سرویس سیاسی فردا: در بخشی از کتاب از هراره تا تهران آمده است: در مرزهاي شمالي هم نقشه ديگري ريخته بودند. منافقين که آن روزها به صدام پناه برده بودند، برنامهريزي کرده بودند که با يک حملة ضربتي وارد کشور شوند و با رسيدن به تهران، حکومت جمهوري اسلامي را ساقط کنند.
آنها مطمئن بودند که نظام در حالت ضعف است و توان مقاومت ندارد، از طرفي هم مردم از حاکمان خود بيزار شدهاند و قطعاً همراه با حمله، مردم هر شهر و روستا به استقبال آنها ميآيند و به آنها ملحق ميشوند! منافقين سالهاي سال تمرين و تبليغ کرده و به اين عمليات رسيده بودند. از نگاه بالا، صحنة تلخي بود؛ نيروهاي ايراني، سوار بر تانکها و ماشينهاي ارتش عراق، به کشور خود حمله ميکردند. اينها همان قاتلان بهشتي و رجايي و باهنر و هزاران نفر از مردم مظلوم کوچه و خيابانِ کشور بودند. همانهايي بودند که جوانان مؤمن را فقط به جرم سپاهي بودن يا فقط تيپ مذهبي داشتن، سر بريده بودند.
شهيد صياد شيرازي مأمور شد تا با کمک تمام نيروها، جلوي اين خائنان را بگيرد. هنوز چند کيلومتري بيشتر وارد ايران نشده بودند که با شروع عمليات مرصاد جلوي پيشروي آنها گرفته شد. از مردم چند روستاي اول مسير، کسي به استقبال اين ارتش به اصطلاح آزاديبخش نيامده بود! و همين باعث شده بود تا مردم آن روستاها قتل عام شوند. نيروهاي منافقين، در خط درگيري، تارومار شدند. خواستند فرار کنند اما راه فرار هم بسته شد. آنها در يک منطقة درّهمانند گيرافتاده بودند که نيروي هوايي وارد عمل شد و کل اين منطقه را بمباران کرد. و منافقين سوختند.
دیدگاه تان را بنویسید