روزنامه وطن امروز: سیدهآزاده امامی: چند روز پیش وزیر کشور به نکته مهمی اشاره کرد که عملکرد صداوسیما در موضوع انتخابات باید به نحوی باشد که شائبه حمایت از کاندیدای خاصی پیش نیاید.
هرچه باشد صداوسیما رسانه ملی است و رسالت رسانه بازتاب واقعیتهای جامعه و آگاهسازی مردم بویژه در ایام مقارن انتخابات است، چه اینکه آگاهی ایشان تاثیر مستقیم در انتخاب آنها و بهتبع آن در سرنوشت و آینده ملت و مملکت دارد. پس انتظار کاملا بحقی است که صداوسیما در مقام رسانه ملی در چنین برهه حساسی واقعیتهای جامعه را در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... آنگونه که است به دور از بزرگ و کوچکنمایی به تصویر بکشد.
اما عملکرد رسانه در چند سال اخیر به نحوی بوده است که تداوم آن در آستانه انتخابات میتواند سوالبرانگیز باشد و به شائبهای که وزیر کشور بدرستی خاطرنشان کرد، دامن بزند!
در سالهای اخیر صداوسیما به نحو افراطی و بیسابقهای مبدل به تریبون یکسویه دولت شده و جز در سطوح بسیار نازل و آن هم اکثرا بعد از اتمام کار و پروژهای خاص، طرح هیچ نقدی را از سوی کارشناسان و منتقدان برنتابیده است!
این درست که فعالیتها و اقدامات دولت به دلیل در اختیار داشتن قوه اجرایی طبیعتا باید در صدر پوششهای خبری و تحلیلی رسانه باشد، لیکن این بدان معنا نیست که تنها تفسیر خاص دولت در هر پروژه و طرح و سیاستی به ملت ارائه شود، چه اینکه در غیاب تئوریهای رقیب و دیدگاههای منتقد هر طرح و پروژه سیاسی هر قدر هم ضعیف و ناکارآمد، قابل دفاع و مقبول مینماید، از اینرو بویژه ضروری است موضوعهای کلان که مدخلیتی اساسی در سرنوشت و آینده کشور دارند و پیامدهای آنها زندگی نسلهای بسیاری را متاثر میکند، در معرض آرای گوناگون نهاده شود تا ضمن بحثهای فنی و دقیق، کاستیها و ضعفهای احتمالی آن معلوم و برای رفع آن چاره شود تا حاصل کار در نهایت پختگی لازم برای اجرایی شدن را به دست بیاورد.
حال آنکه متاسفانه چنین روندی به هیچوجه در اصلیترین موضوعاتی که تاثیر کلان بر ساحتهای مختلف حیات امروز و فردای مردم این آب و خاک دارد مراعات نشد! «برجام» به مثابه مهمترین و چهبسا تنها دستاورد دولت یازدهم مصداق تام و تمام این ادعاست که در تمام طول دوران مذاکرات تا زمان شکلگیری توافق تریبون رسانهملی به نحوی کاملا یکسویه در اختیار دولت بود و تقریبا هیچ دیدگاه منتقدی درباره آن مجال طرح نیافت. توافق که نهایی شد و دیگر کار از کار گذشت حضرات لطف کرده برای خالی نبودن عریضه در سطح کارشناس فرصتهای اندکی هم به طرح انتقادات اختصاص دادند که عملا بود و نبود آن نه دخلی به حال برجام داشت و نه ملتی که از تبعات برجام متاثر میشود و هنوز که هنوز است آقایانی که روزهای مذاکرات راه به راه در برنامههای مختلف سیما حضور مییافتند آنقدر که حتی پیر و جوان و عامی و تحصیلکرده توجیهاتشان را از بر بودند، شهامت آن را ندارند برای یک بار هم که شده برابر منتقدان حضور یافته و به نقدهایی که از همان اول مذاکرات مطرح میشد پاسخ گویند؛ نقدهایی که اگر در وقت مناسب به آن توجه میشد حالا شاهد دستاورد «تقریبا هیچ» و بدتر از آن «خسارت
محض»ی به نام «برجام» نبودیم.
ضمن اینکه اگر در آن ایام رسانهملی به رسالت خویش بدرستی عمل کرده بود و فضایی برای طرح دیدگاههای منتقد- که صرفا سویهای اصلاحی داشت- فراهم میکرد، افکار عمومی با آگاهی از حقیقت «برجام» مانع از آن میشد توافقی تا این اندازه معیوب و نامتوازن توسط دولت پذیرفته شود.
این رویه متاسفانه اختصاص به برجام ندارد و پروژههای کلان دیگری هم هست که نهتنها افکار عمومی بلکه متخصصان آن حوزه یا اطلاع چندانی از چند و چون این پروژهها که اتفاقا حرف و حدیثهای بسیاری پیرامون آنها مطرح است ندارند- پروژههایی نظیر قراردادهای نفتی IPC و قرارداد FATF- یا فضا برای طرح دیدگاههای مختلف درباره آن وجود ندارد، نظیر طرح تحول سلامت و....
در اینباره فاجعه تا بدانجا عمیق بوده که حتی اندک برنامههایی نیز که با داعیه اطلاعرسانی نسبت به این قبیل قراردادها و طرحها روی آنتن رفته، تحمل نشده و خیلی زود با فشار دولت به مسلخ حذف و سانسور برده شده است!
متاسفانه رفتار دولت به گونهای بوده که با «نامحرم» تلقی کردن ملت، تمام طرحها و برنامههای خویش را به نحوی «محرمانه» به پیش برده است، حال آنکه از حداقلیترین «حقوق شهروندی» شهروندان یک کشور آگاهی نسبت به موضوعاتی است که تاثیر مستقیم بر زندگی نسلهای فعلی و آینده آن ملت دارد.
رویکرد ناصوابی که تا امروز با همراهی صداوسیما به پیش رفته است و وقت آن رسیده که این روند نامبارک مختومه شده و در آستانه انتخابات، صداوسیما از تریبون تقریبا انحصاری دولت به رسانهای حقیقتا «ملی» تبدیل شود که هم واقعیت جامعه را آنگونه که هست به ملت بازتاباند و هم سیمای حقیقی و بدون روتوش مدیران و کارگزاران را.
دیدگاه تان را بنویسید