سرویس سیاسی فردا؛ مترجم سید حسن روتن*: احتمالا در روزهای اخیر درگیر یک مناظره سیاسی شدهاید، خواه یک بحث سیاسی با پسرعموی تندمزاج خود خواه بحثی با یکی از همکاران خود در ساعت استراحت که اطلاعات نظامی خوبی ندارد. و ممکن است در آینده نیز بار دیگر درگیر این مسئله شوید. شاید باور آن سخت باشد، اما شما با رعایت چند نکته میتوانید در این مباحث موفق عمل کنید.
۱) حقایق را نادیده بگیرید
روانشناسانی که درباره باورهای سیاسی افراد مطالعه میکنند، بر این باورند که افرادی که دارای وسواس فکری درباره ارائه استدلال هستند، تا چه حد جزئیات کوچک را دنبال میکنند. اما در صورتی که بخواهید در مباحثات سیاسی پیروز شوید، واقعیت و حقیقت واقعا به اندازهای که فکر میکنید اهمیت ندارد.
ماتئو فینبرگ، روانشناس دانشگاه استنفورد در اینباره میگوید: مردم احساسی فکر میکنند و اغلب به دلیل این مسئله تلاش میکنند دل و روده نکات جزئی را درآورند تا از بابت صحت یا نادرستی این نکات اطمینان یابند. در واقع مردم ابتدا به نتیجه میرسند و سپس تلاش میکنند از دل نتایج خود دلایل کافی برای اثبات عقاید خود استخراج کنند.
این در حالی است که این رویه بر خلاف رویهای است که ما در دوران مدرسه و در زمان یادگیری نحوه نوشتن، آموزش میبینیم؛ چرا که در اینگونه موارد داشتن دلایل و پیشفرضهای منطقی یک امر کلیدی محسوب میشود. اما وقتی شما با فردی بحث میکنید که جهانبینی کاملا متفاوتی نسبت به شما دارد، نباید چندان در بند درستی حقایق باشید.
۲) طوری عمل کنید که فرد مقابل شما با دست خود خودش را به دام بیندازد
شاید قضاوت بر اساس اخبار منتشرشده کار درستی نباشد، اما وقتی از افراد خواسته میشود عقاید خود را درباره مسئلهای بیان کنند، معمولا در هنگام بیان عقاید خود دچار سستی و تردید میشوند.
از این پدیده با عنوان «توهم عمق توصیفی» یاد میشود. فرانک کیل، استاد روانشناسی دانشگاه ییل در اینباره میگوید: اگر شما از یک فرد عادی بخواهید که درباره یک نظریه مشخصی توضیح بدهد، آن فرد به این نتیجه خواهد رسید که درک وی از آن مسئله محدود است. وی هشدار میدهد که این مسئله لزوما به معنای تغییر عقاید آن فرد نخواهد بود، اما اگر شما مهربانانه و به دور از تخاصم از وی بخواهید که نظرات خود را بیان کند، احتمال اینکه او مشکلات بیشتری را پیش روی نظریه خود ببیند، زیاد است.
۳ ) انقدر سادهلوح نباشید
به خاطر داشتن این نکته بسیار مهم و حساس است، اما حتی در سختترین مباحث و شرایط با فردی که دارای عقاید سیاسی بسیار کهنه و عهد دقیانوسی است، استفاده از برخی شیوههای تاکتیکی مفید خواهد بود.
پیتر دیتو، استاد روانشناسی دانشگاه یوسیایروین که درباره احساسات و ارتباط آن با عقاید سیاسی و مذهبی تحقیق میکند، میگوید: وقتی افراد در برخی موارد عقاید خاص خود را دارند، معمولا تمایل دارند که اطلاعاتی به آنان داده شود که بیشتر عقایدشان را به چالش میکشد. این مسئله احتمالا به این دلیل است که وضعیت ما در لحظه تاثیر بسیار زیادی بر روی نحوه تعامل ما با اطلاعات و یا ایدههای جدید خواهد داشت. اگر در لحظه خوشحال و یا در شرایط مطلوبی باشیم، احتمال اینکه ذهن بازتری داشته باشیم، بیشتر است.
مشکل اصلی این است که مباحث سیاسی در ذات خود معمولا به سمت خشونت و استیصال تمایل دارد. بنابراین باید در نظر داشته باشید که اگر با فردی بحث کنید و طوری رفتار کنید که وی احساس حماقت کند، این فرد تمایل بیشتری برای تحکیم عقاید خود خواهد داشت. این مسئله به ویژه در مباحثی که تعداد افراد زیادی حضور دارند، چشمگیرتر است. در عوض شما باید از راههای دیگر برای گیر انداختن فرد بدون تهدید کردن دنیای تفکر وی استفاده کنید.
۴) از انزجار دوری کنید
لزوما نباید همه بحثهای سیاسی به درگیری و انزجار ختم شود، اما در بسیاری از موارد این اتفاق رخ میدهد. تحقیقات طولانیمدت نشان داده است که عقاید سیاسی ما تا چه حد با احساس انزجار در وجود ما مرتبط است. و اگر شما کمی به پیرامون خود بنگرید، میبینید که مباحث سیاسی در همهجای دنیا با احساس انزجار و تنفر در یک ردیف قرار دارد.
بنابراین اگر شما در یک مباحثه سیاسی در منگنه قرار گرفتید، باید به جای بحث بیشتر که باعث میشود احساسات و عقاید وی بیش از پیش تحریک شود، باید طوری رفتار کنید که فرد مقابل شما احساس انزجار نکند، این استراتژی موفقی خواهد بود.
۵) چارچوب بحث را تغییر دهید
در اینجاست که شما میتوانید به حد نهایی استادی در مباحث سیاسی دست یابید. یکی از مهمترین و اساسیترین تئوریهایی که روانشناسان از طریق آن تفاوتهای موجود در تفکرات سیاسی افراد را توضیح میدهند، تئوری پایههای اخلاقی است. این تئوری ثابت کرده است که در یک باور اخلاقی پنج اصل وجود دارد: مراقبت در برابر آسیب، عدالت و انصاف در برابر فریبکاری، وفاداری در برابر خیانت، صلاحیت در برابر خرابکاری، و احترام گذاشتن در برابر تخریب شخصیتی. بر اساس این تئوری، لیبرالها و محافظهکاران عقاید متفاوتی نسبت به این مسائل دارند. به طوری که لیبرالها مراقبت و انصاف را از موارد دیگر مهمتر میدانند و این در حالی است که محافظهکاران اهمیت بیشتری نسبت به سه مورد دیگر قائل هستند.
نگرش شما نسبت به این مسئله کاملا نشانه قدرت آگاهی شماست، زیرا میتواند به شما در تشخیص نقاط ضعف رقیبتان کمک کند.
جسه گراهام، استاد دانشگاه یواسسی آمریکا میگوید: شما در زمان برگزاری یک مباحثه سیاسی در صورتی به موفقیت و پیشرفت دست خواهید یافت که بتوانید نگرانیهای اخلاقی بیشتری نسبت به افراد دیگر داشته باشید. این شیوهای است که محافظهکاران و لیبرالها از آن برای مباحثه استفاده میکنند.
در واقع ایده تغییر چارچوبهای اخلاقی میتواند به رویه راضی کردن افراد برای ایجاد تغییر در باورهای خود کمک زیادی بکند و شاید یکی از دلایل پذیرش آزادی ازدواج همجنسبازان در آمریکا توسط مردم همین مسئله باشد.
*منبع: Science of Us
دیدگاه تان را بنویسید