برهان: ۲ خرداد ۷۶؛ نقطه عطف عجیبی در پرونده انقلاب اسلامی است. اتفاق مهم انتخاب محمد خاتمی وزیر ارشاد اسبق دولتهای هاشمی و میرحسین موسوی به عنوان رئیس جمهور ایران است. خاتمی که با شعار ضدیت با فضای خفقان دوران هاشمی رفسنجانی روی کار آمده است تمام و اکثر مناصب اصلی را میان کارگزاران هاشمی تقسیم میکند. اما از سوی دیگر نئو متفکرهای ۲ خردادی فضای دولت خاتمی را بهترین فرصت برای ایجاد حلقه دوستی میان خود و متفکران آمریکایی و نظریه پردازان سازمان جاسوسی آمریکا یعنی CIA و احزاب قدیمیترد شده از سوی امام و مردم مانند نهضت آزادی میدانند. دور هم جمع شدن حاضرین در قدرت و متفکران CIA و اعضای گروهکهای مخالف جمهوری اسلامی در ایران ممکن نبود. به همین خاطر جلسات عمدتا در خارج از ایران و به صورت سمپوزیومها و کنفرانسها برگزار میشد. در این پرونده قصد بررسی ۲ کنفرانش مهم را داریم "کنفرانس قبرس" و "کنفرانس برلین" که در سال ۷۸ و ۷۹ برگزار شد. سالهایی که اوج التهاب آفرینی تجدید نظر طلبان در کف خیابان و دانشگاه و مجلس بود. نیکوزیا قبرس؛ اوج همکارری CIA و مشارکت در جولای ۱۹۹۹ برابر با ۲۷-۳۰ خرداد ۱۳۷۸
کنفرانسی در قبرس تحت عنوان " ایران در قرن بیست و یکم، استمرار و تغییر" برگزار شد. کنفرانس قبرس با کارگردانی حسین علیخانی برگزار شد که بسیاری از چهرههای رسانهای حلقههای کیان و سلام و دیگر گروهها در آن حضور داشتند. کنفرانس از سوی بنیاد مجهول الهویه «گفتگوی جهانی» در نیکوزیای قبرس برگزار گردید و در آن عناصر مهم اطلاعاتی، سیاسی دولت آمریکا شرکت و فعالیت داشتند. این کنفرانس اولین نقطه اتصال عناصر داخلی رابطهجو، با مقامات آمریکایی و عوامل اطلاعاتی آمریکا بود. از آمریکا شخصیتهایی نظیر گری سیک (مشاور امنیت ملی آمریکا)، ریچارد مورفی (معاون وزارت خارجه آمریکا)، ویلیام میلر (مسئول امور ایران سازمان اطلاعات آمریکا و مدیر بنیاد آمریکایی جستجو در زمینههای مشترک)، ساموئل هانتینگتون (استراتژیست مشهور آمریکا) حضور داشتند. از ایران هم اشخاصی، چون ابراهیم یزدی، دبیر کل گروهک غیرقانونی موسوم به نهضت آزادی، عزتالله سحابی، از چهرههای موسوم به ملی ـ. مذهبی، عماد الدین باقی و شمسالواعظین، نویسندگان روزنامههای زنجیرهای توقیف شده، علویتبار و عباس عبدی، اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت، حسین بشیریه، اعظم طالقانی، شهلا
شرکت، علی حکمت، شعله سعدی، صالح آبادی، نقیب زاده، سیف زاده، فاضل میبدی و موسوی بجنوردی حضور داشتند. در کنفرانس مذکور، هادی سمتی و ناصرهادیان، ریاست دومین کنفرانس را برعهده میگیرند و برخی از اشخاص، چون سحابی، صالحآبادی و عبدی به ارائه سخنرانی میپردازند که در این میان، سخنرانی عباس عبدی، عضو ارشد حزب مشارکت، بیش از سخنان دیگر مدعوین مورد توجه مقامات آمریکایی قرار میگیرد. گری سیک عنصر نشان دار سازمان جاسوسی آمریکا در این اجلاس نقش بسیار فعالی ایفا مینماید و برخوردهای گرم و صمیمانه او با برخی همچون شمس الواعظین و هادیان موجب تعجب حاضرین در اجلاس میگردد. عزت سحابی درباره این اجلاس میگوید: «من چیزی که از آن کنفرانس مشاهده کردم این بود که در جلسات علنی و پانلها هر کس حرفهایی میزد، ولی روابط و صحبتهای خاصی در اتاقهای خصوصی اشخاص صورت میگرفت که از دید دیگران پنهان بود. آقای شمس الواعظین خودشان تعریف کردند که آقای گری سیک... از صحبتهای آقایان صالح آبادی و عبدی راضی بوده است» عبدی که آن زمان به عنوان حلقه رابط تجدید نظر طلبهای اصلاحات و موسسات آمریکایی بود یک سال پیش از کنفرانس قبرس یعنی مرداد ماه
۷۷ با باری روزن وابسته مطبوعاتی سفارت سابق آمریکا در ایران _لانه جاسوسی- در فرانسه دیدار کرده بود. عبدی از فعالترین اعضای حزب منحله مشارکت بود که آن زمان به عنوان پیشانی ایدئولوژیک دولت خاتمی شناخته میشد. عباس عبدی در آن زمان با توجه به دسترسی هایش به اسناد محرمانه به عنوان گرداننده موسسه "آینده" به اسم فعالیتهای علمی با دو مرکز آمریکایی، به نامهای مؤسسه اطلاعات "گالوپ " و بنیاد صهیونیستی "زاگبی "، متعلق به عناصر یهودی و صهیونیستی در آمریکا و یک مؤسسه فرانسوی به نام "وی. ام "، متعلق به مسئول انجمن دولتی فرانسه و آمریکا، در ارتباط بوده است. مؤسسه عباس عبدی در قبال مبالغ هنگفتی، اطلاعات مورد نیاز آمریکاییها را به طور منسجم و دستهبندی شده در اختیار آنها قرار میداد. نظریه پردازی برای بر اندازی در برلین بنیاد هانریش بل که از حزبهای سبز آلمان است پس از انتخابات مجلس ششم و ترور حجاریان تصمیم به برگزاری کنفرانسی به نام ایران پس از انتخابات و با حضور همه فعالان سیاسی ضد انقلاب و یا اصلاح طلبان رادیکال میگیرد. بنیاد هانریش بل حمایتهای بسیاری از نویسندگان و پناهندگان ایرانی کرده و ضمن
دعوت از آنها برای تبلیغ و اظهار نظر علیه جمهوری اسلامی ایران، کمکهای مالی لازم را نیز برای نویسندگی و قلم زنی علیه حکومت ایران به بعضی از آنها کرده بود؛ به عنوان مثال، " عباس معروفی" و " فرج سرکوهی" از سوی بنیاد هانریش بل حمایت مالی و سیاسی میشوند و از سوی همین بنیاد نیز محل اقامتی در اختیارشان گذاشته شده و جلسات متعددی نیز برای تبلیغ آنها علیه جمهوری اسلامی ایران مهیا شده بود. حزب سبزهای آلمان از گذشته دشمنیهای متعددی با جمهوری اسلامی ایران داشته و یکی از اعضای مرکزی آن حزب به نام یوشکا فیشر که که در زمان برگزاری کنفرانس وزیر امور خارجه آلمان بوده از دوستان نزدیک مسعود رجوی بود. یوشکا فیشر با تشکیل این کنفرانس کوشید تبلیغ جدایی دین از سیاست در امور داخلی ایران دخالت نماید. حزب سبز آلمان که تحت نفوذ صهیونیستهای این کشور میباشد، طی چند سال وظیفه اتصال تجدیدنظر طلبان داخل و ضد انقلاب خارج ایران را به طور فعال بر عهده داشت. در همین حال روزنامه " تاکس ساتیونگ" چاپ آلمان به نقل از " میشل آلوارس"، عضو حزب سبزها و سخنگوی کنفرانس برلین، نوشت: " بنیاد هانریش بل در نظر دارد با برگزار چنین کنفرانسهایی در
ارتباط با دیدگاههای گوناگون درباره لیبرالیزه کردن نظام فعلی ایران بحث و تبادل نظر شود و سعی میکنیم با برپایی چنین کنفرانسهایی میان نیروهای اصلاح طلب در داخل و خارج ارتباط برقرار شود. این روزنامه در ادامه از اکبر گنجی به عنوان فردی یاد کرده که رنگ عوض نمود و به شدت از منتقدان رژیم ایران حمایت میکند. یوشکا فیشر دربارهی این کنفرانس اینگونه اظهار نظر کرده بود: " برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ما موفق شدیم گفتگویی را در آلمان میان سکولارها و اصلاح گرایان دینی سازمان بدهیم و برگزاری این اجلاس به صورت عمومی و سهل برای علاقمندان از این جهت ضروری بود که آشکارا با تئوریهای تفسیر کننده و جذاب توطئه در تعارض بود". وی با تأکید بر اینکه " باید در ایران تغییر بنیادین ایجاد شود" گفته بود: " این مسأله که در داخل ایران قوای سیاسی نیز حامی این تغییر بنیادین است، نکتهای است که اجلاس آن را بطور واضح اثبات کرد. " " گری سیک" که به عنوان مهره کلیدی کنفرانس قبرس شناخته میشد در این خصوص میگوید: " من چگونه خوشحال نباشم از اینکه در ایران موج تازهای بر پا شده است که مصمم است طومار حکومت اسلامی را در هم
پیچیده و حکومتی نظیر حکومت ایران در دوران شاه و عربستان سعودی را روی کار بیاورد". بنیاد هانریش بل در جزوهای رنگی که در آن برنامه کنفرانس برلین و عکس هفده سخنران مهمان آمده بود، به روشنی هدف خود را از برپایی این کنفرانس بیان کرده بود. نام کنفرانس " ایران پس از انتخابات پارلمانی" و " پویایی اصلاحات در جمهوری اسلامی" بود. این بنیاد علاوه بر دعوتنامهای عام که برای شرکت مردم در کنفرانس انتشار داده بود، اطلاعیهای نیز به زبان آلمانی و فارسی در مورد محتوای کار کنفرانس و اوضاع کنونی ایران پخش کرد که در آن موضع گردانندگان بنیاد درباره امور جاری ایران روشن شده بود. قبل از برگزاری کنفرانس برلین دو عضو نهضت آزادی، ابراهیم یزدی و محمد توسلی، میهمان این بنیاد بودند تا زمینهی برگزاری این اجلاس و انتخاب افرادی برای دعوت مهیا گردد. پشت پرده ایرانی کنفرانس برلین پشت صحنه کنفرانس ضد انقلابی برلین یکی از طراحان عملیات «براندازی در سکوت» و از بنیانگذاران رادیو آزادی (وابسته به سیا) بود. نام این فرد «حسن ماسالی» است که از ابتدای اجرای پروژه «نفوذ و استحاله از درون» جمهوری اسلامی، به عنوان جریان محوری آن
به همراه دیگر طیفهای براندازی خاموش خارج کشور از جمله هوشنگ انصاری (از طیف سلطنت طلب)، منوچهر گنجی (از درفش کاویانی و سازمان دفاع از حقوق بشر و آزادی برای ایران)، بهمن نیرومند، شاکری و مهدی سردانی (از اعضای سابق مرکزیت شورای مقاومت ملی منافقین) و برخی طیفهای دیگر اپوزیسیون معتقد به استحاله از درون خارج و داخل کشور نقش فعالی داشته است. «حسن ماسالی»، ۶۸ ساله مسئول امور ایران در حزب سبزهای آلمان بود و این شاخه را به همراه یک آلمانی اداره میکرد. او در تماس با برخی طیفهای ضد انقلاب داخل و خارج کشور توانست از طریق بنیاد هاینریش بل (وابسته به حزب سبز) کنفرانس برلین را طراحی و اجرا نماید. «حسن ماسالی» در حاشیه کنفرانس برلین با برخی ایرانیان سفر کرده به این سمینار از جمله چنگیز پهلوان، مهرانگیز کار، حسن یوسفی اشکوری و عزتالله سحابی دیدار و گفت و گو داشت. اهمیت نقش آفرینی «حسن ماسالی» در کنفرانس برلین و ارتباط گیری وی با برخی افراد و جریانها در داخل کشور از آن جهت بود که وی از عناصر اصلی و یکی از مجریان پروژه براندازی خاموش و اصلاحات آمریکایی و مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی غرب و آمریکا است در برلین
چه گذشت؟ در آخرین روزهای فروردین ماه ۱۳۷۹ که مصادف با دهه نخست ماه محرم بود و کمتر از ۲ ماه از برگزاری انتخابات مجلس ششم گذشته بود کنفرانس در برلین برگزار میشود. ۱۷ تن از شخصیتهای سیاسی، مطبوعاتی، علمی و ادبی ایران، که عمدتاً دارای گرایشهای سکولار بودند، در این کنفرانس حاضر شدند که بخشی از آنها از اعضای ارشد حزب مشارکت بودند. عزتالله سحابی، اکبر گنجی، یوسفی اشکوری، کاظم کردوانی، علیرضا علویتبار، حمیدرضا جلاییپور، چنگیز پهلوان، فریبرز رئیسدانا، علی افشاری، محمود دولتآبادی، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، شهلا لاهیجی، منیرو روانیپور، جمیله کدیور و خدیجه مقدم و محمدعلی سپانلو از حاضران در این کنفرانس ۳ روزه بودند. در اولین روز برگزاری کنفرانس و در همان دقایق اولیه، درگیریهای لفظی در میان حاضران روی داد؛ بطوری که برخی از مخالفان خواستار براندازی نظام و گروهی دیگر که شمارشان بسیار بیشتر از گروه اول بود، خواستار جدایی دین از سیاست و فروپاشی نظام ولایت فقیه در ایران از طریق اصلاحات بودند. در ادامه این جلسه دست اندرکاران کنفرانس از حاضران خواستند که برای کشتهشدگان ضد انقلاب که در ایران اعدام
شدهاند یک دقیقه بایستند و ادای احترام نمایند. در ادامه جلسه احمد طاهری در حضور دیگر میهمانان ایرانی با تجلیل از عزتالله سحابی گفت: ایشان از مخالفان شدید حاکمیت روحانیت و ولایت فقیه است. او از مهرانگیز کار به عنوان " ژاندارک ایران" یاد نمود و گفت: خانم مهرانگیز کار روشنفکری سکولار است. در ادامه با شجاع خواندن اکبر گنجی درباره او گفت: " گنجی کسی است که یکی از قدرتمندترین مردان جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی را از اریکه قدرت به پایین کشید". ولی با توجه به تعریفها و توصیفهایی که در مورد این افراد شد، شرکتکنندگان ضد انقلاب خارج از کشور آنها را مورد تمسخر و انتقاد قرار دادند؛ به طوری که حمیدرضا جلاییپور صرفا به علت عضویت سابق در سپاه پاسداران متهم به قتل ۳۹ نفر در کردستان شد. مرتضی غرقی خبرنگار صدا و سیما که در آن زمان در برلین بود در خصوص اتفاقات عیر معمولی که در کنفرانس برلین افتاد میگوید: همزمان یک آقا که از چریکهای فدایی خلق بود و طرف چپ من قرار داشت، بلند شد و لباسهای خود را درآورد. لخت مادرزاد به میان جمعیت رفت و یک زخم بزرگی که بر روی بدنش بود که معلوم نبود این زخم بر اثر چه بوده را
نشان داد و گفت که جمهوری اسلامی من را شکنجه کرده است. همزمان در طرف دیگر سالن یک گروه که متعلق به حزب کارگران کمونیست بودند، زن رقاصهای را آوردند که شروع به رقصیدن کرد و همزمان در کنار آن ویولون هم میزدند. این در حالی بود که سخنران هم برای خودش سخنرانی میکرد. در مورد دیگر، یوسفی اشکوری پس از ورود به سالن فرهنگهای جهانی به خاطر داشتن لباس سیاه که ـ. نشانه عزاداری در ماه محرم بود ـ. مورد تمسخر حاضران قرار گرفت. اما سخنگوی بنیاد هانریش بل در پی اعتراض عناصر ضد انقلاب با حالتی عصبی به حاضران گفت: " شما مانع از سخنان کسی میشوید که به رغم روحانی بودن، شب گذشته به من گفت که قاطعانه به دنبال جدایی دین از سیاست است". یوسفی اشکوری در این کنفرانس گفت: گروهی از داعیهداران اصلاحات ممکن است به دلایلی، چون عدم اعتقاد لازم به آزادی، دمکراسی و یا سطحی دیدن مطالبات مردمی و یا فقط منافع طبقاتی و یا جناحی، یا محافظهکاری، مردم را رها کنند". اظهارات یوسفی اشکوری در کنفرانس برلین آنچنان عوامل ضد انقلابی را ذوق زده کرده بود که در یک مورد صادق صبا، گزارشگر و تحلیلگر شبکهی خبری بی. بی. سی اعلام کرد: " این یکی از
هیجانیترین جلساتی بوده که در سالهای پس از انقلاب در خارج از ایران برگزار شد". عزت ا... سحابی حکومت ایران را حکومتی دیکتاتوری توصیف کرد و گفت: «شما که علیه دیکتاتوری داخل ایران مبارزه میکنید، باید بدانید کسانی که اینجا هستند نیز همچون شما در حال مبارزه با دیکتاتوری در داخل هستند» شهلا لاهیجی مدیر یکی از مؤسسات انتشاراتی در تهران و دیگر اصلاحطلب شرکتکننده در این کنفرانس نیز در موضعی ضد دینی اظهار داشت: «باید این باور در حاکمیت پدید آید که دوران کمربندهای عفت گذشته است». در ادامه این کنفرانس چنگیز پهلوان از اعضای کانون ضدانقلابی نویسندگان نیز سخنانی را ایراد نمود و طی آن جمهوری اسلامی را «کودکی عقب افتاده» توصیف کرد. حمیدرضا جلاییپور، از عناصر ارشد مشارکت و از دستاندرکاران روزنامههای زنجیرهای، در سخنانی دربارهی اکبر گنجی گفت: «شما فکر نکنید که اکبر گنجی در خیابان لالهزار قدم میزند، گنجی چهار سال است که در وحشت به سر میبرد.» البته گنجی در سخنرانی خود در کنفرانس حمله به جمهوری اسلامی نکرد بلکه پس از پایان کنفرانس و در گفتگو با نشریه آلمانی صراحتا اعلام کرد که نظرات امام خمینی باید به موزه برود.
پس از این مراسم، عضو هیأت رییسه بنیاد هانریش بل در حضور میهمانان ایرانی گفت: من به انتقاد کنندگان به برگزاری این سمینار میگویم که هیچ کس از روشهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی دفاع نمیکند، که با تشویق حاضرین مواجه شد. فوکس درباره حوادث ۱۸ تیر ۱۳۷۸ گفت: ما امیدوار بودیم که این حرکت دانشجویی بتواند مقدمهای برای تحولات عمیق در جامعه ایران شود. وی در پایان سخنرانیش تصریح نمود خواست همهی ما باید این باشد که دست در دست هم از اصلاحات ایران حمایت کنیم. حامیان برلین: از بی بی سی تا تروریستهای فدایی خلق برگزارکنندگان کنفرانس برلین برای پوشش کامل این مراسم، حدود ۲۰ شبکه خبری مهم دنیا را دعوت کرده بودند و و فقط شبکه BBC با ۴ دوربین و ۱۲ خبرنگار در این کنفرانس حضورداشت. مرتضی غرقی در خصوص پوشش کنفرانس برلین توسط بی بی سی میگوید: با نماینده BBC در آلمان که یک ایرانی بود، دوست بودم و او به من گفت که BBC به شدت سعی میکند تا این کنفرانس را پوشش کامل خبری بدهد. برگزاری این کنفرانس مورد حمایت بسیاری از گروههای ضد انقلاب از جمله گروهک سازمان سوسیالیستهای ایران، فدائیان خلق، فراکسیون متحد جبهه ملی
ایران، حزب دموکراتیک مردم و جمهوریخواهان ملی از بنیاد هاینریش بل به خاطر برگزاری کنفرانس برلین سپاسگزاری کردند. پخش ۳۰ دقیقهای کنفرانس از صدا و سیما و فریادهایی که بلند شد از همان روزهای برگزاری کنفرانس، نشریات نظیر کیهان و رسالت به روشن گری در این زمینه پرداختند و با بالا گرفتن بحثها در این زمینه و با اقدام سران اصلاحات در تکذیب مطالب و یا توجیه آنها، رسانه ملی مجبور شد جهت روشن شدن قضایا تنها بخش کوتاهی از فیلم این کنفرانس را در تاریخ ۳۰/۱/۱۳۷۹ پخش نماید. علی لاریجانی رئیس اسبق صدا و سیما در این باره میگوید: در آن زمان یک حرکت مشکوکی در آلمان صورت گرفت که تحت عنوان یک NGO، عدهای از افراد از جریان دوم خرداد را دعوت کرده بودند و در آن جلسه هم رفتار زشتی رخ داد و هم حرفهای بد و ضدانقلابی مطرح شد که در رسانههای داخلی انعکاس نداشت. آنقدر ماجرا فضاحتبار بود که حتی روزنامههای دوم خردادی هم تلاش کردند از کنار آن بگذرند. نوارهای آن جلسات از دو کانال به دست ما رسید و معلوم شد که برخی از آقایان حتی در نزد اجانب، حرمت منافع ملی را حفظ نکرده اند لذا در معاونت سیاسی، برنامهای تدوین شد
که حدود نیم ساعت بود و اجمالاً ماجرای زشت آن جلسه را روشن میکرد. این برنامه را با من در میان گذاشتند. من موافق بودم که پخش شود. پس از پخش آن، فشارها و سروصداها بلند شد، اما تا حد زیادی اشتباهات سیاسی رخ داده را روشن کرد. مرحوم حسینعلی منتطری هم در مذمت صدا و سیما در باره پخش نیم ساعت از کنفرانس برلین اظهار داشت: نمایش عمومی این قبیل صحنهها در تلویزیون از مصادیق بارز اشاعه فحشا میباشد و شرعآ حرام است و واضح است که انگیزه سیاسی در کار است! این سخن وی تلویحاً این موضوع را تایید میکرد که اقدامات رخ داده در کنفرانس برلین یک فحشا بارز بوده است. محمد خاتمی رئیس وقت نیز پس از ۴ روز سکوت در خصوص کنفرانس برلین گفت: چه چیزی موجب شده است که مساله به این صورت و برای تحریک احساسات مردم مطرح شود... بنده که الحمدلله موفق به دیدن کل و جزء جریان کنفرانس برلین نشدم، ولی شنیدم بعضی شرکت کنندهها حرفهای خوب و معقول زده اند. پاسخ هاشمی رفسنجانی در پاسخ به خاتمی و منتطری درباره کنفرانس برلین در خطبههای نماز جمعه میگوید: حالا این حرفها را میزنند که یک خانم برهنه دارد آنجا میرقصد. چرا این را آوردید و نشان دادید؟ این
دیگر، حرف است. شما هر شب در فیلمها از این خانمها میبینید. کسی غصه این چیزها را نمیخورد، لااقل شما نمیخورید. انصافا زور نیست که ما در یکجا بخواهیم همه چیز شفاف و اطلاع رسانی واضح باشد و در یکجا بخواهیم شفاف نباشد؟ مرحوم آیتالله مشکینی؛ رئیس اسبق مجلس خبرگان هم از وقایع کنفرانس ابراز گلایه کرد و گفت: «ای امام راحل!ای شهدا!ای ارواح شهدا! کاش زنده بودید و به هدر رفتن زحمات خود را میدیدید که در ایران چه میگذرد؟ من هم میگویم: کاش میمردم و این ننگ را برای دولت اسلامی نمیدیدم.» آیت الله جوادی آملی در نماز جمعه قم در محکومیت این کنفرانس اظهار داشت: کنفرانس رقت بار و ذلت بار برلین، فاقد استدلال بود و حرفی جز فحش و هتاکی نسبت به مقدسات نداشت. آیت الله امامی کاشانی هم در نماز جمعه تهران حضور در کنفرانس برلین را عملی حرام دانست. اما بهترین جمع بندی در خصوص برلین را رهبر انقلاب آیت الله خامنهای انجام دادند که در دیدار با جمعی از مسوولان مملکت بهدرستی فرمودند که «برگزار کنندگان و جناحهای مخالف نظام در خارج، درصدد بودند کنفرانس را به جلسه محاکمه انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام
اسلامی از زبان دعوت شدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم اینگونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی یا کلاً نوشتن قانون اساسی جدید امکانپذیر است که خداوند این نقشه را بر هم زد».
دیدگاه تان را بنویسید