نامه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی به ربیعی
بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی در نامهای به وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی در واکنش به برخورد با اعتراض کارگران هپکو اراک مبتنی بر عدم پرداخت حقوق خود، بیان داشت: آیا اصلا در زندگیتان دغدغه امرار معاش به سبک یک کارگر را داشتید؟
در ابتدای این بیانیه آمده است: مسئله اعتراض کارگران هپکو اراک آنچنان روشن و شفاف است که هر شرحی بر آن و توصیفی از آن ذبح نمودن مقصود اصلی این نوشتار به پای حواشی سیاسی و زوائد رسانهای است. هرآنچه باید گفته میشد تا امروز گفته شد اما توسط هیچ مسئولی در جمهوری اسلامی شنیده نشد. کارگران مظلوم و بیپناهی که تنها راه امرار معاش و قوت لایموتشان بیش از شش ماه است که پرداخت نشده است. در ادامه این بیانیه تصریح شد: صدای این کارگران آنقدر بلند نیست که از شیشههای ساختمانهای رنگارنگ ادارات دولتی و دفاتر عایق صدا و خنک در تابستان و گرم در زمستان مدیران بیخبر از حال ملت بگذرد و نه آنقدر ارزش و اهمیت دارند که مسئولین کت و شلوار پوشیده منت به سر کارگران نهند و زیر آفتاب بروند و برای حتی چند لحظه هم که شده به حرفشان گوش دهند. در بخش دیگری از این نامه تاکید شد: اگر شما بهتر میدانید ما را نیز مطلع کنید که از چه زمانی گوش دادن به بغضهای فروخورده مظلومترین قشر جامعه و قول مساعد دادن به آنان برای پیگیری خلل و فرج زندگیشان و انجام وظیفه در جمهوری اسلامی این چنین برای مدیرانش دشوار شد. اگر شما بهتر میدانید حداقل ما بیخبران را نیز خبردار کنید که کدام قرائت از اسلام برای حقوق کارگر خون جبین و باتوم سیاه را پیشنهاد میکند. اگر شما بهتر میدانید ما را نیز مطلع کنید که چه به روز جمهوری اسلامی آمده است که کارگران باید جان دهند و دم برنیاورند و در جواب حقوق معوقشان گاز اشک آور و کتک بخورند. آدمی از غصه این بیراهه لیبرالیستی و نگاه متفرعنانه مسئولین جمهوری اسلامی اگر جان دهد رواست. مشکل اما از یک نفر و یک دستور نیست. همچنین در این نامه خطاب به ربیعی اظهار شد: اجازه دهید کمی صریحتر سخن بگوییم و پردههای حایل مکاتبات مرسوم دانشجویی را کنار بزنیم و شفافتر مشکل را بررسی کنیم. آیا اصلا از زندگی یک کارگر با خبرید؟ آیا اصلا میتوانید تصور کنید که زندگی یک کارگر که وابسته به مزد ماه است، بدون دریافت شش ماه حقوق چگونه باید بگذرد؟ آیا اصلا در زندگیتان دغدغه امرار معاش به سبک یک کارگر را داشتید که حال بتوانید درک کنید چرا این اعتراض یک مسئله عادی نیست؟ آیا تاکنون با خجالت جیبهای خالی و بیکاری در برابر همسر و فرزندتان قرار گرفتید که حال بتوانید درک کنید که چرا بایستی هرچه زودتر به این مسئله رسیدگی کرد؟ آیا میدانید که کارگری در آستانه شروع سال تحصیلی جدید، بدون دریافت یک ریال از حق مسلمش، چه باید برای فرزندان محصلش بخرد جز شرم و اندوه؟ آیا نباید از شما بپرسیم که از ننگ نیروی ضد شورش به رخ کارگر گرسنه کشیدن پشتتان نلرزیده است؟ آیا لحظهای با خود فکر کردید که یک کارگر در آستانه تولد فرزندش چگونه باید بدون یک ریال حقوق زندگی بگرداند؟ آیا تنتان از فریادهای کارگران کتک خورده نلرزید؟ همچنین در این نامه آمده است: هزینه مایوس شدن تکتک کارگران شریف ایران اسلامی را از نظام مقدس اسلامی چه کسی پرداخت خواهد کرد؟ کدام تنگ نظران بیکفایتی مسبب این بیاعتباری و ظلم شدهاند؟ کارگران و حقوقشان که هیچ، حداقل برای حفظ آبروی خودتان هم که شده است، این بیلیاقتان متخصص بحران ساختن از سادهترین مسائل را برکنار کنید تا بیشتر از این اعتبار نظام را لکهدار نکنند و ظلم بر مردم شریف این کشور روا مدارند. در انتهای این نامه خاطر نشان شد: تکیهزدن به صندلی مسئولیت و بیخبری از آنچه در کشور و بر مردم میگذرد سهل است. آنچه هر کسی از عهده آن برنخواهد آمد تلاش برای بهبود وضع مردم و غرق نشدن در صندلی ریاست و فراموش نکردن مردم است. درایت به خرج دهید و با دلجویی از کارگران و فراهم نمودن شرایط مساعد پرداخت حقوقشان، بخش کوچکی از سهل انگاری خود یا مدیرانتان را جبران کنید.
دیدگاه تان را بنویسید