روزنامه رسالت، سید مسعود شهیدی: رئیس جمهور، در عکس العمل به اعتراضات اخیر، گفته است طبق آمار و ارقام، وضع اقتصادی نسبت به چهار سال قبل بهتر شده و رشد اقتصادی ما بالاتر از میانگین جهانی است. آیا برخی برای تشکر از رشد اقتصادی و بهتر شدن وضع اقتصادی شان به خیابان آمده اند؟ رئیس جمهور ضعف عملکرد اقتصادی دولت خود را بپذیرد. حرفهای رئیس جمهور گویای این واقعیت تلخ است که او هنوز هم ظهور مشکلات اقتصادی را که کارشناسان از چند سال قبل پیش بینی کرده و دهها بار هشدار داده اند باور نکرده است. معاون رئیس جمهور هم که دچار همین خطای محاسبه است، میگوید اوضاع اقتصادی خوب است و اعتراضها را جناح رقیب دولت درست کرده است. پنج سال است رهبری، سیاستهای کلان اقتصادی کشور و اقتصاد مقاومتی را از جایگاه رسمی سیاستگذاری، به دولت ابلاغ کرده اند. متعاقب آن، تمام سالها را به نام اقتصاد و اشتغال و اقتصاد مقاومتی نام نهاده و به طور مداوم، در تمام سخنرانیهای خطاب به هیئت دولت، در هفتههای دولت، به صراحت اولویت وظیف دولت را اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی، ایجاد رونق اقتصادی، راه اندازی تولید داخلی و ایجاد اشتغال و مبارزه با فساد و
قاچاق کالا دانسته و کراراً از کم کاری و پر حرفی دولت در این مأموریت گله کرده اند. بیش از صد بار در سخنرانیهای عمومی بر اقتصاد مقاومتی که حل کننده بحران بیکاری است، تأکید کرده اند. ولی با کمال تأسف امروز تقریبا تمامی اقتصاد دانهای بزرگ و اساتید اقتصاد کشور متفق القول اند که دولت، عزم جدی برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی نداشته و هنوز هم ندارد. دوست و دشمن معترف اند و خود آقای رئیس جمهور هم در مقام سخنرانی بارها گفته است که جنگ امروز آمریکا با ایران جنگ اقتصادی است و این جنگ در اولویت تمام برنامههای خارجی آمریکا قرار دارد و از بیان آن هم هیچ ابائی ندارند. ولی دولت راهبرد و برنامه مشخصی برای مقابله با جنگ اقتصادی دشمن ندارد. اقتصاد مقاومتی، یک راهبرد معتبر کارشناسی شده برای مقاوم شدن و شکوفا شدن اقتصاد ایران حتی در بدترین شرایط است. اقتصاد مقاومتی حاصل خرد جمعی و نتیجه تجربیات سه دهه تجربه اقتصاد ما است و مورد تأیید همه کارشناسان اقتصادی معتبر از هر دو جناح سیاسی کشور قرار گرفته است. از پنج سال قبل، همه معتقد بودند اگر این سیاستها به سرعت اجرایی نشود، کشور با بحران روبرو خواهد شد. لایحه بودجه ۹۷
ادامه همان راه گذشته است. دولت باید واقعیتهای جامعه و فشار اقتصادی که به قشر ضعیف و بیکار وارد میشود را ببیند و الا دیر یا زود فرصت خدمت را از دست خواهد داد و نام نیکی از خود به جا نخواهد گذاشت. دولتهای قبل، این مسیر را رفته اند و پایان کارشان مقابل دیدگان ماست. در شروع کار دولت یازدهم، همه کارشناسان اقتصادی اتفاق نظر داشتند که مشکل اصلی کشور و اولویت وظایف دولت رسیدگی به مشکلات اقتصادی از طریق اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است، دولت برای حل مشکلات اقتصادی، به جای تمرکز بر اجرای اقتصاد مقاومتی، راه دیگری برگزید وبرای حل مشکل اقتصاد توجه خود را معطوف به برجام کرد. چهار سال وقت دولت و ملت و مجلس و رسانهها و فرصت طلایی برای بهبود اقتصاد، صرف مذاکرات هستهای و برجام شد تا از طریق برجام، اقتصاد کشور شکوفا شود. برجام تصویب شد و هنوز جشنهای دولت تمام نشده بود که آمریکا برجام را زیر پاگذاشت. آقای ظریف در مجلس گفت: من اشتباه کردم که به قول وزیر خارجه و وزیر خزانه داری آمریکا در مورد رفع تحریمها اعتماد کردم. سخنگوی دولت هم با مدتی تأخیر امروز میگوید هنوز نمیتوانیم پول فروش نفت را وارد کشور کنیم. آقای سریع
القلم، نظریه پرداز دولت هم میگوید، مذاکرات برجام توسط ایران بر اساس دانش نبود و دچار هیجان و احساس بود و دستگاه دیپلماسی ما مطالعه کافی نداشت. رئیس بانک مرکزی هم صریحا گفت: حاصل برجام تقریبا هیچ بود.
این جملات مختلف که همه از سوی اعضای دولت گفته شده، یک معنای مشترک دارد و آن معنا این است که بر خلاف تصور آقای رئیس جمهور، برجام حل کننده مشکل اقتصاد ما نیست. در چنین شرایطی که دولت با چشم خود، عهد شکنی و خصومت ورزی بی پایان آمریکا را میبیند و میفهمد که از برجام، هیچ آبی برای اقتصاد ما گرم نمیشود، تصمیم عاقلانهای که از هر سیاستمدار با تدبیری میتوان انتظار داشت این است که صادقانه از مردم بابت اشتباه خود عذر خواهی کند و با یک تصمیم بزرگ و با یک تغییر راهبرد، تمام همت خود و مل ت. خود را روی اقتصاد داخلی، تولید داخلی و اشتغال داخلی متمرکز کند تا بتوانند عقب افتادگی پنج ساله را جبران کند. این تغییر رویکرد نه تنها خدشهای بر اعتبار دولت وارد نمیکند بلکه آبرو و اعتبار دولت را نزد ملت صد چندان خواهد کرد. رئیس جمهور باید باور کند که بهمن اقتصاد در حال فرود آمدن روی سر دولت است و با سخنرانی و عدد سازی روی کاغذ، متوقف نمیشود. دولت باید باور کند که بیکاری و گرانی و فقر در حال افزایش است.
در مورد حرکتهای اعتراضی اخیر هم، معترضین محترمی که برای اعتراض به وضعیت اقتصادی به خیابان آمدند، یک نکته مهم را باید همواره مد نظر داشته باشند. در ایران از همان سالهای اول انقلاب، عدهای دشمن سرسخت اسلام و انقلاب و نظام بوده اند و هنوز هم هستند. سلطنت طلب ها، بهائی ها، منافقین، فدائی ها، غرب زدهها و شرق زده های محارب، همواره دشمن قسم خورده نظام اسلامی بوده اند و علاوه بر این که در مقاطعی با حمایت آمریکا و اسرائیل، منشأ کودتا، جنگ مسلحانه، توطئه، ترور و فتنه بوده اند، در هرنوع بحران اجتماعی، مأموریت دارند وارد صفوف مردم شوند و طبق آموزشهایی که دیده اند و دستوراتی که از طریق رسانههای خارجی و سرگروه های خود میگیرند، اعتراضات اجتماعی و صنفی را تبدیل به حرکتهای خشونت بار ضد اسلام، ضد اانقلاب و ساختار شکن کنند تا به قول خودشان ملت به مرحله انفجار برسد و نظام اسلامی سرنگون شود.
شعار نه قرآن، نه اسلام، که این روزها شنیده میشود و کشته سازیها متعلق به همین گروه است. مردم ایران، طی این ۳۸ سال، این مجموعه خائن به کشور وتحرکات آنها و سران خود فروخته و وطن فروش آنها را که بعضا در دستگاههای دولتی نفوذ کرده اند، و از اول انقلاب تاکنون شناسایی و دستگیر شده اند در خاطر دارند و لذا نباید در حرکتهای اجتماعی و سیاسی خود، اجازه و فرصت سوء استفاده به آنها دهند. معترضین به وضع اقتصادی هم مثل دیگر اقشار ملت ایران این روزها بی صبرانه منتظرند تا در صورت ضرورت و اعلان بسیج عمومی، با یک "یا حسین" بساط این خود فروخته هارا جمع کنند و آنها را به سزای خیانتشان برسانند. راهپیمایی پر شور ۹ دی و روزهای پس از آن که به صورت خودجوش برگزار شد، گوشهای از این آمادگی را به نمایش گذاشت. معترضین به وضعیت اقتصادی، باید توجه داشته باشند که هرگونه مطالبه حق، وقتی با شعارهای شناخته شده این گروهکهای فاسد درهم بیامیزد و حق و باطل ممزوج شود، بدون تردید از دایره توجه مسئولین خارج شده و با مطالبات آمریکا و اسرائیل و عربستان، جایگاه واحد پیدا میکند. در چنین حالتی، مطالبات حق، اثر گذاری خود را از دست میدهد و
از مسیر اجرا، خارج میشود. باید همه گروههای اجتماعی در هرگونه حرکت اعتراضی، هوشیارانه مراقب گروهکها و ستون پنجم دشمن باشند و با دقت و هوشیاری آنها را شناسایی و از جمع خود طرد و مرز خود را از آنها جدا کنند. شناسایی آنها کار دشواری نیست، آنها دو ویژگی عیان دارند، یکی شعارهای ضد نظام و ضد اسلام و دیگری اقدامات خشونت آمیز و تخریب اموال عمومی. همه به یاد داریم که یک ماه پیش ولیعهد تازه کار و مغرور عربستان در عصبانیت از شکست هایش در یمن گفت، باید جنگ را به داخل ایران بکشانیم.
متعاقب این حرف، پول سعودی به سوی دستگاههای جاسوسی و عملیاتی منطقه سرازیر شد و گروهکها و عوامل وابسته را برای انجام مأموریت جدید به حرکت در آورد تا در خیابانها آتش افروزی و قتل و غارت کنند، و امروز او و اربابش ترامپ و حامی اش نتانیاهو از تحرکات سربازان خود اظهار شادمانی میکنند. گروهکهای خود فروختهای که پشتشان به دلارهای نفتی عربستان گرم است، و نه درد اقتصاد دارند، و نه غم مردم، در هر فرصتی و با هر بهانهای آتش افروزی خواهند کرد. اگر حرکتهای انتقادی و اعتراضی مردم، از این عناصر معلوم الحال فاصله بگیرد و در چارچوب ارزشهای جامعه خود، مطالبات را پی بگیرد کسی نمیتواند وصله ضدیت با اصول و ارزشها را به آنها بزند و از پاسخگویی به مطالبات آنها شانه خالی کند. ولی مخلوط شدن حق و باطل، راه رسیدن به حق را مسدود میکند. مطالبه اشتغال از سوی جوانان تحصیلکرده، مطالبه کار از سوی کارگرانی که کارخانه هایشان تعطیل شده، مطالبه حقوق از سوی کارگرانی که حتی چند ماه است حقوق خود را نگرفته اند، مطالبه حق است. این مطالبات حق، نباید با مطالبات ناحق ترامپ و نتانیاهو مخلوط شود و از اثر بیفتد. اجتماعات اعتراضی بسیاری
تاکنون در برابر مجلس یا دولت یا بانک مرکزی از سوی مال باختگان و دیگر اقشارمعترض برگزار شده که عموما آثار مفیدی در حل مشکل داشته و به علت هوشیاری برگزار کنندگان، اجازه سوء استفاده به گروهکها داده نشده است. به آقای رئیس جمهور هم یادآور میشود آن روز که دولت، مست مذاکرات هستهای و برجام بود و ساده لوحانه رؤیای شیرین رفع تحریم و گلستان شدن اقتصاد را میدید، آمریکا بیدار بود و یکی از مقامات بلند پایه، در کنگره آمریکا گفت: تحریمها باید حفظ شود، زیرا ایران را فقط با لشکر بیکارها میتوان تسلیم کرد. این راهبرد که در برخی کشورهای دیگرهم با موفقیت تجربه شده بود در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت و عملیاتی شد.
راه کاهش جمعیت بیکاران، اقتصاد مقاومتی است، فعال کردن تولید داخل و پیشگیری از واردات بی رویه است که کمر تولید کننده داخلی را شکسته است. اگر بی توجهی ادامه یابد این بحران، روزی دیگر، گستردهتر از امروز سر بر خواهد آورد و دیگر دولت فرصت جبران نخواهد داشت. هنوز فرصت باقی است. دولت باید از غفلت پنج ساله بیدار شود. چهار سال آینده زمان خوبی برای تغییر راهبرد دولت از اقتصاد سرگردان و منفعل، به اقتصاد پر تحرک مقاومتی است. فقط یک عزم و اراده قوی لازم است تا در این چهار سال، چهره بی تحرک و منفعل دولت تغییر کند، و چهرهای پرتلاش، جهادی، مردمی و فعال در خاطره ملت باقی بماند. این کار، شدنی است و رهبر عزیزمان بارها به دولت یادآوری کرده اند که تمام مدت ریاست امیر کبیر بر دولت، که این همه آبرو و محبوبیت برای او ایجاد کرد، چهار سال بود. چهار سال برای تغییر مسیر اقتصادی دولت زمان خوبی است. این آخرین فرصت است. آن را با حاشیه سازی، دعواهای سیاسی و نمایشهای تبلیغاتی از دست ندهیم.
دیدگاه تان را بنویسید