بسترساز تحریمهای جدید امریکا
کمیته روابط خارجی سنای امریکا پنجشنبه گذشته با ۱۸ رأی موافق و سه رأی مخالف طرح موسوم به «قانون مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران ـ. ۲۰۱۷» را به تصویب رساند.
روزنامه جوان: كميته روابط خارجي سناي امريكا پنجشنبه گذشته با 18 رأي موافق و سه رأي مخالف طرح موسوم به «قانون مقابله با اقدامات بيثباتكننده ايران ـ 2017» را به تصويب رساند و در توجيه اين اقدام كينهتوزانه خود مدعي شد كه طرح مزبور خللي در اجراي تعهدات دولت امريكا ذيل توافق هستهاي با ايران وارد نميكند. هرچند برخي منابع خبري مدعي شده بودند مصوبه كميته روابط خارجي امريكا با رايزني مقامات سابق كاخ سفيد تعديل شده است ولي آنچه مسلم است اين است كه اين 10كميته بلافاصله پس از انتخابات رياست جمهوري ايران و با توجه به آنكه گزينه ايدهآل آنها بار ديگر بر كرسي قدرت اجرايي كشور تكيه زده، اقدام به چنين كاري كرده است و فراتر از اين اقدام، نفس كاري است كه صورت گرفته است. در طرح مورد اشاره كه خواستار اعمال تحريمهاي گسترده عليه جمهوري اسلامي ايران شده است، چند محور جديد و فارغ از توافق هستهاي مبناي عمل امريكاييها قرار گرفته است كه برنامه موشكي ايران و نقض حقوق بشر و كمك ايران به گروههاي تروريستي ـ بخوانيد نيروهاي مقاومت ـ مبناي اقدام كينهتوزانه آنها بوده است. در اين طرح سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيز هدف مهم تحريم قرار گرفته است. فوكوس كردن تحريمها روي سپاه با كدام چراغسبز آن هم بلافاصله پس از انتخابات صورت گرفته است. اين سؤالي است كه بايد پيش از هرگونه علتيابي تلاش امريكا براي تحريم ايران پاسخ آن را در اظهارات و رفتارهاي انتخاباتي كانديدايي جستوجو كرد كه امروز بر سرير قدرت اجرايي كشور تكيه زده است. چه انتظاري از مقامات امريكايي داريم وقتي ميبينيم رئيسجمهور فعلي و كانديداي ديروز انتخابات 96 براي از گردونه خارج كردن رقيب خود متوسل به تخريب نهادهاي قانوني اين كشور ميشود و به كرات وقتي سخن از سرمايهگذاري ميشود، نوك پيكان حمله خود را متوجه سپاه پاسداران كرده و به صراحت قرارگاه خاتمالانبيا را مانع بزرگ سرمايهگذاري و فعاليت بخشهاي غيردولتي در اقتصاد ايران معرفي ميكند و اين در حالي است كه خود به درستي واقف است آنچه تاكنون قرارگاه خاتمالانبيا در كشور انجام داده است فراتر از توان دولت فرسوده و خمود يازدهم در عرصه پيشرفت كشور بوده است. سؤال اينجاست كه وقتي چند فاز پارس جنوبي در عين عدم برخورداري از اعتبار لازم توسط قرارگاه خاتمالانبياي سپاه راهاندازي ميشود و اين اقدام بزرگ سپاه مزورانه در زمان راهاندازي اين مجموعه مورد تقدير قرار ميگيرد و در كمتر از يك ماه در دوران فعاليت انتخاباتي و پس از آن در كنفرانس خبري رئيسجمهور پس از پيروزي، مورد هجمه قرار ميگيرد، چگونه ميتوان انتظار نداشت كه دشمن قسمخورده شما كه با اساس پيشرفت كشور به دست نيروهاي توانمند انقلابي مخالف است، يكباره در سر سوداي تحريم را نپروراند و به بهانه فعاليت موشكهاي بالستيك، سپاه را در تيررس تحريم قرار ندهد و كشور را از خدمات بيمنت و صادقانه مجموعهاي پرتلاش محروم نكند. جاي بسي تأسف دارد كه برخي از رسانههاي وابسته و متمايل به دولت به جاي آنكه امروز محكم در مقابل تحريمهاي ظالمانه امريكا بايستند و با سؤال از اينكه هرگونه اقدامي در راستاي تحريم ايران خلاف تعهدي است كه در برجام صورت گرفته است، اين پرسش را مطرح ميكنند كه اگر تحريمهاي تازه امريكا سپاه را هدف بگيرد، آيا به دوران پيش از برجام باز خواهيم گشت و دسترسي ما به بانكهاي جهاني، بازار انرژي و فروش نفت قدغن خواهد شد يا تنها سپاه پاسداران و شركتهاي وابسته به آن تحريم خواهند شد؟ اين جماعت خود را به تغافل زده و عملاً خطي را دنبال ميكنند كه خواسته امريكاست و مطرح ميكنند كه روشن است امريكا رفتار ايران را واكاوي و پردازش كرده است و آنها نيز دانستهاند كه بخشي از سياست خارجي ما كه همسو با راهبردهاي آنها نميباشد، دست دولت نيست و لذا ريشههاي همان بخش را هدف گرفتهاند. اين نگاه يعني نه تنها تحريمهايي از اين جنس را مذموم نميدانيم بلكه چندان هم ناخرسند از اين نيستيم كه فضاي تحريم به اين سمت شيفت پيدا كند چراكه از نگاه غلط اين جماعت اقدامات سپاه در حوزههاي مختلف سازندگي كشور با سياستها و راهبردهاي آنها سازگار نيست و فشار تحريم در كنار هجمه در درون نسبت به اين نهاد پرتلاش و خدوم ميتواند كارساز باشد. واقعيت آن است كه امريكاييها به ايران با نگاه نياز اقتصادي نمينگرند كه تحريم ايران را از دستور كار خود خارج كنند، بلكه علت عدم تحريم امريكا عليه ايران قبل از انتخابات را بايستي در نياز سياسي آنها به قدرتگيري جريان غربگرا و تقويت شبكه حاميان غرب در ايران دانست. امروز كاملاً روشن شده است كه در روابط بين ايران و امريكا، نياز اقتصادي جاي خود را به نياز سياسي داده است، چرا كه امريكا از قدرتگيري نيروهاي انقلاب و جريان انقلابي در ايران هراسان است. اينكه كانون توجه امريكا در تحريمهاي مصوب شوراي روابط خارجي امريكا به سمت سپاه پاسداران سوق پيدا كرده است را بايد دليل همان قدرتگيري نيروهاي انقلاب و تلاش مجموعههايي همچون قرارگاه خاتمالانبيا در عرصه پيشرفت كشور دانست كه بيتوجه به بيمهريهاي عناصر اجرايي كشور و صرفاً براساس رسالت و تكليف خود، كار بيمنت و طاقتفرساي پيشرفت كشور را با حداقل اعتبار واگذار شده دولتي انجام ميدهند و در اين مسير روشن، نه طعنه و كارشكنيهاي داخلي آنها را از پاي در آورده و نه تحريمهاي هدفمند امريكايي لحظهاي ترديد در دل دريايي آنها ايجاد ميكند.
دیدگاه تان را بنویسید