روزنامه شرق؛محمد کيانوشراد*: خوزستان، اين روزها با افزايش دامنه مشکلات مربوط به قطع برق و آب و همچنين گردوغبار و انتقال آب، شاهد نارضايتي مردم شريف اين خطه است.
وجود حدود ٨٠ درصد توليد نفت کشور، يکسوم آبهاي کشور، حدود ٧٠ درصد توليد شکر کشور، سومين استان صنعتي، دارابودن مرزهاي آبي، همسايگي با کشورهايي که به لحاظ تاريخي با کدورتها و اختلافاتي با آنان مواجه بوديم، بيانگر آن است که خوزستان نه از موضع منطقهاي که از زاويه ملي بايد مورد توجه قرار گيرد. پيش از پيروزي انقلاب بنا بر مطالعات آمايش سرزميني، اين استان داراي موقعيت مناسب براي احداث کارخانجات فولاد، صنايع پتروشيمي و کشت و صنعتهاي عظيم ارزيابي شد و به دليل داشتن مزيت مطلق بندر خرمشهر، محلي براي ترانزيت کالا به کشور محسوب ميشد که وجود خط سراسري راهآهن، امکانات وسيعي را برای انتقال کالا به تمام کشور در اختيار آن قرار داده بود.
در آن مقطع شرايط استان، مقبول بود. هيچ شکي نيست که انقلاب اسلامي فعاليتهاي گستردهاي را در وجوه مختلف انجام داده؛ اما برای مردمي که زخم جنگ را بر تن دارند، فرزندان خود را از دست داده و امروز با قطع آب و برق و بيکاري و فقر مواجه هستند، جاي گله و شکايت محفوظ است. استان، پيش از انقلاب در وضعيت مهاجرپذيري قرار داشته و کسبوکار و اشتغال و توليد ثروت در خوزستان امري رايج بوده؛ اما پس از انقلاب در مقاطع مختلف به استاني مهاجرفرست تبديل شده است.
امروز برخي شهرهاي آن با کاهش و حتي خطر تخليه جمعيت مواجه هستند. خوزستان به دليل بروز جنگ تحميلي ناچار به تخليه بخشهاي مهمي از شهرهاي خود شد. مردمي که خانه و کاشانه و اموال خود را در شهرها واگذاشتند و با دست خالي و بدون سرمايه به استانهاي مختلف بهعنوان جنگزدگان مهاجرت کردند. اگرچه بسياري از هموطنان با آغوش باز از آنان استقبال کردند؛ اما در مقاطعي به دليل برخي بدفهميها به عنوان کساني که از جنگ گريختهاند، مورد طعنه قرار ميگرفتند و اين در حالي بود که فرزندان آنان در جبههها ماندند، جنگيدند و استقلال وطن را تضمين کردند. متأسفانه در زمان جنگ خوزستان با نبود توسعه متعارف بودجه سنواتي مواجه بود. درحاليکه استانهاي مختلف از بودجههاي سنواتي براي توسعه زيرساختهاي خود استفاده ميکردند، خوزستان به دليل وجود جنگ امکان جذب بودجه را نداشت. افزون بر اين نهتنها بودجهاي جذب استان نميشد که زيرساختهاي قديمي هم اغلب با تخريب مواجه شد. دراینباره ميتوان به توقف طرحهاي نهالکاري و مالچپاشي در خوزستان اشاره کرد. با نگاهي گذرا به عکسهاي موتورهاي جستوجو مشاهده ميشود حدود يکپنجم تالاب هورالعظيم در مقايسه با
پيش از انقلاب در وضعيت آبي قرار دارد؛ يعني چهارپنجم تالاب به طور کامل خشک شده و بخش عمدهاي از تالاب شادگان نيز با اين خطر دست به گريبان است.
اگرچه نميتوان منکر اثر مثبت سدسازي در خوزستان در برابر سيلابهاي خروشندهاي که هر دهه خوزستان را تهديد ميکرد، شد؛ اما اين اقدامات پوشش گياهي استان را تا حد زيادي دچار مشکل کرد و برخي نهرها و کانالهايي که به طور طبيعي آبگيري ميشدند و کارکرد تغذيه پوشش گياهي را برعهده داشتند، با مشکل مواجه شدند. وضعيت امروز خوزستان نامطلوب است. سه سال قبل در سرمقاله روزنامه «شرق» دراینباره مطلبي نوشتم. در نخستين روزهايي که دکتر ابتکار در دولت جديد مسئوليت پذيرفت، به ايشان گفتم خوزستان در معرض يک بحران قرار دارد و در جلساتي با مسئولان امنيتي، معضلات جدي زيستمحيطي را که ميتوانند زمينهساز برخي اعتراضات طبيعي شوند، تشريح کردم. البته بايد توجه داشت مشکلاتي که امروز درباره ريزگردها، قطع آب و برق وجود دارد، محصول دولت يازدهم نيست. اگرچه مردم خوزستان انتظار توجه بيشتري از دولت روحاني دارند؛ اما خرابيها ميراث دولت گذشته است. تعجب مردم خوزستان از فرصتطلباني است که اين روزها به عنوان صداي مردم، سخن ميگويند.
آنان که دولتهاي نهم و دهم را با انواع و اقسام عبارات ميستودند، احتمالا خود را به فراموشي ميزنند که صدور مجوزهاي غيرکارشناسي درباره حفر چاهها، توسعه فعاليتهاي اکتشاف نفت در منطقه هورالعظيم به شکلي که همراه با خشککردن جان بيرمق باقيمانده تالاب بوده است، در دولت محبوب آنان اتفاق افتاد. آنان نميتوانند ادعاي نگراني خوزستان و مردم را داشته باشند. مردم سياستهاي دوگانه اين افراد را بهخوبي ميشناسند. آنچه امروز وظيفه دولت است، انجام اقدامي شبيه درياچه اروميه است. بحرانيشدن وضعيت اروميه نيز ميراث سياستهاي غيرکارشناسي دولت قبل بود. دولت يازدهم با تشکيل کميته ويژه، پيگير احياي آن شد و امروز هم ميتواند با تشکيل کميتهاي مرکب از وزراي نفت، نيرو، جهاد کشاورزي، امور خارجه و رئيس سازمان محيط زيست و استاندار خوزستان به صورت ويژه و عملياتي برنامههاي خود را براي کوتاهمدت و ميانمدت اجرائي کند. به طور مشخص دولت ميتواند با کاشت نهال در قسمت جنوب شرق شهرستان اهواز که بخشي از کانونهاي بحرانزا در آن قرار گرفته و تقويت آب نهر مالح درصدد زدودن برخي کانونهاي بحران اقدام کند. طبيعي است که اگر همين امروز اين
اقدامات آغاز شود، براي يک يا دو سال آينده جواب ميدهد؛ اما دولت با آغاز مالچپاشي و نهالکاري ميتواند گامهاي ابتدايي را بردارد.
وزارت نفت نيز با دستور وزير، اقدامات اکتشافي خود را بدون خشککردن تالاب انجام ميدهد و وزير نيرو نيز ميتواند با کنترل خروجي آب از سدهاي خوزستان و تنظيم و بهروزکردن مقره تأسيسات برقي، تضميني براي قطعنشدن برق به مردم ارائه دهد يا با خريد ژنراتورهايي که هنگام قطع برق امکان انتقال آب به منازل مردم داشته باشد؛ تا حد زيادي بحران را کنترل کند. بايد دانست وضعيت فاضلاب شهري مثل اهواز بهشدت فرسوده و باعث آلودگي در آب شرب مردم شده است. مردم خوزستان که عبور کارون پرخروش را در گذشته ديدهاند، امروز روستاهاي شرق شهر اهواز، آبادان و خرمشهر را بدون آب سالم ميبينند. مردم نجيب و صبور خوزستان تاکنون همهگونه فداکاري براي حفظ نظام انجام دادهاند و اين اعتراضات صرفا براي توجه مسئولان و حل مشکلات صورت ميگيرد.
*نماينده اهواز در مجلس ششم
دیدگاه تان را بنویسید