سرویس سیاسی فردا: دولت اول هاشمی رفسنجانی اگرچه از متن نیروهای انقلابی و رنجدیده دوران جنگ تشکیل شده بود اما چشمانداز کابینه برای آینده ایران بسیار متفاوت از آن چیزی بود که در دوران جنگ از خود بروز میداد. «عباس سلیمی نمین»، مدیر روزنامه کیهان هوایی یکی از منتقدان جدی آیتالله هاشمی در دوران ریاست جمهوری او بود که با وارسی و موشکافی از اقدامات او و اعضای کابینهاش، به زعم خود سعی در اصلاح جهتگیری دولت داشت. به گفتوگو با سلیمینمین نشستیم.
زمانیکه شما سردبیر کیهان هوایی بودید، از معدود نشریاتی بودید که به صورت پیوسته علیه سیاستهای آقای هاشمی مینوشتید. چرا چنین فضایی در کیهان هوایی ایجاد شده بود؟ به عبارتی، این نشریه مشخصا چه سیاستی را در این نقدها دنبال میکرد؟
ما در کیهان هوایی با آقای هاشمی پیش از ریاستجمهوری ایشان، سابقه گفتوگو و همکاری مستمر داشتیم. اگر به آرشیو روزنامه مراجعه کنید، متوجه میشوید با آقای هاشمی در دوران ریاست مجلس مصاحبههای مفصلی داشتیم. آشنایی ما با ایشان برمیگشت به نوع نگرشی که ایشان در مورد مسائل مختلف داشتند. نوع مدیریت آقای هاشمی در دوران ریاست مجلس به گونهای بود که برای نیروهای عدالتطلب جاذبه زیادی داشت، از طرفی مطالبی را هم که در خطبههای نماز جمعه ایراد میکردند، جذاب بود.
هاشمی دچار تغییرات فاحش شد
هرچند برخی از صاحبنظران معتقدند که آقای هاشمی در این دوران متناسب با جَو موجود سخن میگفت و از آنجایی که جو غالب بر فضای عمومی جامعه بهنحوی بود که موضعگیریها و اظهارات را از جانب ایشان میپذیرفت. ما آن زمان آقای هاشمی را نزدیک به مواضع امام و انقلاب میدیدیم، از این جهت با ایشان احساس نزدیکی داشتیم، بعدها اما تغییرات فاحشی در مواضع ایشان صورت گرفت که برای ما چندان خوشایند نبود. به عنوان نمونه یکی از تغییرات آقای هاشمی پس از ریاستجمهوری این بود که در دورانی که ایشان رئیس مجلس بودند، بازتاب نظرات ایرانیان خارج از کشور را در قالب سوال به ایشان منعکس میکردیم و ایشان هم با روی باز به این سوالات پاسخ میدادند و من هرگز در این زمینه در ایشان سختگیری یا برخورد ناخوشایندی ندیدم که این تا پیش از ریاستجمهوری آقای هاشمی بود.
مراودات شخصی هم با آیتالله هاشمی داشتید؟ به صورت حضوری رفت و آمد میکردید؟
بله، ما در کیهان هوایی نواقص و ضعفها را بهصورت صریح بیان میکردیم و تلاش داشتیم که نقطه نظرات مسئولان را در این زمینه به ایشان منعکس کنیم تا ابهامات برطرف شود. اینکه آقای هاشمی خیلی راحت با ما برخورد میکرد و ابهامات موجود را پاسخ میداد، برای ما پسندیده بود. اما اولین درخواست مصاحبه در دوران ریاست جمهوری ایشان ما را با شرایط کاملا متفاوتی مواجه ساخت.
گفت می خواهید با سوالات تان شبهه ایجاد کنید
سال اول یا دوم ریاست جمهوری ایشان بود که درخواست مصاحبۀ اختصاصی دادیم و ایشان پذیرفت و من به همراه دبیران سرویس روزنامه برای مصاحبه رفتیم. پیش از اینکه به حضور آقای هاشمی برسیم، ایشان سوالات را خواستند و اجازه ندادند ایشان را ملاقات کنیم. ما سوالات را از طریق مسئول روابطعمومی فرستادیم، پس از چند دقیقه آقای هاشمی فقط خواستند من را در اتاق خود ملاقات کنند. وقتی وارد اتاق شدم آقای هاشمی پشت میز خود ایستادند تا من ننشینم، من هم در برابر ایشان ایستادم. پرسیدند طراح این سوالات چه کسی است؟ گفتم طبق معمول خودم طرح کردم. گفتند نه، کسانی این سوالات را طرح کردند که میخواهند شبهه ایجاد کنند، گفتم فرض کنید که اینگونه باشد، ما چندین صفحه را به شما اختصاص میدهیم تا رفع شبهه کنید.
نهایتا هم گفتند سوالات را با روابطعمومی مطرح کنید و برگردید. ما هم تسلیم شدیم و به اتاق روابط عمومی رفتیم و در لابی با آقای شمسایی نشستیم و هرچه او گفت پذیرفتیم، برخی از سوالات را حذف کردند و هرچه اراده کرد ما انجام دادیم و او سوالات را برای آقای هاشمی برد، زمانی که برگشت اطلاع داد آقای هاشمی اصلا مصاحبه نمیکند. فکر میکنم اوایل دورۀ اول ریاست جمهوری آقای هاشمی بود.
به نظر شما نقطه شروع تغییرات آقای هاشمی که در صحبتهایتان به آن اشاره کردید از این مرحله بود؟
بله، دفتر بسیار اشرافیای داشتند که اصلا برای ما قابل مقایسه با دفتر بسیار ساده ایشان در مجلس شورای اسلامی نبود. وقتی به ریاستجمهوری آمدند خیلی تغییر کردند، حتی نوع مشی ایشان هم متفاوت شد. این نقطه را میتوانم نقطۀ آغاز جبههگیری آقای هاشمی در ارتباط با فضای باز سیاسی کیهان هوایی بدانم.
البته آنچه شما در کیهان هوایی منتشر میکردید عمدتا پررنگ کردن نقاط منفی دولت آیتالله هاشمی و شخص او بود.
من جمعبندی شما را منطبق با واقعیت نمیدانم. در همان دوران آقای هاشمی برخی از وزرای کابینه ایشان طرفدار کیهان هوایی بودند و عملکرد ما را بسیار مثبت ارزیابی میکردند. از جمله وزیر علوم، آقای مصطفی معین زمانیکه ارز برای دولت مغتنم بود، در قراردادی، چند ده هزار دلار به ما میدادند و برای همۀ بورسیههای وزارت علوم کیهان هوایی را میخریدند. دولت در برابر کیهان هوایی یک دست نبود.
ولایتی از ما دلخور بود
از سویی آقای ولایتی به شدت از کیهان هوایی دلخور بود و مَشی کیهان هوایی را نمیپسندید. واقعیت این بود که من بسیاری از تخلفات دوران آقای هاشمی را در کیهان هوایی منعکس نمیکردم، بهعنوان یک روزنامهنگار تلاش میکردم ابتدا یک تخلف را به تصمیمگیران در حوزه منعکس کنم، اگر اصلاح میشد در روزنامه منعکس نمیکردم و معتقد بودم حفظ اعتدال کشور از ایجاد یاس در مردم مهمتر است.
آیتالله هاشمی بعد از دوران جنگ سعی داشت تا نوید دوره جدید و فضای بازسازی را به جامعه منتقل کند. اما شما در رسانه خود بیشتر به انعکاس نقاط و رویدادهای منفی میپرداختید و سعی در پررنگ کردن آنها داشتید. واقعا معتقدید که رسانه شما نیاز جامعه را منعکس میکرد؟
این با واقعیت همخوانی ندارد. اجازه دهید به مواردی اشاره کنم که اصلا در کیهان هوایی منعکس نکردم، در حالیکه برای یک روزنامهنگار اوج شادمانی است که اطلاعات بزرگی را بدست بیاورد و آنها را منعکس کند. حمید میرزاده معاون اجرایی آقای هاشمی، مدتی رئیس دانشگاه آزاد بود. مدرک تحصیلی آقای میرزاده دکتری نبود و برای اخذ مدرک به خارج از کشور رفتوآمد میکرد.
ماجرای رفت و آمد معاون هاشمی به خارج از کشور
یکی از ایرانیان خارج از کشور برای ما گزارشی از تحصیل ایشان در آن کشور به همراه تصویر فرستاد. سپس، من نامهای به آقای میرزاده نوشتم و در نامه توضیح دادم، خوشایند نیست که شما به عنوان الگو، دکتری خود را در استرالیا بگیرید. بعد از آن به من زنگ زدند و از موضع پایین با من حرف زدند و تلاش کردند تا مرا توجیه کنند که اینگونه نیست. یکی از مشکلاتی که در دوران آقای هاشمی آغاز شد و برخلاف معیارهای حکومتداری بود، تحصیل دیپلماتها در کشور متوقف فیه است. هیچ کشوری اجازه نمیدهد دیپلماتش در کشور متوقف فیه تحصیل کند زیرا این امر با کارکرد سفیر مغایر است. من این خبر را دربارۀ معاون اجرایی رییسجمهور یعنی آقای میرزاده منعکس نکردم. درحالی که میتوانستم تصویرش را در موقع اخذ مدرک منتشر کنم.
وقتی این اطلاعات را دریافت میکردم، میتوانستم یا خرج کنم یا با دولت آقای هاشمی وارد معامله شوم، اما من نه وارد معامله شدم و نه برخی از آنها را منعکس کردم.
در موضوع مناطق آزاد نیز هر شماره اخبار و گزارشهای افشاگرانه منتشر میکردید. این رویکرد برآمده از نگاه شخصی شما به این مناطق نبود؟
ما با مبنای منطقه آزاد مشکل داشتیم، نه من، حتی دفتر تحکیم وحدت هم در این خصوص موضعگیری داشت، همان تحکیم وحدتی که بعدها با آقای هاشمی پیوند خورد. تحکیم وحدت نمایشگاهی برگزار کرد و تمام کالاهایی که از منطقه آزاد وارد شده بود را با نگاه منتقدانه در آنجا به نمایش گذاشت. چیزی که آقای هاشمی را به شدت عصبانی کرد و در نماز جمعه علیه این نمایشگاه صحبت کرد. این مناطق در ظاهر اقدامی در جهت توسعه اقتصادی کشور بود اما در واقع تبدیل به تضعیف کننده اقتصاد شد. یعنی در شرایطی که ما ارز محدود داشتیم و باید ارز محدودمان را در ارتباط با گسترش و تقویت اقتصاد ملی به کار میگرفتیم، داشتیم صرف واردات کالاهای اشرافی و لوکس میکردیم. آیا این موضع کیهان هوایی غیراصولی بود؟
درواقع شما در آن مقطع هیچ نقطه مثبتی از دولت آقای هاشمی سراغ نداشتید؟
من آقای هاشمی را مبتکر همه مسائل کشور نمیدانستم. اینگونه نبود که همه کارهایی که در کشور صورت میگیرد را از سرانگشتان آقای هاشمی ببینم. من هم نقاط قوت و هم ضعف را میدیدم. آقای هاشمی میخواست توسعه اقتصادی را بدون توسعۀ سیاسی دنبال کند، یکی از اختلافات ما با ایشان هم همین موضوع بود. آقای هاشمی معتقد بود که باید اول یک شکوفایی اقتصادی در کشور ایجاد کنیم بعد از این شکوفایی میتوانیم به توسعۀ فرهنگی و توسعۀ سیاسی بپردازیم.
هاشمی از نامه های محرمانه من دلخور بود
برای ما که آن زمان اهل رسانه بودیم قابل فهم بود که چنین چیزی اصلا ممکن نیست. بعدها البته برای کلیت جامعه مشخص شد که نگاه بخشینگری در توسعه نمیتواند کشور را به سرمنزل خوبی برساند. اطلاع داشتم که آقای هاشمی چندین بار نزد رهبری رفتند. آقای هاشمی بیشتر از اینکه از محتوای کیهان هوایی ناراحت باشند از نامههای محرمانه من به خود دلگیر بودند. برای آقای هاشمی خیلی سخت بود که یک روزنامهنگار برای ایشان نامه بنویسد، آیتالله خامنهای هم در برابر گلایههای اقای هاشمی گفتند خب شما نامهها را نخوانید و اگر نامههای ایشان تند است به دفتر خود بگویید به شما ندهند.
چرا نامه میدادید؟
من بعضی چیزها را به همان دلیلی که شما هم اشاره کردید، برای اینکه یاس ایجاد نشود منتشر نمیکردم. بهعنوان نمونه ضعفهایی که راجع به فرزندان ایشان بود را منعکس نمیکردم. آن زمان یکی از فرزندان ایشان کاری کرده بود و من محرمانه به ایشان نوشتم.
در مورد بعضی از مسائل خانوادگی ایشان نامه مینوشتم. من در مورد بسیاری از مسائل مربوط به سفرا مثل سفیر و کاردار ایران در تاجیکستان که به بهانۀ جنگهای داخلی تاجیکستان، خانواده خود را اینجا گذاشته بودند و بعد برای خانم ماساژور تاجیک یک خانهای در کنار سفارت از پول سفارت خریده بودند، نامه نوشتم. این برای کشور خیلی بد اما من این را منعکس نکردم. من این نامه را به آقای ولایتی نوشتم که چنین کارهایی انجام شده، چون پولهای اضافه گرفته بودند. سفیر اگر بدون خانواده باشد یک حقوق دریافت میکند، با خانواده یک حقوق، اما این فرد حقوق با خانواده را میگرفت در حالی که خانوادههای آنها حضور نداشتند.
چرا ولایتی با سفیر متخلف برخورد نمی کرد؟
نامه را محرمانه منعکس کردم، آقای ولایتی، آن زمان بازرس وزارت خارجه را برای بررسی فرستاد. بازرس رفت و خود بازرس با من تماس گرفت و گفت آقای سلیمی هرچه شما در نامه نوشتید درست و دقیق بود، من میدانم و گزارش هم خواهم داد اما با سفیر برخورد نخواهم کرد. چرا؟ من اسم سفیر را بگویم میفهمید چرا آقای ولایتی تمایل نداشت با او برخورد کند. آقای فیضی به من گفت شما پیگیری کنید و واقعا شرمآور است، اینها باید برگردند و مجازات شوند. آقای عباس ملکی یک بار آمد دفتر من و خواست تا این مسئله را رها کنم، توجه کنید معاون وزیر خارجه میآید دفتر من و از موضع بسیار پایین میگوید این موضوع را رها کن؛ آن سفیر به اندازۀ کافی لطمه خورده و بیشتر پیگیری نکن. گفتم نه، حتما باید برگردد یعنی باید فراخوانده شود. من نامههای متعدد نوشتم و آخر هم ایشان را برگرداندند، یعنی ما روی این قضیه ایستادیم و آن سفیر برگشت.
من منعکس نکردم. بحث سفیر ما در آذربایجان را هم منعکس نکردم و از طریق دیگر اقدام کردم. من بسیاری از ضعفها را خصوصی منعکس میکردم. این در همۀ دولتها رویه من بود، البته در برخی از دوران به نامههای خصوصی ما جواب میدادند. آقای هاشمی اغلب به نامههای خصوصی من جواب میدادند یا در دولت اصلاحات، آقای خاتمی هم به نامههایم جواب میدادند اما پس از آن احمدینژاد و حالا آقای روحانی اصلا جواب نامهها را نمیدهد...
پاسخهای آقای هاشمی به نامههای شما چه فضایی داشت؟
پیش از اینکه مسئلۀ استقراض عمومی صورت بگیرد، من نامهای به آقای هاشمی دادم. از آنجایی که بسیای از اهل فکر و دانش با کیهان هوایی در داخل هم همکاری می کردند، من مطلع شدم که برخی از استقراضها با آنچه که به مجلس منعکس شده کاملا مغایر است.
مثلا فرض کنید برای تجهیز اداری دانشگاه آزاد یا برای توسعۀ مراتع، استقراض خارجی کردند. به آقای هاشمی نامه نوشتم، ایشان نامۀ من را به آقای مهدی نواب معاون وزارت اقتصاد منعکس کرد. ما با ایشان در خارج از کشور رفیق بودیم و یکی از دبیران اتحادیۀ انجمن اسلامی بود اما بعد عضو نهضت آزادی شد و از ما کمی فاصله گرفت. براساس اطلاعی که دفتر آقای هاشمی به ما دادند، نزد آقای نواب رفتیم. با اینکه با ما رفیق بود و چندین سال همدیگر را میشناختیم از موضع بالایی گفت من برای رسانههای داخلی ارزش قائل نیستم و فقط دو روزنامۀ آلمانی را میخوانم. گفتم خب حالا که نمیخوانی بیا و لیست استقراض را بده، گفت نمیدهم. گفتم برای توسعۀ مراتع گرفتید یا نگرفتید؟ شروع کرد توجیه کردن. من به آقای هاشمی نامه نوشتم که ایشان جوابگو نیست. یک سال قبل از اینکه ریاستجمهوری آقای هاشمی تمام شود، جلساتی با مدیران مسئول میگذاشت.
من دیدم عکس آقای هاشمی را بالای سر ایشان گذاشتند. فردای آن روز به محسن که آن زمان رئیس دفتر آقای هاشمی بود نامه نوشتم و گفتم این خیلی بد است، شما دارید بدعتگذاری میکنید. اینکه ریاست جمهوری در تشکیلات خودش عکس آقای هاشمی را بزند، خوب نیست. گفت چه اشکالی دارد؟ گفتم ببینید اگر عکس را بردارید من خبرش را منعکس نمیکنم، آخر گفت ما بر میداریم و خبر را منعکس نکنید. من خبر را منعکس نکردم. خیلی موارد فراوان دارم که ما جلوی برخی بدعتها و انحرافات را گرفتیم و هرگز هم در رسانه منعکس نکردیم.
منبع: صدای پارسی
دیدگاه تان را بنویسید