سرویس سیاسی فردا؛ حسین آمره: چند روزی بیش از عمر دولت یازدهم نمانده است. دولتی که وزرا و معاونینی را سکان دار خود میدید که دربعضی اوقات باعث سربلندی اش و در بعضی اوقات نیز باعث سرافکندگی اش شد.
چند و چون عملکرد دولت یازدهم در گفت و گوها و یادداشت های مختلف و از زبان رسانه های موافق و مخالف بارها و بارها مورد بررسی قرار گرفت. اما چیزی که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت این است که بخش اعظمی از رفتارهای دولتی ها مشابه هم و ناشی از ویژگی هایی بود که همه ی آنها در آن شریک بودند.
بیشتر بخوانید: انتقاد ارگان کارگزاران از ترکیب دولت دوازدهم!
اجبار برای سهم دهی
واقعیت این است که نحوه انتخاب آقای روحانی در انتخابات دولت یازدهم، شرایط را به گونهای رقم زد که همه و همۀ اقشار مختلف روحانی را مدیون اصلاح طلبان بدانند و افراد زیرک تر روحانی را محتاج آنها.
حسن روحانی که قبل از انصراف عارف خود را در وضعیت دشواری میدید و امید زیادی به انتخاب ایشان نبود ناگهان با دریافت کمکی معجزه گونه از طرف اصلاح طلبان موفق شد به عنوان منتخب یازدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری معرفی شود.
این یک هشدار هم برای روحانی به حساب می آمد که «اگر می خواهی برای دولت بعدی هم باشی باید با اصلاح طلبان باشی». بنابراین خیلی حساب شده و دقیق روحانی سعی در انتخاب کابینه خود با امتیاز دهی های معقول به متحدان خود داشت. به نحوی که معصومه ابتکار را ریاست سازمان محیط زیست قرارداد. عباس آخوندی را به وزارت راه و شهرسازی و بیژن زنگنه را نیز در سمت وزارت نفت منصوب کرد و بالاتر از آن معاونت اولی خود را به جهانگیری که فردی اصلاح طلب و نزدیک به مرحوم هاشمی بود تقدیم کرد.
اما به غیر از جهانگیری بقیه در مقاطع مختلف و شرایط مختلف جو و اوضاع کشور را دچار تنش کردند که به همین منظور می توان واقعا از ابتکار، آخوندی و زنگنه به عنوان نقاط ضعف دولت یازدهم نام برد که نتیجه سهم دهی به اصلاح طلبان بود.
فقدان سعۀ صدر
یکی از نقاط ضعف دولت یازدهم عدم توانایی وزرا و دولتمردان در برخورد معقول با مخالفان و منتقدان بود. متأسفانه باید سردمدار و شروع کننده حرکاتی اینچنینی را خود آقای روحانی خطاب کرد.
ایشان که در برخورد با منتقدان«برجام» عملأ صبر و حوصله خود را از دست داده بودند در سخنرانی های مختلف و بهانه های مختلف به شدید ترین شکل ممکن به آنها حمله کرد و با کلمات و عبارت مختلف از جمله : بی سواد، بی شناسنامه، افراطی، ترسو ، بروید به جهنم و... خطاب قرار داد. اما این ها تازه شروع کار بود و راه توسط وزرا و منصوبین ادامه داشت آنقدر که عباس آخوندی در برخورد با یکی از خبرنگاران میکروفون را از دست خبرنگار خانم می کشد و با عبارات توهین آمیزی با خانم خبرنگار صحبت می کند اما بازهم راه ادامه داشت این بار از طرف وزیر بهداشت. وی در یکی از سفرهای استانی اش یکی از فرمانداران را «بی شعور» خطاب می کند و همین مسئله کار را به عذر خواهی وی از آقای فرماندار می کشاند و بعد از این اتفاق درجایی دیگر روزنامه و خبرنگاری را مزدور خطاب می کند.
رویهای که کماکان ادامه دارد و چهارشنبه 21 تیرماه ، اکبر ترکان مشاور عالی روحانی و دبیر شوای هماهنگی مناطق آزاد به سوال خبرنگار رادیو در خصوص اجرا نشدن قانون الحاق مناطق آزاد واکنش عجیبی نشان داد و گفت : «به شما چه؟»
پیر و فرتوت بودن
پیری جوامع همان طور که معضل بسیاری از کشورهاست، مشکل کشور ما هم هست اما اینبار نه در جامعه بلکه در دولت . به گونهای که یکی از وعدههای آقای رئیسجمهور در خصوص کابینه ۱۲ کاهش میانگین سنی دولت بوده است.
ناهماهنگی
ناهماهنگی های اعضای هیئت دولت با یکدیگر یکی از اصلیترین چالش های روحانی و دولت اولش بوده است. چند صدایی در دولت یازدهم فراوان شنیده می شد و وزرای مختلف به همدیگر حمله می کردند. روزی وزیر اقتصاد از پنجره واحد تجارت حمایت می کند و روز دیگر وزیر صنعت با آن مخالفت می کند. وزیر کشاورزی از واردات میوه می نالد و وزیر صنعت دقیقأ بالعکس شروع به واردات می کند. سخنگوی دولت صحبت از اختصاص سهم یارانه تولید می کند و وزیر صنعت اعلام می کند که هیچ خبری از این پول ها نبوده است. روزی می گویند آفتاب برجام درخشان است و روز دیگر رئیس بانک مرکزی در اجلاسی بین المللی دستاورد آن را «تقریبأ هیچ» معرفی میکند.
این ناهماهنگی ها پای خود روحانی را هم به میان کشید و آخر سر او را مجبور به عتاب و خطاب نسبت به معاون انرژی اتمی اش کرد که شما اصلأ در حیطه ی وظایفتان نیست که در مورد برداشتن تحریم های بانکی صحبت کنید.
روزی ظریف صحبت از عدم توانایی در رعایت خط قرمز ها در برجام می کرد و روز دیگر روحانی از رعایت همه آنها دم میزد.
این ناهماهنگی ها آنقدر زیاد شد که حتی روزی خود روحانی با خودش ناهماهنگ شد و هر سال گفت که امسال از رکود عبور خواهیم کرد در حالی که در میانه سال گفته بود از رکود عبور کرده ایم.
عدم شناخت در مورد مشکلات
اصلی ترین مشکل پیش روی کشور بحث بیکاری و رونق اقتصادی است و حل این ابرچالش به گفته جهانگیری نیاز به همت و تلاش گسترده و شناخت دقیق از فضای اقتصادی اجتماعی کشور دارد. اما متاسفانه بعضی از وزرا در 4 سالی که گذشت به خوبی نشان دادند که اصلأ راجع به فضای اقتصادی کشور و مشکلات موجود در آن تفهیم نیستند و حتی عده ایی هم که شناخت داشتند ، گنگ بودند و نمی دانستند باید چه اقداماتی را برای برون رفت از این اوضاع اتخاذ کنند، و باعث دامنه دار شدن مشکلات و مسائل موجود در کشور شدند.
دید نئولیبرالی اقتصادی
بعضی از وزرای دولت یازدهم دچار دیدگاههای نئولیبرالی در مسائل اقتصادی بودند و هیچ گونه اعتقادی به بحث تنظیم بازار و حمایت از حقوق مصرف کننده نداشتند و همین رویکرد آزادی سازی لیبرالی را در دستور کار قراردادند که خود این باعث مشکلات مختلفی شد.
یک نقطۀ قوت
با اینکه صحبت از ناهماهنگی های میان وزرا و اعضای کابینه به میان آمد اما باید انصافا اذعان کرد که اگرچه وزرا انتقادات مردمی را تحمل نمی کردند اما در مقابل انتقادات از یکدیگر فقط جنجال رسانه ای به پا می کردند و بعد از آنهم سکوت می کردند و در کنار یکدیگر باز به کار ادامه میدادند که این مسئله را می توان از نقاط قوت دولت نام برد.
دیدگاه تان را بنویسید