روزنامه کیهان: دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران بیست و نهم اردیبهشت ماه (کمتر از یک ماه و نیم دیگر) برگزار خواهد شد. این دوره از انتخابات در ایران که چند ماه پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در انتخابات نوامبر 2016 در آمریکا برگزار میشود، از آن جهت که پس از یک دوره ۴ ساله به قدرت رسیدن جریانی خاص در ایران با شعار «تعاملگرایی و اعتدال» و همچنین حساسیت به نوع رابطه و تعامل ایران و آمریکا، برگزار میشود برای غرب بویژه آمریکائیها حائز اهمیت فراوان است.
در اين ميان جداي از آن که بحث هاي انتخاباتي در فضاي سياسي، اجتماعي و رسانهاي ايران از مدتها پيش شروع شده است، مقامات آمریکائی و غربی نيز نگاه ويژهاي به انتخابات رياست جمهوري دوازدهم دارند و بطور مستمر به تحلیل فضای انتخاباتی کشورمان مشغولند. اما نکته قابل تامل آنجاست که با نگاهی به تحلیلهای ارائه شده از سوی مقامات غربی و همچنین سمت و سوی اخبار و گزارشهای منتشر شده توسط بوقهای تبلیغیشان درباره انتخابات ایران، به نقطه مشترکی میرسیم که از سوی غربیها با نگرانی و حساسیت فزایندهای دنبال میشود و آن «حفظ روند فعلی در ایران» در انتخابات اردیبهشت ماه است.
دکتر «کنت کاتزمن» مشاور سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا در جلسه استماع کمیته فرعی «خاورمیانه و شمال آفریقای» کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا که دهم فروردین برگزار شد در خصوص اینکه اقدامات آمریکائیها چه تاثیری بر انتخابات ریاست جمهوری ایران میگذارد به صراحت میگوید: «اگر آمریکا تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کند میتواند جایگاه میانه روها و اردوگاه روحانی را تضعیف کند زیرا بهانهای برای افزایش انتقادات «تندروها» از روحانی خواهد شد، چرا که همین الان هم آنها میگویند او نتوانست به همه وعدههای خود برای برداشته شدن همه تحریمها عمل کند».
اندیشکده آمریکایی «آمریکن اینتر پرایز» نیز در تحلیلی ضمن ابراز نگرانی از حذف «روند فعلی» در انتخابات ایران نوشت: آمریکا باید نسبت به جایگزین شدن یک رئیس جمهور «تندرو» که نسخه تعامل اقتصادی، دیپلماتیک روحانی با غرب را تغییر میدهد، هوشیار باشد. (رسانههای غربی عموما بهجای استفاده از عبارت انقلابی، از لفظ تندرو استفاده میکنند.)
همچنین اندیشکده آمریکایی کاتو نیز که چندی قبل اقدام به تهیه یک کتابچه راهنما برای سیاستمداران آمریکایی کرده بود و در «بخش ایرانِ» کتابچه مزبور توصیههایی به مقامات دولت جدید آمریکا ارائه کرده بود تا رویکرد واشنگتن در قبال تهران، به تامین منافع ایالاتمتحده و کنترل و خنثیسازی نفوذ ایران منتهی گردد، در این بخش نوشته است که: آمریکا میتواند از طریق نمایش این امر که مزایای ایران از تعامل بیش از تقابل است، مقامات متعادلتر ایران از جمله رئیسجمهور روحانی را تقویت نماید.
پیشتر نیز اندیشکده «شورای آتلانتیک» در تحلیلی به قلم «باربارا اسلاوین» درباره توافق ایران با شرکت آمریکایی «بوئینگ» نوشته بود که توافق بوئینگ برای تحکیم انتخاب مجدد «حسن روحانی» رئیس جمهور ایران که سال بعد باید در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند، امری «حیاتی» است.
از سوی دیگر خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز در تحلیل خود درباره وضعیت انتخابات ریاست جمهوری در ایران، مواضع ضدایرانی ترامپ را از آن جهت مورد انتقاد قرار داده که اتخاذ چنین مواضعی به تضعیف جایگاه روحانی و تقویت جریان منتقد سیاستهای دولت وی بینجامد. به نوشته آسوشیتدپرس، اظهارات تند رئیسجمهور آمریکا علیه ایران خیلی به نفع مخالفان روحانی تمام شده و به آنان کمک کرده که پایگاه اجتماعی خود را بسیج کنند. مواضع ترامپ موجب تحریک احساسات ضدآمریکایی (بر خلاف تلاشهای دولت روحانی طی 4 سال گذشته )در ایران شده است.
این اظهارات و تحلیلها و موارد متعددی از این دست که مجالی برای فهرست کردن آن در این نوشتار نیست، جای تردید نمیگذارد که آنچه خواست مقامات غربی بویژه آمریکائیها در انتخابات پیش روی ایران است، همانا استمرار یافتن روند فعلی است، اما آنچه در مابین سطور این تحلیلها پنهان شده، ترس و و حشت آمریکائیها از روی کار آمدن «مدیریت انقلابی» در جمهوری اسلامی است که در نقطه مقابل روند فعلی است.
مدیریتی که در آن(به مانند مدیران ابتدای انقلاب و دوران دفاع مقدس) اکثر مدیران و قاطبه مردم انقلابی، برای تأمین نیازهای کشور و حفظ دستاوردهای انقلاب، بهطور شبانهروزی و بدون هیچ چشمداشت مادی و صرفاً در جهت کسب رضای الهی تلاش و فعالیت کنند و وقتی چنین روحیهای بر فضای کشور حاکم شود، دیگر هیچ تحریم و تهدیدی نمیتواند، مانع از دستیابی انقلاب اسلامی به اهداف والای خود شود و مسئولین، مردم و بهخصوص جوانان متدین، متخصص و با انگیزه کشور خواهند توانست با اتکاء به منابع، امکانات و نیروهای درونزایی که همواره مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار داشته، عمده نیازهای کشور را مستقیماً تأمین و مشکلات را برطرف نمایند.
بدیهی است در چنین شرایطی نهتنها مدیرانی که تنها هنر کشور را پخت آبگوشت بزباش میدانند در نظام مدیریتی کشور جایگاهی نخواهند داشت، بلکه دیگر مدیران نیز، موفقیت بخش تولید را لزوماً مشروط به ورود و بهکارگیری سرمایه و کارشناس خارجی نخواهند دانست و بهجای آن، تلاش خود را بیش از هر چیز و نخست بهرهبردن از منابع و نیروهای درونزا متمرکز خواهند نمود.
در واقع هراس آمریکائیها از روی کار آمدن مدیریت انقلابی در ایران از آن جهت است که در سایه چنین مدیریتی، دیگر تفاهم با کدخدا بر سر حقوق مشروع و طبیعی کشور، اولویت اول نیست، بلکه مطالبات مردم و رهبر معظم انقلاب در مورد ضرورت پیشرفت علمی، رونق تولید داخلی، جلوگیری جدی از واردات بیرویه، مبارزه با تهاجم فرهنگی، شکوفایی استعدادها و ابتکارات جوانان، بهکار افتادن پساندازهای پراکنده، از بین رفتن یا کاهش ناهنجاریهای اجتماعی، ایجاد نشاط ملی و بهکار افتادن ظرفیتهای صنعتی، کشاورزی و معدنی کشور و امثال آن به دغدغه اصلی تبدیل خواهند شد و مسئولین مسیر کسب عزت و اقتدار را در استفاده بهینه از ظرفیت فکری و ذهنی جوانان انقلابی و نخبگان متعهد و متدین در عرصههای مختلف جستجو خواهند نمود.
در این صورت است که دیگر ارز کشور برای وارد نمودن کالاهای مصرفی و غیرضروری صرف نخواهدشد و مسابقه به رخ کشیدن نشانها و مارکهای خارجی که به تعبیر رهبری، یکی از بلاهای بزرگ اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی جامعه محسوب میشود، کمرنگ خواهد شد و در نتیجه ایجاد اشتغال، افزایش تولید ملی و جهش صادراتی صورت خواهد گرفت و بیکاری بهعنوان یکی از مشکلات مهم کشور کاهش خواهد یافت و در نهایت معیشت مردم بهبود و آرامش و امنیت پایدار گسترش خواهد یافت.
پس طبیعی است که آمریکا برای ادامه روندی است که به جای رویارویی با نظام سلطه به مذاکره و صلح و سازش با آن میاندیشد، در مذاکرات با شعار برد- برد، از همان ابتدا دستهای خود را به نشانه تسلیم بالا می برد، پس از اجرای برجام، در فکر برجامهای دیگر با همین ابزار اعتدالی برد برد بوده، آن هم با مدل همان برجام یک، که همه چیز کشور را یک طرفه تقدیم کند و نتیجه خسارت بار « خسارت محض» یا تقریبا هیچ برای کشو رقم بزند و در یک کلام از دولتی که در برابر شعار انقلابی گری، شعار «اعتدال و میانه روی » را سرخط حرکت خود در سیاست خارجی و داخلی قرار میدهد، حمایت کند و برای بقای آن در قدرت تلاش مستمری خواهد داشت.
تجربه چهار دهه گذشته ثابت کرده که هرگاه مدیران مؤمن و جهادی با روحیه انقلابی و اعتقاد به شعارهای اصیل نظام نظیر «نه شرقی، نه غربی» و باور به «ما میتوانیم» در مصادر امور قرار گرفتهاند، منشأ تحول اساسی شده و برای نظام و کشور افتخارآفرین بودهاند که سبقتگیری از سایر کشورها در بسیاری از شاخههای علوم نظیر نانو، سلولهای بنیادی و صنعت موشکی از نمونههای بارز و روشن مدیریت جهادی، انقلابی و اثربخش است.
به نظر میرسد در سالهای پایانی دهه چهارم انقلاب بهدلیل ظهور و تقویت اشرافیگری و فراگیر شدن اندیشه تکاثر ثروت در عرصه مدیریتی کشور، مردم به این نتیجه رسیدهاند که انقلاب اسلامی به یک خانهتکانی اساسی و تجدید نفس نیاز دارد و خواص کشور در تأمین این خواسته بحق و فوری مردم و فاصله گرفتن از نگاه توهمپنداری و غربزدگی، رسالتی بس سنگین و دشوار پیش رو دارند. امروز رسالت خواص در بازگرداندن و تقویت اعتماد و باورهای صدمه دیده (در جدال با مدیریت بروننگر و غربزده) همراه با روحیه نشاط و شادابی امری حیاتی است.
شرایط حاکم بر کشور ضرورت «انقلاب مدیریتی» با رویکرد جهادی و عزم جزم برای حل مشکلات کشور مبتنی بر ظرفیتهای داخلی و ارادههای مستحکم ملی و مردمی بیش از پیش اجتنابناپذیر ساخته است و بدیهی است که مردم برای ایجاد تحول در نظام مدیریتی کشور مبتنی بر اندیشههای ناب حضرت امام خمینی (ره) و آموزههای اسلامی و انقلابی در مقطع انتخابات وارد میدان شده و رأساً نسبت به انتخاب رئیسجمهور انقلابی و تحولآفرین تصمیم خواهند گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید