تروریسم و جنگ نیابتی عربستان

کد خبر: 681908

" می‌توان هشدارهای مکرر رهبری جمهوری اسلامی ایران را به‌عنوان بخشی از سازوکارهای کنش پیشگیرانه در عصر تهدیدات خوشه‌ای دانست."

خبرگزاری تسنیم: ابراهیم متقی-استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران: اقدام گروه‌های تروریستی در تهران را می‌توان براساس انگاره‌های مختلفی تفسیر کرد. اولین انگاره آن است که ایران در وضعیت غافلگیری قرار گرفته است. چنین انگاره‌ای نمی‌تواند با واقعیت‌های امنیتی، کنش تروریستی و جنگ نیابتی هماهنگی داشته باشد. زیرا تهدید موضوعی پایان‌ناپذیر برای کشورهایی است که در محیط بحرانی زندگی می‌کنند. انگارة دوم را باید در ارتباط با عبور گروه‌های تروریستی از تله نیروهای امنیتی تحلیل نمود. چنین رویکردی با واقعیت‌های کنش راهبردی سازگاری بیشتری دارد. هم‌اکنون این پرسش مطرح می‌شود که چرا گروه‌های تروریستی از کنترل نیروهای امنیتی عبور کردند؟ علت را باید در سازوکارهای انتقال و هدایت گروه‌های تروریستی تحلیل و تبیین نمود. واقعیت آن است که انتقال قابلیت‌های تروریستی برای انجام عملیات در تهران از طریق برخی از مراکز دیپلماتیک هدایت شده است. شبکة منابع کشورهایی که حتی روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرده‌اند، هم‌اکنون فعال هستند. پرسش آن است که چه نیروهایی به‌عنوان شبکة منابع عربستان در ایران به ایفای نقش مبادرت می‌کنند؟ پاسخ به این پرسش نیز براساس نشانه‌های تبارشناسانة کنش تروریسم مفهوم پیدا می‌کند. 1. جنگ‌های نیابتی و آموزه‌های ضدامنیتی در برابر ایران در سال‌هایی که قدرت، جنگ و تهدیدات ماهیت کلاسیک داشت، رقابت بازیگران براساس سازوکارهای کنش متقارن انجام گرفت. جنگ و صلح تابعی از توازن و همپایگی قدرت بوده است. در عصر موجود زمینه برای گسترش تهدیدات نامتقارن در فضای داخلی، منطقه‌ای و بین المللی بوجود آمده است. بخش قابل توجهی از نبردهای یک دهه گذشته در عراق، افغانستان، سوریه و لبنان براساس آموزة جنگ نیابتی از سوی سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی سازماندهی شده است. در این فرآیند علاوه بر اهداف و منافع بازیگران منطقه‌ای می‌توان به این موضوع نیز اشاره داشت که گفتمان‌های هویتی زیربنای جنگ‌های نیابتی جدید را به‌وجود آورده است. چنین فرآیندی براساس ایدئولوژیزه سازی گروه‌های اجتماعی و نیروهای هویتی حوزه‌های مختلف جغرافیایی انجام گرفته است. تهدیدات نیابتی به‌عنوان شکل جدیدی از نشانگان نیروهای بحران‌ساز در محیط منطقه‌ای ایران محسوب می‌شود. بسیاری از تهدیدات امنیتی ایران در محیط منطقه‌ای را می‌توان در قالب مولفه‌هایی دانست که زمینه‌های بحران و منازعه را امکان‌پذیر می‌سازد. 2. تبارشناسی عملیات تروریستی 17 خرداد 1396 واقعیت آن است که ایران از روزهای آغازین دهة 1360 گرفتار موج گسترده‌ای از تروریسم گردید. در آن دوران تاریخی، صدام‌حسین فکر می‌کرد که به‌عنوان رهبر جهان عرب می‌تواند جنگ ترکیبی علیه ایران را بدون هرگونه هزینه‌ای سازماندهی کند. به همین دلیل است که نیروهایی که خود را انقلابی و ضدامپریالیستی می‌دانستند، براساس واقعیت‌های هستی‌شناسانة خود با سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل و عراق ارتباط برقرار کردند. در چنین شرایط و فرآیندی بود که سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی عراق و اسرائیل زمینة همکاری سازمان‌یافته و فراگیر با سازمان مجاهدین خلق را فراهم آوردند. حوزة برون‌مرزی و بخش اطلاعات سازمان مجاهدین چنین وظیفه‌ای را عهده‌دار شد. همکاری سازمان‌یافته با عراق در دوران صدام‌حسین، زمینة شکل‌گیری وضعیتی را به‌وجود آورد که هم‌اکنون بخش قابل توجهی از سرویس‌های اطلاعاتی مقابله‌گرا با ایران روابط خود با چنین سازمانی را حفظ نموده و از آن به‌عنوان «پیمانکار ضدامنیتی در ایران» برای اجرای پروژه‌های تروریستی استفاده به‌عمل می‌آورند. به همان‌گونه‌ای که حادثة 17 خرداد 1396 نمادی از چنین فرآیندی در چارچوب جنگ نیابتی آشکار شده محسوب می‌شود. اگرچه هم‌اکنون مقر سازمانی و نیروهای سازمان مجاهدین هم‌اکنون در آلبانی قرار دارد، اما تحرک آزادانة آنان در اروپا و آمریکا نماد فعالیت هماهنگ‌شدة آنان با سرویس‌های اطلاعاتی جهان عرب، اسرائیل و آمریکا است. فروش اطلاعات امنیتی و اجرای پروژه‌های عملیاتی به همان‌گونه‌ای که در دوران فعالیت هسته‌ای ایران وجود داشت، بخشی از فضای ائتلاف چنین سازمانی با سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای منطقه‌ای محسوب می‌شود. 3. کارگزاران جنگ نیابتی و عملیات تروریستی در تهران واقعیت‌های موجود بیانگر آن است که جنگ‌های نیابتی بخشی از واقعیت اجتناب‌ناپذیر امنیت، دفاع و کنش راهبردی برای اهداف امنیتی جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. هر بازیگری براساس اهداف راهبردی خود به سازماندهی جنگ‌‌های نیابتی مبادرت می‌نماید. حادثة 17 خرداد 1396 بیانگر این واقعیت است که جنگ‌های نیابتی عموماً از سوی بازیگرانی سازماندهی می‌شود که از قدرت منطقه‌ای برخوردار بوده و یا اینکه از قابلیت‌های لازم برای ایفای نقش جهانی بهره می‌گیرند. واقعیت‌های محیط راهبردی ایران نشان می‌دهد که بازیگرانی همانند اسرائیل و عربستان توانسته‌اند ائتلاف‌های گسترده و فراگیری را برای مقابله با ایران ایجاد نمایند. اجلاسیة ریاض را می‌توان نماد هماهنگی کشورهایی دانست که الگوی جنگ نیابتی برای بی‌ثبات‌سازی ایران را در دستور کار قرار داده‌اند. در اوایل می 2017 عادل احمد عبدالجبیر وزیر امورخارجة جنجالی عربستان که به‌عنوان کارگزار اطلاعاتی اف.بی.آی در واشینگتن‌ دی‌سی ایفای نقش نموده، اعلام داشت که عربستان بی‌ثباتی سیاسی را به داخل خاک ایران خواهد کشاند. بیان چنین رویکردی بدون حمایت قدرت‌های بزرگ امکان‌پذیر نخواهد بود. جنگ نیابتی ایجادشده در ایران علیه اهداف سیاسی و آرمانی جمهوری اسلامی نشانه‌هایی از تضاد هیستریک عربستان و کارگزاران عملیاتی آنان را منعکس می‌سازد. عربستان که خود سازماندهی‌کننده و حمایت‌کنندة داعش محسوب می‌شود، هم‌اکنون خود را مدعی مبارزه با داعش می‌داند. حادثة 17 خرداد 1396 بیانگر این واقعیت است که ائتلاف ساختاری تروریستی فعالیت‌های خود علیه نهادهای اجتماعی در ایران را ادامه خواهد داد. هرگاه عملیات امنیتی ماهیت ساختاری پیدا کند، طبیعی است که از تداوم بیشتری برخوردار خواهد شد. شکل‌گیری چنین عملیاتی در مقایسه با حوادث تروریستی سال‌ 1360 ماهیت کم‌شدت و بی‌اثر خواهد داشت. در شرایطی که گروه‌های تروریستی در مجلس حضور داشتند، هیچ‌گونه تأخیری در برنامه‌های ساختاری ایران شکل نگرفت. واقعیت آن است که زمامداران و مقامات اجرایی ایران باید بر این امر واقف باشند که تهدید علیه نظام سیاسی و ساختار اجتماعی ایران خارج از مرزهای جغرافیایی قرار دارد. جامعة ایرانی نمی‌تواند برخی از مفاهیم و ادبیات به‌کارگرفته شده توسط کارگزاران اجرایی ایران در فرآیند مناظره‌های انتخاباتی را فراموش کند. در شرایطی که بحران امنیتی ماهیت تصاعدیابنده خواهد داشت، زمامداران و مقامات اجرایی باید اندیشة راهبردی و ذهنیت امنیتی داشته باشند. کسانی که برای کسب رأی به جنگ نیروهای داخلی روی آوردند، باید واقعیت‌های جامعة بدون امنیت را در قالب نشانه‌هایی از وحشت برای جامعه و بی‌ثباتی برای نظام سیاسی جست‌وجو نمایند. اگرچه چنین افرادی به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر ناچار خواهند بود تا واقعیت‌های جبهة دشمن برای ایجاد شکاف سیاسی در ایران را درک کنند. به همان‌گونه‌ای که سابقة آنان در دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس نشان می‌دهد که تبحر زیادی در شناخت انگاره‌های عملیاتی و تاکتیکی دشمن داشته‌اند. علاوه بر حوادث 17 خرداد 1396 باید به این موضوع واقف بود که عربستان نقش محوری در سازماندهی جنگ‌های نیابتی با الگوی منازعة کم‌شدت دارد. نتیجه‌گیری فضای عدم اطمینان منطقه‌ای آثار خود را در گسترش جنگ‌های نیابتی منعکس می‌سازد. عملیات گروه‌های تروریستی در تهران بیانگر این واقعیت است که نبرد جدیدی علیه ساختار سیاسی و نظام اجتماعی ایران شکل گرفته و ادامه خواهد یافت. با توجه به چنین نشانه‌هایی می‌توان امنیت‌سازی را به‌مثابه مقابله با تهدیدات ناشی از جنگ‌های نیابتی عصر موجود دانست. امنیت‌سازی راهبردی را می‌توان در زمرة ضرورت‌های تداوم، بقاء و ارتقاء نظام‌های سیاسی دانست. مقابله با تهدیدات اگر در فضای سازوکارهای «کنش و اقدامات پیشگیرانه» انجام گیرد، از اهمیت، مطلوبیت، کارآمدی و اثربخشی بیشتری برای مقابله با تهدیدات خوشه‌ای خواهد بود. بنابراین می‌توان هشدارهای مکرر رهبری جمهوری اسلامی ایران را به‌عنوان بخشی از سازوکارهای کنش پیشگیرانه در عصر تهدیدات خوشه‌ای دانست. واقعیت آن است که افزایش تهدیدات صرفاً از طریق سازوکارهای پیشگیرانه و بازدارنده حاصل می‌شود. مقابله با چنین تهدیداتی را می‌توان به‌عنوان بخشی از سازوکارهای کنش راهبردی ایران در شرایط ظهور، گسترش و تصاعد تهدیدات امنیتی همانند حادثة 17خرداد 1396 دانست. هرگونه جنگ نیابتی تابعی از ضرورت‌های راهبردی و سازوکارهای موازنة قدرت منطقه‌ای و بازیگران بین‌المللی خواهد بود. اجلاسیة ریاض را می‌توان به‌عنوان آغازی برای نبرد نامتقارن براساس نشانه‌هایی از جنگ نیابتی علیه ساختار اجتماعی ایران دانست. واقعیت‌های تهدید نشان می‌دهد که جنگ‌های نیابتی شکل‌گرفته در ایران ماهیت هویتی دارد. هویت می‌تواند زمینه‌های انتقال اندیشه، گفتمان و رویکردهای منازعه‌گرا را به‌وجود آورد. واقعیت آن است که نشانه‌هایی از کنش تروریستی شکل گرفته که می‌تواند ماهیت هویتی داشته و در همان زمان به‌عنوان بخشی از عملیات نیابتی بازیگرانی همانند عربستان محسوب شود. در چنین فرآیندی، کارگزاران عملیات تروریستی گذشته در ایران خود را درگیر موج جدید اقدامات بی‌ثبات‌کننده قرار داده‌اند. در سال 1360 عملیات نظامی چنین گروه‌هایی ماهیت مستقیم و خشونت‌آمیز داشت. در شرایط موجود، چنین گروهی با الگوی تاکتیکی جدیدی وارد شده است. همکاری با سرویس‌های امنیتی کشورهای منطقه زمینة شکل‌گیری عملیات مرکب براساس اطلاعات و برنامه‌ریزی مجاهدین خلق، هدایت عملیاتی عربستان و کنش نیروهای هویتی همانند داعش را امکان‌پذیر می‌سازد. چنین فرایندی بیانگر آن است که حادثة 17 خرداد به‌عنوان آخرین نشانة کنش تروریستی علیه ساختار سیاسی و نظام اجتماعی ایران محسوب نمی‌شود. در شرایط عدم اطمینان منازعات امنیتی گسترش بیشتری پیدا کرده و زمینة شکل‌گیری تهدیدات نوینی را در قالب عملیات تروریستی مرکب و جنگ نیابتی چندجانبه به‌وجود می‌آورد. فرآیندی که کنفرانس ریاض را می‌توان نمادی از بازیگرانی دانست که چنین فرآیندی را آغاز کرده و بنا به اعتراف خود تلاش دارند تا زمینه‌های بی‌ثباتی سیاسی و ساختاری در ایران را به‌وجود آورند. بهتر است چنین گروه‌هایی سرنوشت سلف به درک‌رفتة خود یعنی صدام‌حسین و مسعود رجوی را بازبینی و بازخوانی نمایند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت