حقیقت آتش بس یک‌طرفه و اقتضائات آتش به اختیار بودن

کد خبر: 695476

بر نیروهای انقلاب فرض است که تصویر روشنی از نقشۀ این عملیات و محورهای اصلی، فرعی و ایذایی آن داشته باشند. مبادا که با تمرکز نابجا بر محورهای ایذایی و انحرافی، موجب اتلاف داشته‌ها و شلوغ‌تر شدن صحنه به نفع پیشبرد مقاصد پنهان جریان دولتی شویم.

سرویس سیاسی فردا؛سجاد صفارهرندی: در صحنه‌ای از فیلم «چ» در شرایطی که حلقۀ محاصره تنگ و منابع نیروهای خودی محدود است، مهاجمان تحرکی ایذایی را آغاز می‌کنند. آن‌ها چند لاستیک آتش گرفته را به سمت نیروهای سپاه یا همان «دستمال سرخ‌ها» روانه می‌کنند که با واکنش و تیراندازی متقابل همراه می‌شود. در این بین، اصغر وصالی (بابک حمیدیان) فریاد می‌زند: «کسی شلیک نکنه! ... برای چهارتا لاستیک سوخته چند خشاب فشنگ هدر دادید! ...»(نقل به مضمون)
آنچه هفتۀ گذشته از سوی برخی شخصیت‌های خیرخواه و انقلابی تحت عنوان «آتش بس یکطرفه» در مقابل موضع گیری‌ها و توییت‌پراکنی‌های جریان دولتی مطرح شد، از سوی برخی جوانان به عنوان دعوت به انفعال و عقب نشینی مورد انتقاد قرار گرفت. منتقدان معتقدند که عدم پاسخ محکم و قاطع به تعدی‌ها، طعنه‌ها و مرزشکنی‌ها، مهاجمان را در پیش بردن سنگرهای‌شان جسورتر خواهد کرد و این فرآیند پیش‌روی و عقب نشینی تداوم خواهد داشت. نگارنده در عین همدلی با دغدغه‌ها و نگرانی‌های منتقدان پرشور و جوان، پیشنهاد آقایان دکتر زاکانی و توکلی را از جنس نهیب اصغر وصالی می‌فهمم و نه دعوت به انفعال و تسلیم. سخن بر سر این نیست که در مقابل پیشروی مهاجمان دست روی دست بگذاریم و سکوت و تماشا کنیم، سخن آن است که میدان این پیشروی را به درستی تشخیص دهیم و تیرهای ترکش خود را برای عملیات ایذایی و چند لاستیک سوختۀ بی‌هدف هدر ندهیم.
تنش و التهابی که در هفته‌های اخیر و در تداوم ایام تبلیغات انتخاباتی، هر روز به بهانه‌ای، از جانب جریان دولتی به فضای سیاسی و اجتماعی کشور تزریق شد و بعضاً با بدعملی و بی تدبیری برخی نیروهای جبهه انقلاب نیز عمق و اثری مضاعف یافت، اگر نگوییم حاکی از عملیاتی سازمان یافته، دست‌کم حاکی از رویکردی نسبت به شیوۀ مواجهه با مسائل کشور از سوی جریان دولتی در سال‌های پیش روست. به نظر می‌رسد پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به لطف بازی در چنین زمینی، به کام صدرنشینان صحنۀ سیاسی کشور خوش آمده و آگاهانه یا ناآگاهانه در حال ادامۀ بازی در همان زمین بعد از پایان زمان مسابقه و سوت داور هستند؛ اما واقعیت آن است که هر قدر هم طراحان و تاکتیسین‌های اتاق عملیات روانی فسفر بسوزانند و بازوهای رسانه‌ای داخل و خارج تلاش کنند، بالاخره حقیقت ناگواری وجود دارد و آن اینکه دولت مسوول و متولی بخش اعظم مسائل کشور است و با کمال تأسف باید به فکر کار و حل مشکلات باشد! با عملیات روانی و هراس افکنی و دیو و دلبرسازی می‌توان انتخابات را برد ولی نمی‌توان با همین وسیله جواب سپرده گذاران ثامن و کاسپین، متقاضیان مسکن مهر، فارغ التحصیلان جویای کار، بازرگانان و تولیدکنندگان منتظر سیب و گلابی برجام و ... را نیز داد. خوب است جریان دولتی و اتاق فکرهای آن کمی از تجربۀ دوستان اصلاح طلب خود استفاده کنند که در جنگ روانی و بازی سازی رسانه‌ای اگر سرتر از اخلاف خود نبوده باشند، چیزی هم کم نداشتند؛ اما به هر حال، این قبیل عملیات عمر مفید و موثری دارد که زمانی به سر می‌آید و سررسید وعده‌ها و وعیدها می‌رسد.

در این میان، بر نیروهای انقلاب فرض است که تصویر روشنی از نقشۀ این عملیات و محورهای اصلی، فرعی و ایذایی آن داشته باشند. مبادا که با تمرکز نابجا بر محورهای ایذایی و انحرافی، موجب اتلاف داشته‌ها و شلوغ‌تر شدن صحنه به نفع پیشبرد مقاصد پنهان جریان دولتی شویم. در مقابل هوایی زدن‌ها و لاستیک‌های سوختۀ جریان غربگرا، بهترین مواجهه سکوت و تماشاست. این سکوت البته به معنای آن نیست که چنین سیئات و خطاهایی به حساب خطاکاران فاکتور نشود؛ اما بازی را می‌باید به زمین‌های اصلی کشاند و در آنجا بر اساس قاطعیت انقلابی و تقوا و انصاف اسلامی و دقت کارشناسی، عمل کرد. انتقادات صریح و عالمانۀ دکتر مسعود درخشان در برنامۀ جهان‌آرا نسبت به قرارداد اخیر نفتی را می‌بایست الگویی از چنین رفتاری قلمداد کرد و این چیزی است که جریان انقلابی به تقویت و تکثیر آن نیازمند است. نیروی آتش به اختیار همچنان که وسعت عمل و فرصت خلاقیت بیشتری دارد، می‌بایست به اقتضائات این آتش به اختیاری نیز توجه کند. از مهم‌ترین اقتضئات این است که فشنگ و آتش خود را بیهوده و بی ثمر، یا حتی مضر و مخرب، در میدان‌های ایذایی به هدر ندهیم. *صبح نو

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت