مشرق: عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران طی یادداشتی اظهارات اخیر رئیس دولت نهم و دهم درباره آزادی اشرافیت یهود در بابل را مورد نقد قرار داد. متن کامل این یادداشت بدین شرح است: «آقای احمدینژاد در پیامی تصویری به مناسبت آزادی اشرافیت یهود در بابل (که تورات آنان را مستحق مجازاتهای بیشتر میداند) با اظهاراتی بدیع! در مقام ترویج تاریخ باستان هخامنشیمحور برآمد. این رویکرد البته برای مطلعان از مواضع محفلی ایشان تازگی نداشت. ظاهراً سوءاستفاده سیاسی از مباحث تاریخی عمری به درازای تاریخ دارد. بر اساس مستندات فراوان، در ۲۰۰ سال اخیر اشرافیت یهود برای پاک کردن کارنامه تاریخی سراسر تنفربرانگیز خود به دخل و تصرف در تاریخ اقوام و مللی پرداخت که با کتاب مقدس درآمیختگی داشت. تقطیع تاریخ باستان ایران و بزرگنمایی کاملاً تبلیغاتی برشی از این تاریخ، هرگز با هدف تجلیل از اقوام ایرانی آن دوران نیست بلکه تطهیر پلشتیها و زشتیهای این ثروت اندوزان بدون اخلاق را دنبال میکند. این واقعیتی است که حتی برخی محققان به خدمت ترویج تاریخ باستان هخامنشیمحور درآمده به آن اذعان میکنند. برای نمونه دکتر محمد مقدم در
مقدمه خود بر کتاب «تاریخ شاهنشاهی هخامنشی»، میگوید: «در سدههای هفدهم و هجدهم میلادی نوشتههای کتاب مقدس زیر نکتهسنجی و خردهگیری پژوهندگان و فرزانگان در اروپا قرار گرفت و در همین هنگام پارهای از نویسندگان بزرگ اروپا به نوشتههای باستانی و دین، فرهنگ ایران و هند روی آوردند. برای جلوگیری از پیشرفت و گسترش این طرز فکر، دستگاههای دینی و سیاسی اروپا و سپس آمریکا کوشش و خرج بسیار نمودند که از راه پژوهشهای تاریخی بنیاد نوینی را برای تاریخی جلوهدادن داستانهای دینی خود استوار سازند. کاوشهای فراوان در سرزمینهای کتاب مقدس پیدرپی انجام گرفت. روی سرزمینها و قومها و آثاری که یافت میشد نامهای کتاب مقدس گذاشته شد. آنچه برخلاف میل پیدا میشد یا بهدست فراموشی سپرده میگشت یا تعبیری دلخواه از آن میشد. گزارشهای باستانشناسی و بحثهای زبانشناسی و تاریخهایی که نوشته شده، با همه دانش و پژوهشی که برای آنها به کار رفته و زمینه بزرگی که برای پژوهشهای آینده به دست داده، هدف اصلی همه آنها جز این چیزی نبوده است. پس جای شگفت نیست که در این «تاریخ شاهنشاهی هخامنشی» نویسنده آگاه آن همین روش را به کار بسته و مواد
بسیاری را برای نشان دادن درستی داستانهای کتاب مقدس، و در درجه دوم نویسندگان یونانی، گردآوری و گزارش کرده است. شاید سزاوارتر میبود عنوان آن را «تاریخ بابل و یهود در عصر هخامنشی میگذاشت.» (تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، ا. ت. اومستد (المشتاد)، ترجمه محمد مقدم، مقدمه مترجم، ص. دو و سه) البته برای روشن شدن عمق این فاجعه در تاریخنگاری سفارشی اشرافیت یهود، نیاز به تحقیق و مطالعه فراوان داریم؛ تا نیل به این مهم، نتایج پژوهشهای تاریخی هدفمند معاصر توسط قدرتهایی که میخواستند پایگاهی صهیونیستی ایجاد کنند نباید دستمایه بازیهای سیاسی شود؛ زیرا آنان برای تحمیل نژادپرستان صهیونیست نیاز به تطهیر تاریخی اشرافیت یهود داشتند. متأسفانه آقای احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری خویش بهویژه در دولت دهم مواضعی با رویکرد جذب جریانات مختلف در جامعه اتخاذ مینمود. کسب اعتماد صاحبان سلایق متضاد و دارای تقابل جدی با یکدیگر چندان آسان نیست، اما رئیسجمهور سابق که در مسیر ماندگاری در قدرت قرار گرفته بود تصور میکرد میتواند در هر محفلی به گونهای ظاهر شود تا همگی را به خود متمایل سازد، اما اکنون چه عاملی موجب شده است تا وی مواضع محفلی
خود را برای خوشایند برخی کانونها آشکارا عنوان کند؟ مطالعه در حواشی این سؤال مقولهای حائز اهمیت است. در گذشته وی از یک سو مواضعی به مراتب انقلابیتر از موضع رسمی نظام در مورد اسرائیل اتخاذ میکرد و از دیگر سو اظهارات سایه خود مشایی را که میگفت: ما با ملت اسرائیل مشکلی نداریم، و این سخن به نوعی گام برداشتن در مسیر شناسایی این پایگاه صهیونیستی بود را مورد تأیید قرار میداد. همچنین وی تنها رئیسجمهور کشور بود که بر سر مزار دو تن از چهرههای بارز اشرافیت یهود در تاریخ باستان حاضر شد. این که" استر" و" مردخای" (عاملان اصلی قتل عام ملت ایران در دوران هخامنشیان) به چه دلایلی مورد عنایت وی واقع شد سؤالی بیپاسخ در آن ایام بود. اما بدون شک به سبب آگاهی از حساسیت ویژه ملت، بازدید از مقبرههای این دو عنصر مورد عنایت ویژه صهیونیستها چندان نشر داده نشد. اینگونه تناقضات در رفتارهای سیاسی افرادی که میخواهند همگان را به خود جذب نمایند فراوان یافت میشود؛ از این جهت رویکردهای آنان به یک روایت تاریخی ارزش چندانی ندارد. این که هخامنشیان چگونه بودهاند و چه منزلتی در تاریخ باستان ما ایرانیان داشتهاند فارغ از
پرداختنهای تبلیغاتی میبایست مورد مطالعه محققان قرار گیرد. اما باید اذعان داشت سوءاستفاده جریانات مختلف سیاسی از احساسات ملی و میهنی قابل ستایش، کار پژوهشهای تاریخی مستقل از متمایلان به تطهیر تاریخ اشرافیت یهود را بسیار دشوار ساخته است. بدون شک افرادی، چون آقای احمدینژاد نه اطلاعی از تاریخ باستان دارند و نه چندان مایلند تحقیقات مستقلی در این زمینه شکل گیرد؛ زیرا در هشت سال ریاست خود کمترین حرکت محققانه را در این زمینه مهم مورد پشتیبانی قرار نداد. تاریخ هشت هزارساله ملت ایران سرمایه بزرگی است که هم باید آن را از پیرایههای اشرافیت یهود پاک کرد و هم از دستاندازهای سیاسیکارانه افرادی، چون آقای احمدینژاد که میخواهند از این نمد برای خود کلاهی بسازند.
دیدگاه تان را بنویسید