فروش اسکوربرد ورزشی

قرص لاغری پلاتین

کنفرانس حمایت از انتفاضه راه را به جهانیان نشان داد

کد خبر: 638878

بحثی که در کنفرانس حمایت از انتفاضه مطرح شد و فلسفه‌ای که سبب شکل گیری این کنفرانس در این مقطع شد، در واقع نشان دادن راه اصلی و درست پیش پای فلسطینی‌ها، منطقه و جهان اسلام بود.

خبرگزاری تسنیم: پس از برگزاری ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین در تهران طی میزگردی با فعالان و کارشناسان حوزه فلسطین اقدام به بررسی وجوه مختلف این کنفرانس کرد. آنچه در پی می آید آخرین بخش از این میزگرد است که در آن سخنان دکتر سعداله زارعی صورت گرفته است. سعداله زارعی چهره نام آشنای رسانه و کارشناس ارشد مسائل منطقه ای است که از دیر باز تحلیل های وی مورد توجه قرار داشته است. مسیرکنفرانس حمایت از انتفاضه وی در بخش نخست سخنان خود به مسیری که این کنفرانس در پیش گرفت و تفاوتی که با دیگر کنفرانس هایی که در کشورهای غربی برگزار می شود دارد اشاره کرد و گفت: در بحث فلسطین که این کنفرانس هم جهت اعظام و اعزاز فلسطین برگزار شد، باید گفت بحثی که در این کنفرانس مطرح شد و فلسفه ای که سبب شکل گیری این کنفرانس در این مقطع شد، در واقع نشان دادن راه اصلی و درست پیش پای فلسطینی ها، منطقه و جهان اسلام بود. راه های انحرافی در مسئله فلسطین دیدگاه اول در مورد فلسطین، در جهان اسلام 3 نظریه انحرافی وجود دارد و کنفرانس فلسطین تلاش کرد تا راه چهارم، که راه درست فلسطین و فلسطینی ها و منطقه است را به نوعی به روی مخاطب باز کند. یک راه انحرافی این است که فلسطینی ها رضایت دهند که اسرائیل یک دولت دائمی داشته باشد و در این دولت دائمی ، اسرائیل در برابر شهروندان غیر یهودی، متعهد باشد. یک نوع حقوق طبیعی را برای اینها بدون حق سیاسی به رسمیت بشناسد. بدون حق عضویت درپارلمان و ... . اینها را به عنوان انسان به رسمیت بشناسد و برخورد عمومی انسانی با اینها داشته باشد. از جمله حق زندگی در سرزمین فلسطین را برای اینها قائل باشد. این دیدگاه عمدتاً ، دیدگاه غربی ها است و آنهایی که از غربی ها خیلی از فلسطین حرف می زنند این دیدگاه را مورد اشاره قرار می دهند . یعنی یک ملت را انکار می کنند. یک شهروند را انکار می کنند و از یک انسانی حرف می زنند که حق دارد کار کند، زندگی عادی خودش را داشته باشد . مثل یک انسانی که از حقوق نسبی شهروندی برخوردار است و حق رأی ندارد حق زندگی دارد. که امروز هم اتحادیه اروپا ، آمریکا و یک طیفی از داخل اسرائیل که گاهی از فلسطینی ها حرف می زنند، بر همین اساس دارد عمل می کنند. مثل شیمون پرز که زمانی از فلسطینی ها حرف می زد چنین موقعیتی را برای فلسطینی ها قائل اند. دیدگاه دوم دیدگاه دوم دیدگاهی است که می گوید ملت فلسطین و دولت اسرائیل باید دیده شود و ملتی به نام فلسطین با توجه به سابقه تاریخی و ریشه هایش و واقعیت خارجی که دارد، به عنوان یک ملت وجود داشته باشد. ولی در دولت اسرائیل باشد. از حقوق شهروندی هم برخوردار باشد، حق رأی داشته باشد، در پارلمان حضور داشته باشد و هر چیزی که یک شهروند می تواند داشته باشد. می توانند حزب داشته باشند. و رأی بدهند، رأی جمع کنند ، در مدارس تحصیل کنند در مراکز حضور داشته باشد. حق استخدام داشته باشد. و ... که این دیدگاه در بخشی از جهان عرب و به خصوص بین مصری ها و اردنی ها چنین دیدگاهی وجود دارد و از چنین دیدگاهی حمایت می کنند. می توانیم بگوییم تقریبا اکثر دولت های عربی از چنین ایده ای حمایت می کنند و پرچمدار حقوق شهروندی و توقف در حقوق شهروندی برای فلسطینی ها هستند. حتی در داخل خود فلسطینی ها هم جریاناتی هستند که از این نگرش حمایت می کنند. یا نا امدانه یا بر اساس یک انحراف در فکر چنین چیزی را دنبال می کنند. بخشی از تشکیلات خودگردان چنین نگرشی را دنبال می کنند. دیدگاه سوم یک نگرش دیگر هست که می گوید ما نمی توانیم در دولت اسرائیل ادغام باشیم. یعنی دیدگاه حقوق شهروندی را رد می کند. دیدگاه حقوق طبیعی را هم غیر ممکن می داند و معتقد است که ما دولت فلسطین را باید در هر بخشی از خاک فلسطین که میسور است تشکیل دهیم و به حق حاکمیت دست پیدا کنیم. یک پله از دیدگاه دوم جلوتر است ولی به هر حال این هم برای بخشی از فلسطین و برای بخشی از فلسطینی ها نسخه دارد. این ایده پایه اش در اسلو و مادرید گذاشته شد و بعد هم گروه هایی در فلسطین این را دنبال کردند. بعضی ها با صراحت چنین چیزی را کافی و تنها امکان عملی فلسطینی ها به حساب آوردند. بعضی ها هم گفتند که درست است که فعلا در بخشی از فلسطین دولت تشکیل می دهیم، و به این فکر می کنیم و این نقطه آغاز تشکیل دولت فلسطینی در کل فلسطین است. که به نظر من یا خوش باورانه است یا به نوعی سرپوش گذاشتن بر حقیقتی بود که در درون داشتند مثل همان طیف خودگردان فکر می کردند ولی بیانشان کمی انقلابی بود. یعنی با یک نیت سازشکاری با یک ادبیات انقلابی بیان می شد. مسیر درستی که کنفرانس حمایت از انتفاضه نشان داد کنفرانس فلسطین گفت نه دیدگاه اول و نه دیدگاه دوم نه دیدگاه سوم. بلکه آنچه که دقیقا ممکن است و مناسب است این است که ملت فلسطین مثل سایر ملت ها به حقوقشان و حقوقی که برای سایر ملت ها به رسمیت شناخته می شود برای اینها هم به رسمیت شناخته شود. و برخوردی که فطرت انسان ها و قوانین جاری در دنیا با یک قوم متجاوز انجام می دهد در اینجا هم استثنا را کنار بگذارد و درباره اینکه یک ملت را از جایی جمع کنند. و به تعبیری افرادی از جایی بیایند و یک ملت و ملیتی را تشکیل دهند و این ملیت بر مبنای انکار ملیت دیگر باشد باید با این مقابله کرد. و باید کنار گذاشته شود. از نظر تاکتیک و روش هم پیشنهاد انتفاضه را می دهد و می گوید این مسئولیتی است که بر دوش کلیه مسلمان ها و به طور خاص و اخص بر دوش فلسطینی ها به هر حال هدفگذاری را حق حاکمیت می داند و روش را انتفاضه و شیوه مبارزات مدنی که در واقع بخشی از آن هم استفاده از سلاح است. یعنی یک مبارزه مدنی مسلحانه، پیشنهاد می کند. برای تأمین هدفی که مد نظر قرار داده روشی که ایران پیش گرفت اینجا جدای از این هدفگذاری و تاکتیک، یک مسئله دیگری که مطرح می شود این است که یک کشور وجود دارد، که این کشور بدون تعارف و منتظر دیگران نشستن، مسئولیتِ تجهیز، مدیریت و عواقبِ چنین مسئله ای را دارد بر دوش می کشد و می پذیرد. نکته مهم اینجا این بود که مقام معظم رهبری فرمودند ما از هر گروهی که برای تحقق آرمان فلسطین یعنی آزادی فلسطین مبارزه کند ما بدون نگاه به ایدئولوژی او، بدون نگاه به مذهب او بدون نگاه به اینکه او نسبت به ما نگاه دوستانه یا غیر دوستانه دارد ، از اینها حمایت می کنیم و علنی و اعلامی حمایت می کنیم. در بالاترین سطح که رهبری است حمایت می کنیم و به صورت یک نظام حمایت می کنیم. اصراری که در سخنان رؤسای قوا وجود داشت این بود که این نشان داده شود که این یک نگرش سیاسی در ایران نیست که مثلا یک بزرگی یک نگرشی را دارد مدیریت می کند اما این نگرش مورد قبول مورد یا بخش هایی از حاکمیت نیست. خیر اینجا یک نظامی است که یکپارچه با تمام قوا آمده و می گوید ما از این ایده حمایت می کنیم و از گروه های فلسطینی که چنین آرمانی را دنبال می کنند بدون نگاه به ایدئولوژی هایشان حمایت می کنیم. خواه این گروه جهاد اسلامی باشد ، یا حماس باشد، فتح باشد، فرماندهی کل باشد که هر کدام از اینها معرف یک نگرش در فلسطین اند که هر کدام اینها هم نسبتی کم یا زیاد با جمهوری اسلامی دارند. اینجا رهبری به طور مشخص گردان ها را مورد خطاب قرار می دهد. و می گوید اساس کار ما قبول آرمان فلسطین است کسانی که آرمان فلسطین را قبول دارند از هر طیفی ما از آنها حمایت می کنیم. حمایت از فلسطین تنها یک وجه دارد نکته تکمیلی اینکه در اینجا به طور اشاره ایشان می گویند ما کاری نداریم که گروه فلسطینی راجع به سایر پرونده های منطقه ای چه موضعی دارد هر موضعی داشته باشد کاری نداریم موضعش نسبت به حزب الله لبنان چیست؟ مثبت است یا منفی؟ کاری نداریم که موضعش نسبت به دولت سوریه مثبت است یا منفی. راجع به حقوق مردم بحرین چه نگاهی دارد. راجع به مردم یمن چه نگاهی دارد . برای ما مهم این است که نسبت به اصل موضوع که آرمان فلسطین است چگونه می اندیشد. آنهایی که به آرمان فلسطین با هر فکر و ایدئولوژی وفادارند و با هر میزان رابطه با جمهوری اسلامی و به هر شیوه اینها مورد حمایت ما به طور جدی هستند و جمهوری اسلامی به طور یکپارچه از این ها حمایت می کند . چنین سخنی و یک چنین اعلامی در شرایط منطقه ای که به انحراف کشیده شده و چیزهای دیگری اصل شده ، بسیار ارزشمند و تحول زا است و اینکه در این اجلاس دست کم 16 رئیس مجلس آمدند و سخنرانی کردند و بقیه هم در سطوح پایین تر شرکت کردند نشان داد که هنوز هم موضوع فلسطین مهمترین دغدغه جهان اسلام است و هنوز هم کسانی قادر اند در سطوح مختلف پای این طرح و فکر بایستند بنابراین این فکر که جمهوری اسلامی دارد مطرح می کند و خودش را وسط یک میدان قرار داده است، منطق او منطقی است که مورد پذیرش جهانی است و کنفرانس فلسطین در واقع با حضور بیش از 380 شخصیت مسلمان در سطح دنیا که البته کنفرانس در عددی بزرگتر برگزار شد ولی نزدیک 400 هیئت در اینجا حضور یافتند که این حضور در کنگره های بین المللی در ردیف بزرگترین شرکت محسوب می شود. این نشان داد که دنیا پشت تفکر آزادی فلسطین و تفکری که رهبر انقلاب بیان می کند قرار گرفته است. مسیر مسدود مذاکره با صهیونیست ها از نگاه رهبر انقلاب کارشناس ارشد مسائل منطقه ای در خصوص اشاره رهبر انقلاب در سخنان افتتاحیه کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین به مسئله مذاکرات سازش در فلسطین و مسئله مذاکره با رژیم صهیونیستی اذعان داشتند: بحث مذاکرات سیاسی، باید بر مبنای پذیرش اولیه صورت بگیرد. یعنی دو طرف مذاکره کنند اولا یکدیگر را به عنوان یک طرف قابل قبول، قانونی و دارای حسن نیت به رسمیت بشناسند. اگر به رسمیت نشناسند، طبیعتا نمی توانند گفتگویی براساس اعتماد با یکدیگر داشته باشند . بنابر این گفتگوی توأم با اعتماد از آنجایی که تنها در صورت قبول یکدیگر و قانونی شمردند یکدیگر و دارای حسن نیت دانستن یکدیگر صورت می گیرد. این درباره مذاکره فلسطینی اسرائیلی معنا و مفهوم پیدا نمی کند. اما همیشه مذاکرات، همراه با پذیرش نیست این را قبول داریم. نمی خواهیم بگوییم که اگر طرفین یکدیگر را قبول ندارند هیچ نوع مذاکره ای نمی توانند با هم انجام دهند. یک سطح دیگر از مذاکره این است که طرفین یکدیگر را قبول ندارند و آن طرفی که طرف مسلط به حساب می آید در شرایطی قرار گرفته باشد که ناچار باشد به طرف دوم که طرف ضعیف تر پرونده محسوب می شود امتیاز دهد. این امتیاز دهی حتما باید توأم با زمان شناسی باشد. حریف قدرتمند در هر شرایطی امتیاز نمی دهد باید شرایط مناسبی باشد که به خاطر آن شرایط امتیاز دهد. مطلب دوم این است که طرفی که می خواهد امتیاز بگیرد باید دقیقا با اصول مذاکره و با ترتیباتی که خودش تنظیم می کند وارد مذاکره شود. اجازه داشته باشد هر جا نخواست مذاکره را ترک کند. و بابت ترک مذاکره تعهد جدیدی بر دوش او سوار نشود. اگر چنین شرایطی فراهم شود و طرفین بتوانند دور یک میز جمع شوند در آنجا شرکت طرف ضعیف تر در مذاکره معنا و مفهوم پیدا می کند. حضرت آقا در تبیین شان نسبت به موضوع براساس آنچه که ما نسبت به فحوای کلامشان دریافت می کنیم این است که مذاکره از نوع اول که مطلقا معنا و مفهوم ندارد. مذاکره مبتنی بر حسن تفاهم و پذیرش که معنا ندارد. طرفی آمده کشوری را اشغال کرده و طرف دیگر دارد از کشوری اشغال شده دفاع می کند. پس منطقا مذاکره نوع اول محقق نمی شود. از نظر حضرت آقا شرایط مذاکره نوع دوم فراهم نیست. و طرف مسلط در این پرونده که رژیم صهیونیستی است احساس ضرورتی برای گفتگو و مذاکره پیدا نکرده است. و زمان را هم که اینجا منظور از زمان مناسبات در زمان است، به ضرر خودش ارزیابی نمی کند. دولت های آمریکا، اروپا، بسیاری از دولت های عربی و اسلامی، خواهان محو رژیم صهیونیستی نیستند. اینها خواهان احقاق حقوق فلسطینی ها نیستند. همه اینها بخشی از سازوکار اشغال سرزمین فلسطین محسوب می شود. یعنی حکایتِ 70 ساله اشغال فلسطین حکایتی است که طرف ظالم فقط اسرائیلی ها نیستند. آمریکایی ها، انگلیسی ها، آلمان ها، فرانسوی، سعودی ها، مقامات ترکیه و ... همه در این ماجرا نقش دارند بنابراین سازوکارهای بین المللی کمک کننده به مذاکره شرافتمندانه بین فلسطینی ها و اسرائیل نیست. بنابراین منطقا شرکت در چنین گفتگوهایی به، احقاق حقوق فلسطینی ها و به رسمیت شناخته شدن آنها کمکی نمی کند. مذاکرات اسلو و مادرید که با همین برداشت که بالاخره مذاکره وضع فلسطینی ها را بهبود می بخشد با این نیت شروع شد. 1991 در مادرید و 1993 در اسلو و بعد هم به شکل هایی دیگر ادامه پیدا کرد. کنفرانس هایی تحت عناوین مختلف برگزار شد. کمیته چهارجانبه شکل گرفت. آمریکا نماینده ویژه ای را برای این کار تعیین کرد. همه اینها در چارچوب مذاکرات اسلو و مادرید دنبال شد. تا امروز که از آن مذاکرات در حدود 26 سال می گذرد در واقع جهان شاهد محک خوردن آن نظریه ای است که اسرائیلی ها قابل گفتگو هستند و گفتگو می تواند لا اقل بخشی از حقوق فلسطینی ها را استیفا کند. این تجربه می گوید این مذاکرات به نتیجه نمی رسد. فلذا رهبر معظم انقلاب با یک منطق دقیق علمی تجربه شده، باب مذاکره با رژیم صهیونیستی را یک باب مسدود می بینند و معتقدند که فلسطینی ها باید شخصا با کمک جهان اسلام و با تکیه بر اصول مقاومت حقوق خودشان را دریافت کنند و به نتیجه برسانند. رژیم صهیونیستی تا کی وجود خواهد داشت؟ تحلیلگر شاخص معادلات منطقه ای در خصوص آینده رژیم صهیونیستی و مسئله نابودی این رژیم افزودند: براساس تجزیه و تحلیل شرایط ، رژیم صهیونیستی که طی 5 دهه اول پس از شکل گیری، یک دوران موفق و مهاجم و پیشرو داشته طی یکی دو دهه اخیر رونده کاهنده ای داشته است. اقتدار رژیم صهیونیستی دائما کاهش پیدا کرده است. امروز می بینید که وقتی سید حسن نصرالله از امکان حمله به دیمونا صحبت می کند، رژیم صهیونیستی کاملا به هم می ریزد. احساس می کند که دیمونا برای او یک نقطه ضعف است. مقاومت روی این نقطه ضعف دست گذاشته است. تاکنون دیمونا برای اسرائیل یک نقطه قوت بوده است. اسرائیل وقتی می خواست ارتش های عربی را از نزدیک شدن به مرزهای اشغال شده فلسطین منصرف کند اشاره به سمت دیمونا می کرد. امروز وقتی از بیرون فلسطین یک نفر صحبت از امکان حمله به دیمونا مطرح می کند، اسرائیلی ها به وحشت می افتند. و گمان می کنم این وحشت آنقدر اسرائیل را درگیر کند که ناچار شوند در ان پی تی عضو شوند و به نوعی خود را تحت یک حمایت بین المللی قرار دهند. البته این مشکل آنها را حل نخواهد کرد چرا که مقاومت تعهدی به ان پی تی نداده است که بخواهد براساس قوانین ان پی تی حریمی را قبول کند یا قبول نکند. به هر حال در دو دهه گذشته اسرائیل در همین حوزه روند کاهشی به خود گرفته است. اعتراضات داخلی اسرائیل هم امر بی سابقه ای است. طی چند سال گذشته ما بارها شاهد تجمعات بزرگ در درون سرزمین های اشغالی حتی در سرزمین های 1948 در مناطق پر رفاه اسرائیل مثل تل آویو، حیفا هستیم. اعتقاد به اسرائیل و حقانیت آن نه تنها در سطح بین المللی بلکه حتی در سطح داخلی هم کاهش پیدا کرده است. مفید انگاشتن اسرائیل در این منطقه امروز مورد تردید جدی حامیان گذشته اسرائیل قرار گرفته است. از طرف دیگر هم فلسطینی ها بعد از 80، 90 سال مبارزه، (مبارزه فلسطینی ها از سال 1948 آغاز نشده حداقل از 1905 شروع شده) در طول این دوران هیچ زمانی فلسطینی ها به اندازه امروز نسبت به راهی که باید طی کنند و اعتماد به نفسی که باید داشته باشند و شناخت دقیقی که باید از مسائل پیرامون خود داشته باشند تا این اندازه، فلسطینی ها آماده کار نبوده اند. تهدیدی که فرصت شد از سوی دیگر در تحولات و بحران های اخیر منطقه اسرائیلی ها اینکه وانمود می کنند از این موقعیت حداکثر استفاده را کرده اند و ما هم در تحلیل های خودمان می گوییم داعشی ها و جبهة النصرة بزرگترین فرصت را برای اسرائیل فراهم کرده اند اما از یک منظر دیگر شما ببینید به برکت این اتفاقات در سوریه و عراق جنبش های جدید عمیقاً ضد صهیونیستی به صورت تشکل یافته موجودیت پیدا کردند. امروز یک جمعیت 100 هزار نفره، معتقد به آزادی فلسطین، تمرین کرده در بحران، جنگ دیده و معتقد به رهبری حضرت آقا در عراق (حشدالشعبی) شکل گرفته است. قبل از بحران عراق در فهرست دفاع از فلسطین وجود نداشت. بعضی از شخصیت ها حمایت می کردند اما برای کشورهای مثل عراق چنین کلیتی مطرح نبود. در سوریه قبل از این بحران ، سوریه یک کشور در حال انتظار و خویشتن دار در جنگ با رژیم صهیونیستی شناخته می شد. امروز سوریه به کارگاه ساخت و ساز ابزار آزادی فلسطین تبدیل شده و در خود سوریه هم گروه های اجتماعی ، تشکل یافته، آموزش دیده، جنگ دیده آماده هستند. در حدود 60، 70 هزار نفر نیرو در داخل ، نیروی شبه حزب الله شکل گرفته است. چیزی بیش از 100 هزار نیروی مجهز یمنی در قالب انصار الله شکل گرفته است. اینها همه برای رژیم صهیونیستی وحشت افزا است. یعنی آن طرف ماجرا که داعش برای اسرائیلی ها فرصتی ایجاد کرده و جهان اسلام را درگیر کرده است، انقلاب اسلامی آنقدر حمایت داشته که در دل همین بحران، گروه های مقاومت معتقد به آرمان فلسطین، متصل به نقطه کانونی جمهوری اسلامی یعنی ولایت فقیه، شکل داده است. به همین خاطر است که چه ما معتقد باشیم فلسطین با نیروی داخلی آزاد می شود ، این اعتقاد و اراده در داخل سرزمین های فلسطینی وجود دارد. چه معتقد باشیم فلسطین نیاز به یک نیروی مهاجم بیرونی برای آزادی دارد. این نیروی مهاجم بیرونی، الآن وجود دارد. چه معتقد به ترکیب این دو نیرو باشیم. یعنی در تعاطی بین داخل و خارج فلسطین آزاد خواهد شد. این امروز شکل گرفته است. فلذا من معتقدم که مقام معظم رهبری سقف حضور صهیونیست ها را اعلام کرده اند. نه کف حضور را. اینکه حضرت آقا می فرمایند ظرف 25 سال آینده اسرائیلی نخواهد بود. این حداکثر چیزی است که می توان برای ادامه بقای رژیم صهیونیستی احتمال داد و شواهد و قرائن می گوید که این فروپاشی زودتر از 25 سال إن شاء الله اتفاق خواهد افتاد. حمایت غربی ها از رژیم صهیونیستی ادامه می یابد؟ کارشناس ارشد مسائل منطقه در خصوص وضعیت کنونی رژیم صهیونیستی و تأثیر این وضعیت بر حمایت یا عدم حمایت غربی ها از رژیم صهیوینستی گفت: در اینجا بحث سودمندی مطرح است. اسرائیل برای غربی ها یک موقعیت بزرگ برای مدیریت مسائل جهان اسلام ، به حساب می آمد. از زمانی که این مسئله که با کمک و محوریت اسرائیل می شود سیاست های غرب را در آسیا پی گیری کرد زیر سوال رفت از آن زمان فلسفه حمایت از اسرائیل در بخش وسعی از غرب زیر سؤال رفت و آن دلیل بزرگ از بین رفته است. فقط تحت تأثیر لابی های صهیونیستی و یهودی است که دولت هایی در اروپا و آمریکا هنوز از اسرائیل حمایت می کنند. یعنی در واقع حمایت از اسرائیل با منطق مناقع ملی تطبیق ندارد. با منطق جبهه داخلی این جوامع بیشتر مطابقت می کند. این مسئله اسرائیل را آسیب پذیر کرده و شرایط را برای اسرائیلی بد کرده است. تغییر در مواضع ترامپ درباره اسرائیل خیلی پر معنا است. این نشان می دهد که در تضاد بین منافع ملی و فشار داخلی، دارد اتفاق به ضرر اسرائیلی ها رقم می خورد. یعنی نقش لابی کمرنگ تر می شود. منطق منافع ملی دارد ترجیح پیدا می کند. این برای اسرائیل خیلی خطرناک است اگر تک تک کشورهای حامی اسرائیل در تضاد بین منافع ملی و اداره داخلی به سمت منافع ملی کشش پیدا کنند. این یعنی کار اسرائیل در بعد خارجی تمام شده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت