روزنامه جوان، محمد بابایی: تیر دشمنان ایران بار دیگر به سنگ خورد، اما به معنی آن نیست که آنها از پای خواهند نشست و خطرناکتر اینکه زخمهای داخلی همچنان باقی مانده و اگر علاج نشود بار دیگر و حتی شاید با عفونت بیشتری عود و زمینه را برای نفوذ ویرانگر و انتقامگیرانه دشمنان فراهم کند. در تهران و اکثر شهرهای بزرگ و کوچک کشور خبری نبود، اما خوشحالی و هیاهوی امریکاییها وصفناپذیر بود. به قول کارل شرو، طنز پرداز مقیم لندن، «ناگهان همه جنگطلبان امریکایی یک دل نه صد دل عاشق مردم ایران شدند» و انگار نه انگار که آنها همان کسانی بودند که چند هفته پیش ملت ایران را تروریست خوانده بودند و از هر کوششی در ۴۰ سال گذشته برای ضربهزدن به کشورمان کوتاهی نکردهاند. اما رویای آشوب و جنگ داخلی در ایران خیلی زود رنگ باخت و حالا همه میدانند این ناآرامیهای حداقلی، اما پراکنده، از نفس افتاده و نتیجه آن چیزی نبود که واشنگتن، تلآویو و ریاض در سر داشتند. با وجود این، نباید زیاد خوشحال بود. واقعیت این است که عوامل اصلی منجر به ناآرامیهای اخیر عمدتاً در داخل قرار دارند و این عوامل هستند که زمینههای آسیبپذیری کشورمان را در
مقابل دشمنان ایجاد کردهاند. باید قبول کرد که مشکلات اقتصادی، فساد و سوءعملکرد مدیریتی در بعضی حوزهها به مرحله غیرقابل تحمل رسیده است و واقعیت این است که «مردم گلهمندند». این زخمها وقتی خطرناک میشوند که دشمنان از پای ننشسته و با تیز کردن نیشهای خود منتظر کوچکترین فرصتی هستند تا زهر خود را بریزند. اگر علاج جدی برای مداوای فساد و اصلاح بعضی سیاستهایی که در طول چهار دهه گذشته ناکارآمدی آنها غیرقابل انکار است، صورت نگیرد باید منتظر عودکردن دوباره این زخمها باشیم. بعد تلختر داستان اینکه دستاوردهای تاریخی سربازان ایرانی در حوزه امنیت و قدرت منطقهای زیرسوال خواهد رفت و ارزشهای مقاومت کمتر دیده خواهد شد. اما نباید ناامید هم بود. برای مداوای این زخمها میتوان از شگرد همیشگی مقاومت، یعنی همان «اصل تبدیل تهدید به فرصت» استفاده کرد. زمان آن فرا رسیده است با مبنا قرار دادن اعتراضات بحق مردم و شنیدن صدای نارضایتی آنها گام جدی برای مبارزه با فساد و ناکارآمدی مدیریتی کشور برداشت و همچنین از تمامی ظرفیتها را برای توسعه و شکوفایی اقتصادی به کار گرفت. خوشبختانه برای رسیدن به بهبود اقتصادی فرصتهای لازم وجود
دارد. کافی است بال اقتصادی همانند بال امنیتی فعال شود تا نظم جدید اقتصادی همتراز با نظم امنیتی ایجاد شود. همانطور که در یادداشتی تحت عنوان «مأموریتی برای پوشش پاشنه آشیل مقاومت» گفته شد، فرایند بازسازی سوریه و عراق میتواند به فرصتی برای شکوفایی اقتصادی محور مقاومت تبدیل شود. برای مثال «الآن از ظرفیت ۵۰۰ میلیارد دلاری عراق ما تنها یک میلیارد دلار قرارداد خدمات فنی و مهندسی با این کشور داریم و در این میزان نیز با چالشهایی مواجه هستیم.» این در حالی است که این ظرفیت در سال بنابرگفته سعید اوحدی، معاون سرمایهگذاری و برنامهریزی سازمان میراث فرهنگی و مشاور اقتصادی معاون اول رئیسجمهور در امورعراق میتواند تا ۴۰ میلیارد دلار ارتقا یابد که ۲۵ میلیارد دلار آن هم اکنون به صورت بالفعل وجود دارد. تاریخ سیاست جهانی نشان داده است پس از جنگهای بزرگ، طرفهای پیروز با استفاده از مزیت امنیتی و سیاسی موفق شدهاند به اقتصاد خود توسعه دهند چرا که در غیر این صورت باید زیر فشارهای اقتصادی خرد شوند. حالا این فرصت برای مقاومت وجود دارد که اقتصادی همگام با امنیتمان شکل بگیرد. به نظر میرسد برای رسیدن به این هدف بیش از هر
چیزی نیازمند سرداران اقتصادی هستیم تا دستاوردهای سرداران امنیتی را تکمیل کنند. هر زمان که توانستیم به این مرحله برسیم میتوانیم مطمئن شویم که آسیبپذیریهای کشورمان را در حوزه اقتصادی همانند امنیتی و دفاعی به حداقل رساندهایم.
دیدگاه تان را بنویسید