روزنامه خراسان: برخی از تحلیلگران ازآیت ا... هاشمی رفسنجانی به عنوان «عنصر موازنه کننده» جریان های سیاسی متاخر انقلاب و به ویژه در طیف اصلاح طلبان و اعتدالیو ن یاد می کنند. اکنون با توجه به فقدان وی دورانی مهم برای این طیف آغاز گشته است، دورانی که به واسطه نزدیکی آن به انتخابات آینده ریاست جمهوری، اهمیت دوچندانی برای این طیف خواهد داشت.
درگذشت آیت ا... هاشمی رفسنجانی در شرایط کنونی، می تواند فضای انتخاباتی آینده را تحت تاثیر خود قرار دهد. از منظر «جامعه شناسی سیاسی» به نظر می رسد جریان معطوف به شخصیت سیاسی وی، از «هوش هیجانی و عاطفی» برخوردار است که در این زمان باقی مانده، از تاثیر معنوی درگذشت هاشمی، انسجام انتخاباتی و اقبال مطلوب را برای طیف خود پیگیری کرد و به دست آورد. اگر چه، از فردای روز درگذشت آیت ا... هاشمی، اسطوره سازی ها و رقابت بر سر بهره برداری از فضای ایجاد شده، جریان های سیاسی کشور را فرا گرفت، اما پیش بینی می شود دست کم، لیست انتخاباتی مزین به تصاویر و سخنان وی، پای صندوق های رای، تاثیرخاص خود را بگذارد. اما نباید فراموش کرد، این طیف ، نفوذ مرکز محور و حاکمیتی خود را از دست داده است. به نظر می رسد، تلاش ها برای جایگزینی چهره هایی کاریزماتیک، برای عهده داری نقش محوری آیت ا... هاشمی، از همان راهپیمایی میلیونی تشییع پیکر او آغاز شده باشد؛ این مهم از برخی نواها در مراسم تشییع پیکر هاشمی به گوش می رسید. اما به نظر نمی رسد هیچ کدام از گزینه های مطرح، نه در نگاه مرکزیت نظام و نه در بدنه اجتماع، از مقبولیت، شمولیت و تاثیرگذاری
هاشمی برخوردار باشند. از این رو، اگر چه شاید در انتخابات پساهاشمی، حضور معنوی او شارژ کننده یک جریان خاص باشد، اما در دراز مدت، این فقدان، انسجام مرکزی آن طیف را خواهد گرفت و نواهایی چند صدایی از آن به گوش خواهد رسید. همچنین، طیف مذکور، تاثیرگذاری خود در ساختارمرکزی نظام را از دست خواهد داد که به واسطه نقش آفرینی حداقلی در حیات اجتماعی حامیان، در دراز مدت، پایگاه اجتماعی آن تضعیف خواهد شد.
دوران پسا هاشمی را همچنین باید دوران موازنه خطر دانست. برخی جریان های حلقه پیرامون وی، این قابلیت را دارند تا به «آلترناتیوهایی» مورد استفاده توسط جریان های برانداز خارجی تبدیل شوند. همچنین، به واسطه حضور رقابتی چهره های رها شده از پیرامون هاشمی، طیفی که پیشتر ایشان به عنوان مرکزیت آن نقش ایفا می کرد، به جای پرداختن به نیازهای اجتماعی حامیان خود، معطوف به «رقابت برای نقش» خواهند شد. ماحصل این رقابت، نارضایتی اجتماعی است. از دیگر سو، پایگاه اجتماعی طیف مقابل، به واسطه عدم تمرکز و پاسخگویی نامطلوب به نیازهای اجتماعی، ضعیف خواهد شد که در درازمدت، این «بحران پاسخگویی» در دو طیف، به «بحران معنا» خواهد انجامید. بحرانی که ممکن است، تمایلات اجتماعی گریز از مرکز را ترغیب کند.
دیدگاه تان را بنویسید