اگر نمی‌توانستم درآمد کشور را ۲.۵ برابر کنم، کاندیدا نمی‌شدم/ برای ریاست جمهوری فقط احساس مسئولیت کافی نیست، توانایی هم لازم است

کد خبر: 657446

داوطلب انتخابات ریاست‌جمهوری در اولین گفـت‌وگوی مطبوعاتی پس از ثبت‌نام به تشریح دیدگاه‌های خود درباره انتخابات و مشکلات اقتصادی کشور پرداخت.

اگر نمی‌توانستم درآمد کشور را ۲.۵ برابر کنم، کاندیدا نمی‌شدم/ برای ریاست جمهوری فقط احساس مسئولیت کافی نیست، توانایی هم لازم است
محمد باقر قالیباف
سرویس سیاسی فردا؛ خبرگزاری تسنیم نوشت: محمدباقر قالیباف شهردار تهران که هم اکنون از داوطلبین انتخابات ریاست جمهوری دهم است، در جریان اولین گفت‌وگوی مطول خود با یک خبرگزاری داخلی پس از ثبت‌نام در انتخابات، به سئوالات خبرنگار تسنیم درباره چرایی نامزدی‌اش در انتخابات، برنامه‌های او برای اداره کشور، نقاظ ضعف مدیریت دولت فعلی و ... پاسخ گفت.
آنچه در ادامه می‌خوانید مصاحبه تفصیلی خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، با محمد باقر قالیباف است که از منظرتان می‌گذرد:
آقای دکتر، شاهد بودیم که در آخرین ساعات ثبت نام و با یک بیانیه کاملاً اقتصادی در انتخابات شرکت کردید. اگر اجازه بدهید مصاحبه را از همان مواضع اقتصادی بیانیه شروع کنیم.
بله. حل مسائل اقتصادی و معیشتی هم مهمترین دغدغه و مطالبه مردم در حال حاضر است و هم مهمترین برنامه من برای دولت آینده؛ اگر خاطرتان باشد در بیانیه هم تاکید کردم که بدنبال یک انقلاب اقتصادی در راستای تحقق برابری اجتماعی هستم. بنابراین ترجیح می‌دهم که در این مصاحبه هم بیشتر به بررسی برنامه‌های اقتصادی بپردازم و از پرداختن به مسایل حاشیه‌ای و بی اهمیت پرهیز کنم.
اگر نمی‌توانستم درآمد کشور را ۲.۵ برابر کنم اصلا کاندیدا نمی‌شدم
فکر نمی‌کنید در همین قدم اول، تعهدات سنگینی برای دولت آینده تان ایجاد کرده‌اید؟
پس برای چه نامزد شده‌ام؟ نامزدی که تعهد و برنامه‌ای برای حل مشکلات اقتصادی مردم نداشته باشد، چگونه به خود اجازه می‌دهد برای تصدی مهمترین مسوولیت اجرایی کشور نامزد شود؟ مردم ما رییس جمهور و دولتی می‌خواهند که برای حل مشکلات معیشتی و اقتصادی امروز مردم برنامه دقیق و مشخصی داشته باشد و تعهد قطعی بدهد و نه اینکه فقط حرفها و شعارهای مبهم و کلی بزند که بعداً بتواند به راحتی آنها را انکار کند. وقتی فردی با بیش از سی سال سابقه مدیریت اجرایی که به همه تعهداتی که داده پایبند بوده، با قاطعیت اعلام می‌کند که بعد از 4 سال درآمد کشور را دو برابر و نیم می‌کند یا 5 میلیون شغل ایجاد خواهد کرد، مطمئناً سالها مطالعه و برنامه‌ریزی و سابقه مدیریتی پشت این حرف وجود دارد.
وقتی قاطعانه و شفاف برنامه و اهداف و تعهدات دولتمان را اعلام کنیم، آن وقت 4 سال بعد هم مردم راحت‌تر در مورد کارآمدی دولت ما قضاوت خواهند کرد و دیگر نخواهیم توانست وعده‌ها را انکار کنیم و بگوییم «من نگفتم»، «کی گفتم؟».
فوربس: قالیباف گوی رقابت را از روحانی ربوده است؛ اینجا بخوانید.
شاید اگر در وضعیت دیگری بودیم برنامه شما را با امیدواری بیشتری قبول می‌کردیم، اما در وضعیت بحرانی کنونی و با این رکود تورمی بی‌سابقه و این حجم عظیم بیکاری، تحقق چنین برنامه‌هایی سخت نیست؟
اتفاقاً برنامه اقتصادی من دقیقاً برای شرایط امروزی ایران طراحی شده است. وقتی از انقلاب اقتصادی صحبت می‌کنیم یعنی مشکلات امروز اقتصادی را در حدی می‌بینیم که با مدیریت‌های بسته و خسته کنونی قابل حل نیست. در همه جای دنیا، وقتی کشوری گرفتار رکود اقتصادی باشد، آنهم رکود خطرناکی مثل وضعیت امروز ما، یکی از مهمترین کارهای دولت‌ها این است که قدرت خرید مردم را افزایش دهند. در بسیاری از کشورهای با اقتصاد لیبرال، وقتی که رکود اقتصادی وجود دارد، دولتها دست به سیاست تحریک تقاضا می‌زنند و مستقیماً به مردم به شیوه‌های مختلف پول می‌دهند تا با ایجاد گردش مالی در بازار، اقتصاد کشور به تدریج از رکود خارج شود.
در کشور ما در این سالها دقیقاً برعکس عمل شده است یعنی نه تنها برای خروج از رکود به مردم پول نداده‌ایم، بلکه پولهای اندک آنها را هم با افزایش ناعادلانه مالیاتها از بین برده‌ایم. در دنیا اینگونه کمک‌های اقتصادی یک روش علمی و امتحان پس داده است. در سایر کشورها به آن می‌گویند «محرک اقتصادی».
از دیدگاه اقتصادی، این یکی از بهترین روش‌ها برای خروج از رکود و ایجاد رونق است. یعنی به جای آنکه رییس جمهور از پشت میز اتاقش تصمیم بگیرد که یارانه ها را به کدام واحد تولیدی بدهد آن پول را به خود مردم می‌دهد تا از طریق افزایش تقاضا، تحریک اقتصادی ایجاد شود. یک سال سیب‌زمینی‌ را در خاک دفن می‌کنیم و سال دیگر بخاطر کمبود سیب زمینی آن را از خارج وارد می‌کنیم.
دولت‌ها نظریه اختراع می‌کنند تا ضعف‌های مدیریتی‌شان را توجیه کنند
برخی معتقدند هر نوع تلاشی برای خروج از رکود، باعث گرانی خواهد شد. چگونه می‌خواهید هم کشور را از رکود خارج کنید و هم جلوی تورم را بگیرید؟
این جمله شما هم از آن حرفهایی است که پشتوانه علمی ندارد. دولتهای ما چون نمی‌توانند دو تا کار را با هم انجام دهند و همیشه یک جای کارشان می لنگد، چنین نظریه‌هایی را اختراع می‌کنند تا ضعفهای مدیریتی شان را توجیه کنند. ببینید از هنرهای مدیریتی مسئولین ما این است که یک سال سیب‌زمینی‌ را به خاطر ازدیاد تولید در خاک دفن می‌کنیم و سال دیگر بخاطر کمبود سیب زمینی آن را از خارج وارد می‌کنیم! از مسئولینی که توان مدیریت تولید سیب زمینی را هم در این کشور ندارند، چگونه انتظار دارید رکود و تورم را در این وضعیت بحرانی، مدیریت کنند. هنر این نیست که خودرو خود را خاموش کنیم و بعد با افتخار بگوییم که بنزین مصرف نکرده‌ایم. هنر این است که بیشترین سرعت را در رشد و پیشرفت اقتصادی به همراه کمترین هزینه ممکن داشته باشیم یعنی کمترین سوخت را در خودروی روشن و در حال حرکت مصرف کنیم. یکی از برنامه‌های ما در دولت آینده این است که ضمن برنامه محرک اقتصادی برای خروج از رکود، قیمت اقلام اساسی و کالاهای مصرفی و مورد نیاز مردم را به شدت کنترل کنیم.
به نظر می‌رسد که مشکل اشتغال هم با مشکل رکود گره خورده است و همین مسئله هم حل آن را دشوار کرده است.
ببینید مسئله اینجاست که دولتهای ما فکر می‌کنند که ما اولین کشور جهان هستیم که با مشکل بیکاری روبرو بوده‌ایم و بنابراین حل این مشکلات برایشان غیرممکن به نظر می‌رسد و حل آنها را در توان خود نمی‌بینند.
واقعیت این است که این مشکل در بسیاری از کشورهای جهان وجود داشته و آنها نیز با موفقیت آن را حل کرده‌اند. به عنوان مثال، چین با جمعیت یک میلیارد و 300 میلیون نفر توانسته است برای بیش از 800 میلیون نفر از جمعیت خود شغل ایجاد کند. چگونه این کار را کرده است؟ با اشتغال روستایی و صنایع کوچک و متوسط. آیا ما که تمام کشورمان را کالاهای چینی پر کرده است، نمی‌توانیم حداقل اشتغال‌زایی را از آنها یاد بگیریم؟ حدود یک سوم از جمعیت فعال در چین و هند در بخش اشتغال روستایی فعالند و محصولات آنها هم در سراسر دنیا به فروش می‌رسد.
علاوه بر این جلوگیری از قاچاق با اجرای کد شناسه کالا و هوشمندسازی گمرک تاثیر مستقیم و سریعی در راه افتادن تولید داخل و اشتغال سریع خواهد داشت. یکی دیگر از مسائلی که در ایجاد شغل کمک جدی می‌کند، رفع موانع کسب و کار و همه انحصارها و اعمال الگوی رقابتی کسب وکار است.
همچنین گسترش اقتصاد دانش بنیان و ظرفیت‌های جدید با حضور فعال در کسب و کارهای نوین مانند عرصه آی تی و تکنولوژی های نوین نیز یکی از بزرگترین فرصت‌هایی است که دنیا از آن اشتغالهای مولد بسیار زیادی را ایجاد کرده است و دولتهای ما از این فرصت با وجود این همه جوانان با استعداد استفاده نکرده‌اند.
در حوزه‌های تولید و کشاورزی هم برنامه‌ریزی‌های دقیق و عینی متناسب با ویژگی‌های منطقه‌ای صورت گرفته است که به تنهایی حجم بسیار بالایی از اشتغال را با کمترین نیاز به سرمایه‌گذاری ایجاد می‌کند.
باید برای ایجاد اشتغال، بدنبال عرصه ها و ظرفیتهای جدید باشیم
از طرف دیگر گسترش رشته‌های دانشگاهی باید متناسب با نیازهای بازار کار باشد. دانشگاههای ما باید متناسب با نیازهای بازار کار در تولید و صنعت و کشاورزی به مهارت آموزی دانشجویان بپردازند. همچنین دولت باید از ایده‌های جدید کارآفرینی بوسیله فارغ التحصیلان دانشگاهی حمایت ویژه داشته باشد. ما باید برای ایجاد اشتغال، بدنبال عرصه ها و ظرفیتهای جدید باشیم. اگر بدنبال رهایی از وابستگی به نفت هستیم باید بدنبال یک اقتصاد و اشتغال دانش بنیان باشیم.
از طرف دیگر، در حال حاضر قریب یک میلیون شغل در کشور وجود دارد که به علل مختلف، مخصوصاً دستمزد کم و سختی کار، متقاضی داخلی چندانی برای آن وجود ندارد و اغلب توسط اتباع بیگانه اشغال شده است. با ایجاد طرح‌های حمایتی در گام اول انقلاب اقتصادی، مردم می‌توانند از طریق شغلهایی با درآمد کم نیز چرخ‌های زندگی خود را بچرخانند.
كارنامه اجرایی قالیباف سند صداقت گفته‌هایش است؛ اینجا بخوانید.
نحوه مدیریت در کشور ما برای 40 سال پیش است
یکی دیگر از انتقاداتی که نزدیکان دولت به برنامه شما گرفته‌اند، بحث دو و نیم برابر کردن درآمدهای کشور است که آن را امری غیرممکن عنوان کرده‌اند. پاسخ شما برای این انتقادات چیست؟
اولاً برخی افرادی که در این موضوع اظهار کردند متوجه نشدند مقصود اصلی چیست و بر پایه برداشت اشتباه خودشان شروع کردند به نقد و اینکه چنین افزایشی امکان پذیر نیست. ثانیاً اگر قرار باشد که همین روندها ادامه پیدا کنند و چهار سال دیگر هم با همین نحوه مدیریت سر و کار داشته باشیم معلوم است که چنین برنامه‌ای غیرممکن است. بعضی ها به جای آنکه تلاش و برنامه‌ریزی کنند تا وضعیت رفاهی و معیشتی مردم بهتر شود، دائماً دلیل و بهانه می‌آورند که حق شما مردم از زندگی همین قدر است و پیشرفت شما غیرممکن است.
نحوه مدیریت در کشور ما برای 40 سال پیش است. در کشوری با اینهمه منابع و ثروتهای خدادادی مطمئناً می‌توان سطح رفاهی و درآمدی مردم را در یک مدت مشخص افزایش داد. بدون آنکه به قول آقایان بخواهیم صد سال انتظار بکشیم. این تعهد را کسی به شما می‌دهد که در طول سی سال گذشته، هر وعده‌ای به مردم داده، به آن عمل کرده است. مطمئن باشید اگر نمی‌توانستم این کار را بکنم اصلاً نامزد نمی‌شدم. سال 84 بودجه و درآمد شهرداری تهران کمتر از دو هزار میلیارد تومان بود.
امروز بعد از گذشت 12 سال، درآمد شهرداری تهران بیش از 20 هزار میلیارد تومان است یعنی بیش از ده برابر سال 84. درآمد شهرداری تهران در حالی افزایش پیدا کرده است که ما نه چاه نفت داشته‌ایم و نه هیچ نوع کمک دولتی و در طول این سه چهار سال اخیر هم رشد ساخت و ساز منفی بوده است. آقایان تعهد افزایش دو و نیم برابری درآمد کشور را با برخی کشورها مقایسه می کنند که در جهان چنین رشد درآمدی بی سابقه است.
درخصوص رشد سرعت متروسازی همین اتفاق افتاد و رکوردهای جهانی حفر تونل جابجا شد به طوریکه ما در طول 10 سال گذشته بیش از120 ایستگاه و حدود 200 کیلومتر مترو ساخته‌ایم و در موارد دیگر هم به همین ترتیب بوده است.
ما واقعا در طی این 12 سال گذشته، هر دولتی که بر سر کار آمده، اولین کارش تحریم مالی شهر تهران بوده است. در اوج این تحریم‌های داخلی و خارجی، هم درآمد شهرداری را بیش از 10 برابر کردیم و هم بزرگترین پروژه‌های عمرانی کشور و حتی منطقه را در تهران در یک زمان‌بندی مشخص پیاده و اجرا کردیم. اگر قرار بود ما هم مثل این آقایان فکر کنیم و رفتار کنیم، ساخت تونل توحید، تونل نیایش، بزرگراه امام علی (ع)، بزرگراه آزادگان و طبقه دوم بزرگراه صدر هم در یک زمان دو ساله غیرممکن بود اما با مدیریت و برنامه‌ریزی دقیق در کنار اراده و تلاش و پشتکار و توکل به خدا می‌توان هر غیرممکنی را ممکن کرد.
مردم می‌گویند اگر رییس جمهوری یعنی سخنرانی کردن و وعده دادن پس چرا ما رییس جمهور نشویم؟
پیامبر وعده های حقیقی آمده است؛ اینجا بخوانید.
برای ریاست جمهوری فقط احساس مسئولیت کافی نیست، توانایی هم لازم است
امسال شاهد رشد بی‌سابقه تعداد ثبت نام کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری بودیم و بر اساس آمار ستاد انتخابات کشور، بیش از 1600 نفر از سنین و اقشار مختلف برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند که انتقاداتی را هم از سوی برخی از مسئولین به همراه داشت. بیشتر این افراد هم دلیل حضور خود را تلاش برای حل مشکلات اقتصادی بیان کردند. به نظر شما علت این افزایش در ثبت‌نام چیست؟
این پدیده خیلی هم دور از انتظار نبود. وقتی مردم می‌بینند که این دولت تازه بعد از 4 سال به فکر حل مشکلات اقتصادی افتاده است و حالا هم که به فکر افتاده است، با مدیریت بخشنامه‌ای و نامه‌نگاری رسانه‌ای و تبلیغاتی می‌خواهد مشکلات مردم را حل کند، با خودشان می‌گویند اگر رییس‌جمهور بودن به همین سادگی است، پس همه ما می‌توانیم رییس جمهور شویم! مردم می‌گویند اگر رییس جمهوری یعنی همین سخنرانی کردن و وعده دادن پس چرا ما رییس جمهور نشویم؟ اما واقعیت این است که رییس جمهور بالاترین مقام اجرایی این کشور است. یعنی رییس جمهور باید قوی‌ترین و با سابقه ترین مدیر اجرایی کشور باشد. مردم از رییس جمهورشان انتظار دارند که از روز اول دولت به فکر حل مشکلات مردم باشد نه اینکه فقط در روزهای آخر و ایام انتخابات به این فکر بیفتد. مردم انتظار دارند که رییس جمهورشان با یک برنامه ریزی و مدیریت اجرایی قوی به جنگ مشکلات اقتصادی برود نه با حرف و نامه و بخشنامه. بعضی ها فکر می کنند رییس جمهوری یعنی اینکه احساس مسئولیت کنیم و در انتخابات ثبت نام کنیم و بعد هم که برنده شدیم برویم در خانه بنشینیم و به وزیرانمان نامه بنویسیم! مهم این نیست که آیا در انتخابات می‌توانیم برنده شویم یا نه، مهم این است که اگر در انتخابات پیروز شدیم، آیا می‌توانیم کشور را اداره کنیم؟
متأسفانه عده‌ای فقط در فکر پیروزی در انتخابات هستند و به فردای بعد از پیروزی فکر نمی‌کنند. به این فکر نمی‌کنند که اگر رئیس جمهور شدند قرار است چگونه کشور را اداره کنند. برای ریاست‌جمهوری فقط احساس مسئولیت کافی نیست، توانایی انجام مسئولیت هم لازم است و حتی از نظر من مهمتر از احساس مسئولیت است.
یعنی تنها راه حل مشکلات امروز را تغییر دولت می‌دانید؟
اگر قرار است وضع اقتصادی و معیشتی مردم بهبود پیدا کند، صد در صد باید این دولت تغییر کند. البته معمولا همه دولت‌های گذشته معمولا در چهار سال اول خود بطور نسبی موفق عمل می‌کردند و در دوره دوم بتدریج دچار کم تحرکی و بی انگیزگی می‌شدند، اما این دولت در همان چهار سال اول گرفتار ناکارآمدی شده که بطور یقین درصورت تداوم ناکارآمدی، اقتصاد کشور با خطرهای بسیاری روبرو خواهد شد. این دولت در چهار سال گذشته نشان داده است که نه علاقه ای به کار کردن دارد و نه توان و اراده ای برای کار کردن. این دولت دیگر چگونه باید ثابت کند که علاقه ای به کار کردن و حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم ندارد؟ حتی بسیاری از چهره های طرفدار دولت هم گفته اند که ما هم می دانیم این دولت اهل کار کردن نیستند، اما چون از آقای روحانی بیشتر از سایر کاندیداها خوشمان می‌آید، پس شما مردم هم باید به آقای روحانی رای بدهید. چرا باید به دولتی که حتی طرفدارانش هم آن را قبول ندارند و دوباره به‌ آن اعتماد کرد؟
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد