سرمقاله صبح نو: بیبرنامه یا با برنامه، مساله این است
در خرداد 1392 یکی از ایدههایی که به منصه ظهور گذارده شد، بازتاسیس سازمان مدیریت و برنامهریزی بود؛ چرا که دولت قبل متهم به بیبرنامگی و تضعیف قوای برنامهریزی کشور بود و نامزد پیروز بر این ویژگی تاکید داشت که با احیای سازمان مدیریت، بر این نقیصه فائق خواهد آمد.
روزنامه صبح نو: در خرداد 1392 یکی از ایده هایی که به منصه ظهور گذارده شد، بازتاسیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی بود؛ چرا که دولت قبل متهم به بی برنامگی و تضعیف قوای برنامه ریزی کشور بود و نامزد پیروز بر این ویژگی تاکید داشت که با احیای سازمان مدیریت، بر این نقیصه فائق خواهد آمد.
دیری نپایید که چنین شد و سازمان مذکور در آبان و دی 93 مجدد متولد شد، اما کشور درگیر چالشی مهم بود، سالی از اتمام برنامه پنجم توسعه می گذشت و سیاست های ناظر برآن آماده می شد، ولی خبری از برنامه نویسی برای ششمین برنامه نبود. این روند موجب چالش هایی در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز شد، به نحوی که گفته می شد برخی مدیران ارشد اجرایی بر این باور نیستند که می بایست برنامه ای هادی سایر راهبردنویسی ها و اقدامات برنامه ای باشد و نهایتاً نیز در نیمه دوم سال 94، متن هایی بی ارتباط با هم و با نام هایی تازه نظیر احکام برنامه ششم و... به عنوان برنامه معرفی شدند.
در همان مقطع روشن شد که گویی اراده دولت، بر این قرار گرفته است که به جد برنامه ای را به مجلس ارائه نکند. مدتی بعد و در تابستان 95 و در اندکی بی خبری، مجدداً سازمان مدیریت برنامه ریزی دستخوش تغییر شد و به دو شق قدیمی تر خود (یعنی برنامه و بودجه و امور اداری-استخدامی) رجعت کرد، اما بازهم تحرکی برای برنامه ششم صورت نگرفت تا جایی که مجلس ناچار از کسب مجوزهای لازم و ورود به این عرصه شد و در همین روزها برنامه ششم در حال تصویب است.
این توصیف اجمالی، خبر از رویدادی مهم تر از انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی در سال 87 می دهد، چرا که به یک باره قاعده ای بیست و چندساله بدون ادله و استدلال های مکفی در حال حذف شدن است، بی آن که جایگزینی برای آن وجود داشته باشد و بیم آن می رود که بی برنامگی فراتر از مرحله طراحی در مرحله اجرا نیز، متوقف شود.
دیدگاه تان را بنویسید