سرویس سیاسی فردا: کیهان در بخشی از سرمقاله خود نوشت: پاییز 95 بود که خبر رسید «سیامک نمازی» دستگیر شده است. نمازی از آن مهرههایی بود که خیلی نرم دل برخیها را برده بود و سالها بهعنوان عقل منفصل بعضیها در تدوین برخی اسناد مهم در برخی مراکز خاص نقشآفرینی کرده بود!
تصاویر آرشیوی از آتشسوزی سینما رکس آبادان اینجا ببینید
نمازی هم مثل زاغری خیلی مهم بود، لابد چون با آدمهای مهم سروکار داشت! آنقدر مهم که جان کری برای آزادی او تماسهای مکرر و متعددی با وزیر خارجه کشورمان برقرار کرد. در داخل هم برخی خودشان را به زحمت انداختند و از سیامک بهعنوان جوانی فعال، خوش فکر، پویا، ایدهپرداز و... دفاع کردند و اتهام جاسوسی وی را غیرقابل قبول دانستند. هنوز پرونده سیامک باز بود و وی حرفهای زیادی نزده بود که یک اتفاق جالب افتاد! پدر سیامک یعنی «باقر نمازی» در اولین روزهای اسفند 95 برای آزادی فرزندش به ایران آمد.
شاید بپرسید این چه چیز جالبی دارد!؟ اما وقتی بدانید که او، آخرین استاندار رژیم پهلوی در استان خوزستان بود و به جز همه سیئات اعمالش، آتش سوزی سینما رکس یکی از وقایع دوران مدیریت او بود، شما هم تعجب خواهید کرد. او با کدام جرات و پشتگرمی به ایران آمده بود!؟
راز کار در همینجاست. اطمینان و امید به حمایتی که باعث شد سیامک و باقر پس از دستگیری، تا مدتی یقین داشته باشند که بهزودی آزاد میشوند و به آمریکا باز میگردند، پس سکوت پیشه کنند و به هیچ جرمی اقرار نکنند! اطمینانی تا آن درجه قریب به یقین که حتی ادامه بازداشت آنها را هم با مشکلاتی مواجه میکرد!
نگرانی سرشاخه شبکه نفوذ برای بازداشتیهای دو تابعیتی اینجا بخوانید
واقعیت این است که نمازیها پس از سقوط پهلوی از ایران رفتند ولی در اول دهه 70 به ایران بازگشتند و پایه و مایه یک شبکه عظیم را در داخل کشور بنا نهادند. یادتان هست در دهه 70 چه کسانی بر سر کار بودند!؟ آنها الان کجا هستند و چه سمتهایی دارند!؟نمازیها در نفوذی حیرتآور، بابک و بیژن خواجهپور- داماد خانواده بزرگ نمازی- را به مجمع نزدیک کردند و آنها هم در تدوین مقررات «سرمایهگذاری خارجی» و «مسئولیت اجتماعی شرکتی در ایران» مشارکت کردند!
دیدگاه تان را بنویسید