سرویس اجتماعی فردا: درگذشت غمانگیز چند تن از کولبران سردشتی بر اثر ریزش بهمن در ارتفاعات استان کردستان، بهانهای شده است که در روزهای اخیر پدیدهی کولبری به سرخط خبرهای رسانهها و شبکههای اجتماعی تبدیل شود و احساسات بسیاری از هموطنانمان را جریحهدار کند اما در این میان هرکسی از ظنِّ خود یار این موضوع شده است.
کولبری شغلی است کاذب که افراد در مقابل جابهجایی بار از کشورهای همسایه و حمل آن بر دوش خود و عبور از مناطق صعبالعبور، آن را به مالخرانِ مرزی داخل کشور تحویل میدهند و با توجه به مسافت، وزن و نوع بار مبلغی را دریافت میکنند.
علتِ رشد قارچگونهی کولبری در سالهای اخیر، وضعیت نابسامان شغل و افزایش بیکاری در جامعه بویژه در مناطق محروم و مرزی کشور است که اغلب کولبران علیرغم میل باطنی و با وجود مشقت و سختیهای آن، برای امرار معاش و تأمین مایحتاج اولیهی زندگی خود به آن روی میآورند.
بیشک کولبری نوعی قاچاق و شغلی غیرقانونی محسوب میشود اما در مقابلِ قاچاقهای سازمان یافته و دهها کانتینری بسیار ناچیز و قابل صرفنظر کردن است؛ آنگونه که رهبر معظم انقلاب نیز با نام بردن از کولبرها به این نکته اشاره و میفرمایند: «جلوی قاچاق را جدّی باید گرفت. ما تا حالا در مبارزهی با قاچاق خیلی جدّی عمل نکردهایم؛ در مبارزهی با قاچاق جدّی عمل کنید. مراد من از قاچاق، فلان کولهبَرِ ضعیفِ بلوچستانی نیست که میرود آنطرف یک چیزی را برمیدارد روی کول خودش میآورد اینطرف؛ اینها که چیزی نیست، اینها اهمّیّتی ندارد. با آنها مبارزه هم نشود اشکالی ندارد. من قاچاقهای سازمانیافتهی بزرگ را میگویم ...»
کولبری اگرچه فرصت امرار معاش برای عدهای محدود را فراهم کرده است اما متأسفانه عدم توجهی جدی و ریشهای به «معضل اجتماعی» کولبری و گسترش بیحد و اندازهی کولبران علاوه بر اینکه میتواند به اقتصاد کشور لطمه وارد کند میتواند کولبری را در کوتاهمدت به «معضل سیاسی-امنیتی» تبدیل کند:
1) کولبری میتواند پوششی برای قاچاق کالاهای ضدامنیتی و مواد مخدر و از سوی دیگر ورود عناصر داعش و ضدانقلاب به کشور باشد که عدم هوشیاری مرزبانان و مسئولان کشور، کولبری را میتواند به معضلی سیاسی و امنیتی تبدیل کند.
2) افزایش آسیبهای اجتماعی همچون حاشیهنشینی، کارتنخوابی، گورخوابی، بچههای کار و کولبری در مقابل پدیدههایی همچون اختلاسهای میلیاردی و حقوقهای نجومی، ضعف و ناکارآمدی دولتمردان را در ایجاد رفاه اجتماعی و عدالت اقتصادی را به وضوح نشان میدهد که متأسفانه به مرور زمان خواه یا ناخواه به معضل سیاسی و امنیتی ناکارآمدی نظام اسلامی در انظار عمومی تبدیل خواهد شد.
3) عموماً گسترش فقر، بیکاری و نابسامانیهای اقتصادی میتواند به نارضایتی عمومی در جامعه تبدیل شود اما اگر این معضلات، بیشتر در مناطقی نمود پیدا کند که دارای سه مؤلفهی «مرزنشیتی»، «قومیتی» و «مذهبی» باشد میتواند تهدیدزا و تبعات جبرانناپذیری را برای کشور به همراه داشته باشد. امروزه معضل کولبری اغلب در مناطق مرزی استانهای کردستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان و در میان قومیتهای ترک، کرد و بلوچ و با مذاهب اهل تسنن وجود دارد که شوربختانه خود نتیجهی محرومیتهای قبل از انقلاب و عدم توجهی دولتهای بعد از انقلاب به این مناطق با وجود فداکاریهای اهالی آن در دفاع از کشور میباشد.
اشکِ تمساح و موج تبلیغات رسانههای تفرقهافکنی همچون بیبیسی و دلسوزیهای ریاکارانه و فرصتطلبی رندانهی سایتها و کاربران ضدانقلاب شبکههای اجتماعی در روزهای اخیر پیرامون پدیدهی کولبری در ایران، در وهلهی اول با هدف نمایش ناکارآمدی انقلاب اسلامی در ادارهی کشور صورت میگیرد و از سویی دیگر بزرگنمایی قومیت، مذهب و مرزنشینی کولبران خود گواه روشنی برای این موضوع است که فرصتطلبان از هر فرصتی برای چندپارگی، تشتت و تجزیهطلبی در ایران استفاده میکنند تا یک معضا اجتماعی را به یک معضل سیاسی-امنیتی برای کشورمان تبدیل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید