چرا «آشتی ملی» معنا ندارد؟
اگر هنوز معتقدند که در انتخابات ۸۸ تقلب صورت گرفته است، کوتاه آمدن از موضع قبلی و دست آشتی دراز کردن به سمت متهم تقلب چه معنایی می تواند داشته باشد؟ بنابراین کلمه آشتی تا قبل از تعیین تکلیف مقصران اصلی فتنه معنا ندارد .
خبرگزاری فارس: طرحی با نام « آشتی ملی» با ظاهری کاملا شیک و آراسته اما با بی شمار اهداف پشت پرده آشکار و پنهان است. آشتی ملی در شرایطی مطرح می شود که هفت سال از روزهای پراضطراب آشوبهای خیابانی سال 88 سپری می شود، هفت سال از زیر سوال بردن اعتبار و آبروی نظام به بهانه تقلب در انتخابات سپری شده و امید براندازان با هوشیاری و آگاهی عمومی به حداقل رسیده است. در چند روز گذشته و با بی معنا توصیف کردن « آشتی ملی » توسط رهبر انقلاب، تعدادی از فعالان رسانهای ضدانقلاب دست به قلم شدند و موضع نظام را «آشتی ناپذیری» توصیف کردند حال آنکه موضع نظام آشتی ناپذیری نیست بلکه نظام با 38 سال تجربه برخورد با جریانات وابسته و معارض تاکتیک ها را بخوبی شناخته و میداند ظاهرسازیها و تغییر رویههای مقطعی نشان تغییر تفکر مسموم جریان التقاط نیست. جریان آشتیطلب تاکنون کجا بودند جریان برانداز دگراندیش نما در چند دوره انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بعد از 88 تمام تلاش خود را برای احیای فتنه و از سرگیری ترفند براندازی نرم به کار میگیرد و ناکام میشود. بحران در میان جریان برانداز تا جایی بالا می گیرد که چندین رسانه و سایت وابسته به آن از جمله جرس، روزآنلاین، خودنویس و ... کاملا ورشکسته شده اند و دیگر از حمایت های مالی خارجی خبری نیست. طرف غربی حامی براندازی کاملا از ادامه رویکرد 88 در قبال ایران ناامید شده و شیوه های جدیدی را برای مقابل با جریان انقلاب آزمایش می کند. در چنین شرایطی برخی از نزدیکان و حامیان پنهان و آشکار فتنه از «آشتی ملی» سخن می گویند؛ لذا با موشکافی رفتاری لیدرهای جریان برانداز میتوان عبارت « آشتی ملی» را نوعی اعلام ورشکستگی آبرومندانه و کم دردسر توصیف کرد. پشت پرده سناریوی «آشتی ملی» در واقع پشت پرده سناریوی آشتی ملی نوعی پوست اندازی از قالب قدیمی و ناکارآمد و قرار دادن نظام و جامعه در پازل بازی جدید است؛ حمایتهای خارجی از عاملان فتنه به حداقل ممکن رسیده است، بزرگترین رابط نزدیک جریان اصلاحطلب تندرو با نظام دار فانی را وداع گفته و بدنه اجتماعی فتنه ماهیت حوادث و جریانات را بهخوبی درک کرده و دیگر حاضر نیست تاوان اشتباهات دیگران را پرداخت کند. در چنین شرایطی آشتی ملی کاملا بی معنا می شود و برای بی معنا شدن آن دو علت واضح وجود دارد. اول اینکه ماهیت فتنه 88 درگیری میان بخشی از مردم با بخش دیگر نبود بلکه سرمایه گذاری کلان برای بی آبرو کردن نظام تا مدتی ذهن عدهای را به خود مشغول کرد. حتی عده ای با پمپاژ بی امان دروغ توسط تعداد زیادی از رسانه های ضدانقلاب به خیابان آمدند و شعار دادند. اما با گذشت زمان و مشخص شدن حقیقت ماجرا روز به روز از بدنه اجتماعی جریان برانداز کاسته شد و حوادث عاشورای 88 چشم همگان را نسبت به حقیقت پشت پرده آشوب ها باز کرد. مردم هرچند در سال 88 روزهای بسیار تلخ و پراسترسی را تحمل کردند اما هرگز شکاف اجتماعی در میان مردم بوجود نیامد و حتی بارها شاهد آن بودیم که برخی معترضین تلاش می کردند تا از درگیری فیزیکی میان مردم و نیروهای امنیتی جلوگیری کنند. در همین حین گروه های کوچک کاملا آموزش دیده و سازمان دهی شده جرقه درگیری فیزیکی میان مردم و نیروهای امنیتی را فراهم می کردند و در گیراگیر درگیری تعدادی زخمی و در مواردی کشته می شدند. هر چند درگیری فیزیکی به اوج می رسید اما بارها شاهد چشمان گریان مردم و نیروهای امنیتی بودیم که نشان می داد غالب افراد میلی به درگیری ندارند اما تحریک گروهی کوچک اوضاع را از کنترل خارج می کرد و سرانجام درگیری ناخواسته را شکل می دهد. نمی توان فتنه 88 را شکاف میان مردم توصیف کرد که نیازی به مرهم قلابی « آشتی ملی» طراحان فتنه داشته باشد. و دوم اینکه که عبارت «آشتی» تا زمانی که تصور موضع قدرت وجود دارد ارزشمند است و الا زمانی که جریانات وابسته و رجل سیاسی عافیت طلب در قهقهرای مشروعیت و بحران هویت بسر می برند نمی توان دست آشتی آنها را حتی اگر با عبارت غلط « آشتی ملی» باشد چندان جدی گرفت. نمیتوان با جریان سوءاستفاده کن و برانداز آشتی کرد یک حقیقت غیر قابل انکار در مقابل لیدرهای جریان فتنه 88 وجود دارد. اگر ادعای تقلب در انتخابات رمز براندازی بود و افراد حامی فتنه خود را بخشی از حاکمیت تصور نمی کنند و مزایای پوزیشن اپوزوسیونی را برای سوءاستفاده های بعدی بیشتر می پسندند آیا می توان آشتی با چنین رویکردی را بی غرض و با حسن نیت تصور کرد؟ از سوی دیگر اگر تمام اغراض پشت پرده عبارت آشتی ملی را نادیده بگیریم. افرادی مانند محمد خاتمی باید تکلیف خود را مشخص کنند و کاملا واضح به این سوال پاسخ دهند که آیا واقعا در انتخابات ریاست جمهوری تقلب صورت گرفت؟ اگر جواب منفی است و ادله محکمه پسند و قابل اثباتی برای آن وجود نداشت هزینه اضطراب عمومی، تخریب چهره بین المللی کشور، خون های به ناحق ریخته و امیدوار کردن دشمنان به استفاده از اهرم فشار علیه مردم ایران را چه کسی پرداخت می کند؟ و اگر هنوز معتقدند که در انتخابات 88 تقلب صورت گرفته است؛ کوتاه آمدن از موضع قبلی و دست آشتی دراز کردن به سمت متهم تقلب چه معنایی می تواند داشته باشد؟ خونخواهی از 88 وظیفه ذاتی نظام است در رابطه با فتنه 88 باید به دو نکته بسیار مهم توجه کرد. اول اینکه حداقل اقدام فتنه گران 88 توبه کردن از اشتباه و تایید علنی دروغ بودن ادعای تقلب است. هر موضع گیری دیگری حتی با ظاهر توبه تلویحی با نام «آشتی ملی» غیرقابل قبول است و نمی توان آن را مصداق پشیمانی فتنه گران تصور کرد. ثانیا نظام در مقام خونخواهی تمام کسانی است که در جریان فتنه 88 کشته شدند. این افراد چه از طریق ضدانقلاب و بانیان فتنه برای آشوب در کشور تحریک شده باشند و چه برای حراست از نظام جان خود را فدا کرده باشند نظام وظیفه خونخواهی آنها را برعهده دارد و لذا کلمه آشتی تا قبل از تعیین تکلیف مقصران اصلی حوادث پس از انتخابات 88 معنا ندارد . برخی تبعات فراموش ناشدنی 88 علاوه بر تمامی سوالات بیپاسخ بالا فتنه 88 دارای تبعات غیرقابل جبران بینالمللی است. ابتدای دهه 90 شمسی و کمتر از دو سال بعد از فتنه 88 را میتوان زمان اوج گرفتن تحریمهای ظالمانه علیه ایران دانست. یعنی کاتالیزور فتنه و تصور شکاف بوجود آمده در نظام اسلامی غرب را به استفاده از ابزار فشار اقتصادی گسترده به تودههای مردم امیدوار کرد. در واقع تینک تنکها به این نتیجه رسیدند که بهترین راه مواجه با نظام وارد آوردن فشار اقتصادی بی سابقه به مردم و یکسره کردن کار نظام از طریق دوقطبی فقیر و غنی است. کار به جایی رسیده بود که حتی برخی از عناصر نزدیک به فتنه به فروش اطلاعات محرمانه اقتصادی ایران رو آوردند. جیسون رضاییان جاسوس ایرانی - آمریکایی بزرگترین ماموریت خود در ایران را بررسی اثرات تحریمی در زیربنای اقتصادی کشور و گزارش نقطه ضعفها به غرب توصیف میکند. جیسون رضاییان در عین حال اعتراف میکند که توانسته است در خانواده برخی از رجل سیاسی کشور نفوذ کند. در تمام سالهای سخت تحریم و فشار علیه مردم و نظام مدعیان آشتی طلب کجا بودند؟ و چرا بعد از گذر نظام از این گردنه سخت و نفسگیر یاد آشتی و دوستی با نظام افتادند؟ کاملا مشخص است که هر چند عبارت « آشتی ملی » یک مغلطه مضحک و خنده دار است اما حتی باز هم بیشتر از آشتی رنگ و بوی توطئه و طرح جدید دارد.
دیدگاه تان را بنویسید