مواضع انقلابیون پشیمان «دوگانگی و تناقض»

کد خبر: 778281

رهبرمعظم انقلاب اسلامی اخیراً با اشاره به رابطه مستقیم انقلابی‌گری و احساسی‌گری تأکید می‌کنند که برخی از انقلابیون سابق، اسیر هیجانات ناشی از فضای انقلابی صدر انقلاب شده‌اند.توصيف رهبرمعظم انقلاب اسلامي از انقلابي‌گري برخي از افراد منتسب به جريان‌هاي سياسي در سال‌هاي نخست انقلاب اسلامي نشان مي‌دهد...

مواضع انقلابیون پشیمان «دوگانگی و تناقض»
روزنامه جوان: توصیف رهبرمعظم انقلاب اسلامی از انقلابی‌گری برخی از افراد منتسب به جریان‌های سیاسی در سال‌های نخست انقلاب اسلامی نشان می‌دهد مخالفت برخی از افراد با سیاست‌های امریکا در بحبوحه انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ بر مبنای احساسی و نه عقلانیت و دشمن شناسی بوده است.
انقلابی‌گری بر مبنای احساس دائمی و پایدار نیست و با هر تغییر و تحول اجتماعی - سیاسی تغییر کرده و حتی قابلیت آن را دارد که به ضد خود نیز تبدیل شود تاجایی که برخی از تسخیرکنندگان لانه جاسوسی امریکا در سال ۵۸ به صورت مکرر در طول سال‌های اخیر از رفتار خود در آن واقعه تاریخی (انقلاب دوم) اظهار پشیمانی کرده اند، در مقابل انقلابی‌گری بر مبنای عقلانیت و دشمن‌شناسی مناسب نه تنها ثبات رفتار و موضع‌گیری متوازن و متناسب را به دنبال دارد بلکه به ضدیت با انقلاب و اسلام در طول تحولات سیاسی ختم نخواهد شد، به طوری که تعداد انگشت شماری از افراد را می‌توان در طول ۴۰ سال گذشته یاد کرد که انقلابی‌گری بر اساس تفکر و درایت را اتخاذ کرده‌اند، اما در طول رخداد‌های سیاسی در مقابل نظام و انقلاب ایستاده باشند.
رهبرمعظم انقلاب اسلامی اخیراً با اشاره به رابطه مستقیم انقلابی‌گری و احساسی‌گری تأکید می‌کنند که برخی از انقلابیون سابق، اسیر هیجانات ناشی از فضای انقلابی صدر انقلاب شده‌اند و به همین علت طی سال‌های اخیر نسبت به رفتار گذشته خود اظهار پشیمانی می‌کنند: «جوان نسل اوّل، کسانی بودند که از روی احساسات، از روی هیجان [کار کردند]، احساسات بود، احساسات خوبی هم بود...، امّا غالباً دانه‌دانه افراد- نمی‌گویم همه- از روی احساسات لانه جاسوسی را آن روز رفتند و با شجاعت تمام گرفتند، اما بعداً رفتند با امریکایی‌ها صحبت کردند و عذرخواهی کردند.»
ایشان در ادامه می‌فرمایند: «.. این ناشی از چیست؟ ناشی از کم‌عمق بودنِ آن انگیزه است. آن انگیزه متّکی به یک زیرساخت محکم نبود، انگیزه بود، اما زیرساختش محکم نبود. جوان‌های امروز - [هرچند]بعضی [از آنها]هستند که بی‌خیال در خیابان راه می‌روند، زمان جنگ هم بودند، نه اینکه نبودند -، امّا آن [جوانی]که دنبال وظیفه می‌رود، می‌فهمد چه‌کار دارد می‌کند. یک نمونه‌اش همین حججی است و صد‌ها نمونه، بلکه هزار‌ها نمونه از این قبیل وجود دارد.»
ایشان پیش از این نیز از انقلابی‌های پشیمان سخن به میان آوردند و در دیدار با دانشجویان و دانش‌آموزان که به مناسبت ۱۳ آبان و روز استکبارستیزی برگزار شده بود با اشاره به اینکه دشمن به دنبال القای تعصبی بودن تفکر مبارزه با امریکا و همچنین حل مشکلات اقتصادی کشور از طریق سازش با امریکاست، دو دسته افراد را به عنوان انتشار دهنده این افکار در جامعه معرفی کردند و فرمودند: «بعضی‌شان وابسته به تشکیلات سرویس‌های جاسوسی یا سیاسی یا مراکز خاص امریکایی هستند، بعضی‌شان هم نه، وابستگی ندارند، ازنفس‌افتاده‌ها، پشیمان‌شده‌ها، بوی لذت دنیا به مشامشان رسیده‌ها.»
فاقد زیرساخت محکم نبودن انگیزه برخی از انقلابیون صدر انقلاب در حالی به عنوان عامل اصلی رنگ پذیری برخی از شخصیت‌های برجسته سیاسی داخل کشور یاد می‌شود که طی چند سال اخیر نیز همین افراد بدون توجه به حجم دشمنی غرب با جمهوری اسلامی ایران از لزوم ایجاد رابطه مستقیم با امریکا سخن به میان آورده و نظام اسلامی را متهم به تندروی در مقابل نظام سلطه و به ویژه امریکایی‌ها می‌کنند در حالی که تجربه حداقل پنج سال اخیر نشان می‌دهد تعدیل مواضع در برابر غرب جز دامنه دار‌تر شدن دشمنی‌ها با جامعه ایرانی دستاورد دیگری به دنبال نخواهد داشت. تناقض آشکار اظهارات ضد و نقیض درباره رابطه با امریکا یا سیاست‌های این کشور در عرصه منطقه‌ای مرکز ثقل دوگانگی انقلابیون سابق است. یکی از چهره‌های مشهوردر دهه ۶۰ می‌گوید: «مرگ بر امریکا را ضعیف و کم نکنید، آن شعار بزرگی است که می‌دهید و دارید با همین شعار دنیا را تکان می‌دهید» یا در سخنرانی مشابهی در همان سال‌ها می‌گوید: «تا هنگامی که امریکا از اسرائیل حمایت می‌کند، دشمنی ما به قوت خود با امریکا باقی است.»
وی در موضع‌گیری کاملاً متناقض و در سال ۹۱ عنوان می‌کند: «بالاخره سبکی که الان داریم که با امریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. امریکا قدرت برتر دنیاست.»
جریان مورد اشاره دشمنی امریکا با ایران را همواره سانسور کرده و در مقابل ملاطفت‌های مقطعی را برجسته می‌کند آن هم در شرایطی که دشمنی امریکا با جامعه ایرانی در پسا برجام به اوج خود رسیده است و هر روز سند و اطلاعات جدیدی از تلاش‌های محوری غربی- عربی برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران منتشر می‌شود.
در یکی از آخرین این تلاش‌ها می‌توان به مدیر اجرایی اندیشکده امریکایی «شورای منفعت ملی» اشاره کرد، مایک فیلیپ مدیر اجرایی اندیشکده امریکایی «شورای منفعت ملی» می‌نویسد: سیا در ایران جاسوس ندارد، اما می‌تواند اعتراضات موجود را تحریک و جهت‌دهی کند.
وی در ادامه از دو منظر دلیل ناآرامی‌های ایران را بازگو می‌کند: «نخست: نارضایتی گسترده از سوء‌مدیریت اقتصاد کشور که به ویژه به اقشار فقیر صدمه زده است، در ایران وجود دارد. فیلیپ می‌گوید این روایت، دلخواه دولت و حاکمیت ایران نیست و دیگری: اکنون شاهد تکرار اتفاقات ۱۹۵۳ و سرنگونی محمد مصدق هستیم که در آن زمان از سوی سیا و ام‌آی‌سیکس مدیریت شد.» اظهار زبونی مقابل غرب جریان مورد اشاره نه تنها انگیزه‌ای برای ندیدن دشمنی‌های گسترده غرب علیه جامعه ایران نداشته است بلکه تلاش می‌کند توان و ظرفیت مقابله ایران با غرب را نیز به شدت تقلیل دهد و اینگونه وانمود کند که جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند در مقابل رویکرد‌های تلافی جویانه غرب دوام بیاورد و ناچار به تسلیم است.
این ادعا در حالی است که با بررسی سیر پرونده هسته‌ای ایران این مسئله مبرهن می‌شود که امریکا را به پای میز مذاکرات هسته‌ای کشاند. اقتدار جمهوری اسلامی ایران در عرصه مختلف نظامی- سیاسی بود کمااینکه امریکایی‌ها پیش‌شرط خود برای حاضر شدن در مذاکرات مستقیم با ایران درباره مسئله هسته‌ای را غنی‌سازی صفردرصد ایران می‌دانستند و ارتقای سطح غنی‌سازی به ۲۰ درصد و پیشرفت‌های چشمگیر کشورمان در عرصه هسته‌ای امریکا را وادار به حضور در مذاکرات و پذیرش تعهدات در مقابل ایران کرد، هر چند تعهدات این کشور به دلیل ضعف‌های مشهود حقوقی، فنی و سیاسی مندرج در متن برجام هیچ گاه به مرحله اجرایی نرسیده و تنها روی کاغذ باقی مانده است و ایران نتوانسته از نتایج برجام منتفع شود، اما آنچه در وهله نخست مهم می‌باشد این مسئله است که اقتدار ایران در عرصه‌های مختلف امریکا را به تعدیل مواضع در برابر مذاکرات هسته‌ای کشاند.
اظهار ضعف و ناتوانی جریان خوش‌بین به غرب یا همان پشیمان شدگان از انقلاب در حالی در طول سال‌های اخیر به اوج خود رسیده است که در یکی از اعترافات بزرگ درباره شکست امریکا در مقابل قدرت ایران می‌توان به گزارش اخیر روزنامه ترکیه‌ای دیلی صباح مبنی بر «امریکا بعد از شکست از ایران، به دشمن ترکیه مبدل شده است» اشاره کرد.
این روزنامه نزدیک به دولت ترکیه می‌نویسد: «امریکا بعد از مغلوب شدن از سوی ایران، اینک به دشمن ترکیه مبدل شده است. قدرت‌های غربی پیش بینی کرده بودند سقوط حکومت ایران منجر به سقوط حزب بعث سوریه خواهد شد، اما ایران با مهارت خود علیه آرمان‌های سیاسی قدرت‌های غربی در منطقه حضور یافته است... همانطور که هر کشوری به طور طبیعی امنیت خود را اولویت‌بندی می‌کند، ترکیه نیز با هر سازمان تروریستی که تهدیدی برای امنیت و منافع ملی آن باشد، خواهد جنگید.»
خروجی نگاه انقلابیون احساسی، تنها به سانسور دشمنی‌ها و تزریق احساس خودکوچک‌بینی در جامعه ختم نخواهد شد بلکه تفکرات حاکم بر این جریان و نوع رویکرد آن‌ها می‌تواند تمام مؤلفه‌های اقتدار کشور را در عرصه داخلی و بین‌المللی از بین ببرد و ایران را در معرض حملات نظامی نظیر آنچه در عراق و لیبی صورت گرفت، قرار دهد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت