگاه به شرق، به راهبردی منطقه گرایانه از سوی
جمهوری اسلامی ایران در منظومه نگاه ژئوپلتیکی و جغرافیایی تبدیل شده است، چراکه ایران از جمله کشورهایی است که به لحاظ موقعیت جغرافیایی و سیاسی، از مزیت ژئواستراتژیکی، ژئواکونومیکی و ژئوپلتیکی بهرهمند میباشد. شرق از چه ظرفیتهایی برخوردار است در مورد این مسئله میتوان دلایل فراوانی را مطرح کرد، از جمله اینکه مجموع جمعیت اروپا و امریکا چیزی قریب به ۱/۳ میلیارد نفر است. قاره آسیا بهتنهایی با بیش از ۴/۵ میلیارد نفر جمعیت، ۶۰ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده است که این نمایانگر یک ظرفیت بزرگ در حوزه کشورهای آسیایی نسبت به حوزه غرب از حیث بازارهای متنوع برای اقتصاد ایران است. همچنین گره خوردن بسیاری از منافع سیاسی و اقتصادی و امنیتی کشورهای آسیایی با کشورمان بهدلیل مواردی از قبیل: همسایه بودن و نزدیک بودن فرهنگها، کم بودن هزینههای مبادلاتی و مواردی از این دست، زمینه تجارت ایران را با کشورهای آسیایی افزایش داده و میتواند رقمزننده مناسبات اقتصادی بهتری نسبت به غرب باشد. تشکیل و تقویت پیمانها و مجموعههایی مانند Asean و شانگهای و ایجاد قدرتهای منطقهای جدید، میتواند ضمن کاهش
هزینهها و رونق اقتصادی، به گرهزدن بیش از پیش منافع کشورها کمک کند و کاهش آسیبپذیری ایران از تحریمها را به ارمغان بیاورد. در کنار این کشورهای حوزه شرق در ۳۰ سال اخیر رشد چشمگیری در حوزه تکنولوژی داشتهاند و به سطوح قابل قبولی از فناوری دست یافتهاند. کشورهایی از قبیل: چین، هند، روسیه، ژاپن، کره جنوبی و اندونزی از کشورهای پیشرو در این حوزه هستند و هر یک در حال تبدیل شدن به غولهای تکنولوژی در زمینهای هستند، لذا با توجه به نزدیک بودن روابط سیاسی و فرهنگی ایران با کشورهای آسیایی، تعاملات گسترده با شرق به جای غرب میتواند مسیر هموارتری را در جهت انتقال تکنولوژیهای روز به کشور، پیش روی کشورمان قرار دهد. همچنین از آنجا که عمده کانال اثرگذاری تحریمهای موجود بر اقتصاد ایران دلار است و از سویی کشورهای اروپایی هم عمدتاً دارای پول واحد یورو هستند که هم در اثر وابستگی به امریکا و هم بهدلیل یگانه بودن واحد پولی امکان تحریم مجدد وجود دارد، لذا تعامل با کشورهای شرقی که دارای پولهای متنوعی هستند، جهت تعاملات دو یا چند جانبه پولی، یکی از راهکارهای کاهش و از بین بردن فشارهای اقتصادی دشمن است.
دیدگاه تان را بنویسید