روزنامه خراسان؛ محمد سعید احدیان: بعد از سخنرانی ترامپ سوالات زیادی درباره آینده برجام و روابط خارجی ایران مطرح است که در این یادداشت تلاش میکنیم به برخی از آنها پاسخی همراه با پیشنهاد عملی بدهیم.
دولت و رئیس جمهور آمریکا به صورت رسمی برجام را نقض کردند. براساس نص صریح برجام، دو طرف ملزم هستند برجام را با حسن نیت و در فضایی سازنده اجرا کنند. این بند با این هدف در برجام تعبیه شده است که دولت آمریکا نتواند در عین حالی که روی کاغذ برجام را اجرا میکند با فضاسازی رسانهای در عمل اجازه ندهد، ایران به طور کامل از فواید برجام بهره برداری کند چرا که تجربه این دو سال نشان داده است، بنگاههای اقتصادی برای سرمایه گذاری در اقتصاد ایران، کاملا براساس فضاسازیهای رسانهای تصمیم میگیرند. واقعیت این است که هم سخنان ترامپ در تاکید مجدد بر این که از برجام خارج خواهد شد و هم طرحی که دولت به کنگره داده است، به بنگاههای اقتصادی دنیا این پیام را میدهد که وارد مراودات اقتصادی با ایران نشوید، چون برجام آیندهای متزلزل دارد. این که آقای ظریف تصریح میکند که هم روح و هم متن برجام نقض شده است، صرفا یک نقض حقوقی نیست بلکه این نقض در عمل ایران را از فوایدی که به خاطر آن برجام را امضا کرده است، محروم میکند بنابراین ایران دیگر تعهدی به برجام ندارد و از این پس باید صرفا مطابق منافع اش در قبال برجام تصمیم گیری کند.
ایران در قبال این بدعهدی آشکار چه باید بکند؟ پاسخ به این سوال کمی پیچیده است. چون همان گونه که پیش از این مبسوط توضیح داده شده بود، اگر رهاورد این ماجرا شکاف بین اروپا و آمریکا در قبال ایران باشد، ما از کل فرایند، نتیجه بسیار خوبی گرفته ایم، اما از طرف دیگر اگر بخواهیم به امید این شکاف، صرفا به صورت یک طرفه تعهدات خود را در برجام رعایت کنیم، اما از منافع برجام بهره کامل نبریم، دچار خسارت محض میشویم. پس چه باید کرد؟ آیا باید از برجام یک طرفه خارج شویم یا همچنان به مسیر یک طرفه فعلی ادامه دهیم؟
برای جواب به این پرسش باید دو احتمال تصویب شدن یا نشدن طرح دولت در کنگره را بررسی کنیم. احتمال اول این که کنگره طرح دولت آمریکا را تصویب کند. تصویب این طرح به معنای بیرون آمدن رسمی و حقوقی از برجام است. در این صورت آمریکا مقصر لغو برجام محسوب میشود و ایران بلافاصله میتواند همه اقدامات داوطلبانه خود را کنار بگذارد و بهترین کار این است که اجرانشدن پروتکل الحاقی، اعلام رسمی پایان نظارتهای فراپروتکلی و حرکت صرفا در چارچوب ان پی تی را اعلام کند و فعالیتهای صلح آمیز خود را شتاب بیشتری دهد و در کنار این اقدامات که در چارچوب فعالیتهای صلح آمیز هستهای محسوب میشود، در تفاهمی کلی با اروپا (نه قراردادی جدید) در قبال ادامه توقف تحریمها توسط اروپا، فعالیتهایی که در چارچوب تولید سلاح هستهای برداشت میشود مانند غنی سازی ۲۰ درصدی بیش از نیاز و... را آغاز نکند. در این صورت با شکافی که بین اروپا و آمریکا روی داده است، تحریمها به زمان قبل از برجام بر نمیگردد و تحریمهای آمریکا نیز در عین حالی که بر اقتصاد ایران قطعا تاثیرگذاراست، نمیتواند مسیر تعاملات اقتصادی ایران با دنیا را به طور کامل ببندد.
حرکت پیش دستانه خروج از برجام قبل از تصمیم کنگره، چندان منطقی به نظر نمیرسد، اما باید توجه کنیم که احتمال رای آوردن طرح دولت آمریکا در کنگره به این دلیل که نیاز به ۶۰ رای دارد و جمهوری خواهان فقط ۵۲ رای دارند، چندان زیاد نیست بنابراین منطقی نیست این مدت را صرفا به اعتراض و انتظار بگذرانیم بلکه باید فرصت ایجاد شده مبنی بر اجماع جهانی علیه موضع دولت ترامپ را غنیمت بشماریم. ترامپ بهترین فرصت را به ما داد که اروپا را به صورت رسمی تحت فشار بگذاریم تا عافیت طلبی را کنار بگذارد و حاضر شود برای رفع تحریمها هزینه بپردازد. ایران باید اروپا را تهدید کند حال که آمریکا با فضاسازی رسانهای برجام را نقض کرده است و اجازه بهره برداری از منافع برجام را به ایران نمیدهد، تهران در صورتی در برابر نقض آمریکا مقابله به مثل نمیکند و تعهدات هستهای خود را اجرا میکند که اروپا از ظرفیتهای خود استفاده کند و با تضمینهای لازم به بنگاههای بزرگ اقتصادی اروپا، چند قرارداد بزرگ را به مرحله عمل برساند تا از تاثیرات نمادین آن، رفع تحریمها و برجام تقویت شود.
پیگیری این پیشنهاد چند فایده دارد؛ اول این که ایران از انفعال دیپلماتیک فعلی درمی آید و ابتکار عمل را به دست میگیرد و با در آمدن از موضع انفعال آب پاکی را روی دست همه کشورهایی میریزد که فکر میکنند میتوانند با فشار بیشتر ما را به مذاکره بر سر منافع کلان ملی خود در تقویت قدرت دفاعی مجبور کنند. دوم این که این پیشنهاد به خصوص در شرایط فعلی به اندازه کافی منطق شفافی دارد و اجرایی شدن آن نیز توسط اروپا کاملا شدنی است وسنگ بزرگی محسوب نمیشود. سوم این که در صورت موافقت نکردن اروپا، روشن میشود که نمیتوان چندان روی اروپای پس از لغو احتمالی برجام حساب کرد بنابراین میتوان برای سناریوی بدون همراهی اروپا برنامه ریزی کرد. چهارم این که عملیاتی شدن این قراردادها تاثیر نمادین بسیار زیادی بر رفع عملی تحریمها میگذارد و به اقتصاد دنیا این پیام را صادر میکند که راهبرد اروپا مقابله با زیاده خواهیهای ترامپ و آمریکاست و بهترین پادزهر برای سم فضاسازی آمریکا علیه رفع تحریمها محسوب میشود و پنجم این که برای حاکمیت آمریکا روشن میکند که هزینه زیاده خواهیها سنگین خواهد بودو آنها را سوق میدهد به این که نگاه خود را در
اجرای کامل برجام تغییر دهند.
به نظر میرسد آمریکاییها و برخی دولتهای اروپایی، به دنبال مذاکره برای محدود کردن توسعه موشکی ما هستند. ظاهرا آنها فکر میکنند که الگوی برجام میتواند دوباره درباره توسعه موشکی ما تکرار شود، اما آنها چند خطای راهبردی دارند؛ اولا ما هیچ گاه مذاکره هستهای را تعطیل نکردیم چرا که به واقع دنبال تولید بمب هستهای نبودیم و اقدامات مان در برخی فعالیتهای هستهای که از آنها برداشت تسلیحاتی میشد، صرفا برای داشتن دست بالا در مذاکرات بود و در برجام هم ما بر سر اصل صنعت هستهای هیچ مذاکرهای نکردیم. آنها نباید فراموش کنند که ما در حفظ قدرت دفاعی خود چیزی برای مذاکره نداریم. ثانیا تجربه برجام به روشنی این یقین را در مردم ما ایجاد کرد که به آمریکای بدعهد نمیتوان هیچ اعتمادی آن هم بر سر امنیت ملی خود داشت. ثالثا هر انسان عاقلی میداند اگر قراردادی بسته شد و طرف مقابل برای اجرای تعهدات قبلی خودش، شرط جدید گذاشت باید محکم دربرابر این زیاده خواهی ایستاد. مردم ایران تجربههای دیگر کشورها از جمله عقب نشینی قذافی را به چشم خود دیده اند که همه چیز خود را دودستی تحویل آمریکاییها داد و با خواستههای یکی پس از دیگری آن
هاهم موافقت کرد، اما در نهایت با حمله نظامی آن ها، از حکومت ساقط شد. تجربه فعلی هم کاملا برای مردم روشن کرده است که دربرابر آمریکا و چند کشور همراه اروپایی اش هر گامی عقب بگذاریم، بازهم باید گامی دیگر عقب بگذاریم و تنها راه دربرابر زیاده خواهی بی پایان چنین دشمنان بدسابقه ای، فقط ایستادگی عاقلانه است.
دیدگاه تان را بنویسید