تلاش آمریکایی‌ها برای نابودکردن اسناد سفارت برای چه بود؟

کد خبر: 585916

تسخیر قلب فتنه آمریکا در ایران در سال ۵۸ که مقدمه قطع روابط متقابل ایران با این کشور شد، اسنادی از سال‌های طولانی حضور و نفوذ آمریکاییان در بین سران مملکتی رژیم پهلوی را بر ملا ساخت.

قدس آنلاین: تسخیر قلب فتنه آمریکا در ایران در سال ۵۸ که مقدمه قطع روابط متقابل ایران با این کشور شد، اسنادی از سال‌های طولانی حضور و نفوذ آمریکاییان در بین سران مملکتی رژیم پهلوی را بر ملا ساخت. زمانی که سفارت آمریکا در ۱۳ آبان در اختیار دانشجویان پیرو خط امام(ره) در آمد، فوری ترین اقدامی که توسط اعضای سفارت انجام گرفت، تلاش برای انهدام اسناد نوشتاری و تصویری بود که بسیاری از مناسبات آمریکا در ایران را افشا می‌کرد. با وجود این، سندهای بسیاری دست نخورده باقی مانده بودند و بخشی از اسنادی هم که با دستگاه‌های مخصوص انهدام سند، رشته رشته شده بود به همت دانشجویان بازخوانی شدند و برای انتشار آن‌ها نیز با امام خمینی(ره) مشورت شد و ایشان فرمودند: «همه ‌اسناد را همان‌گونه که هست برای مردم بخوانید». اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا ابعاد مختلفی از رصد دقیق آمریکاییان در ایران را نشان می‌دهد. در بخشی از این اسناد به فسادهای گسترده مالی و اخلاقی و برداشت‌های وسیع از خزانه مملکتی برای معاملات شخصی خاندان سلطنتی اشاره شده است. از جمله پیشنهاد خرید قطعه زمین وسیعی برای ولیعهد یا تأسیس پایگاه برای آمریکا در منطقه و نیز فروش اسلحه به ایران. اسناد رسوا کننده‌ای هم از فروش عتیقه‌ها و گنجینه‌های باستانی توسط اشرف پهلوی حکایت دارد که میراث ملی محسوب می‌شوند و خاندان سلطنتی، کشور را ملک طلق خود می‌دانستند. روی دیگر اسناد این است که برای یک کشور خارجی، تنها تأمین منافع کشور مطبوعش در اولویت قرار دارد و اینکه چگونه و از چه راهی می‌تواند منابع انسانی و طبیعی یک کشور دیگر را از آن خود کند. مسأله ای همچون حفظ میراث تاریخی و هر ثروت ملی دیگر مسلماً در کشور آمریکا از اهمیت ویژه ای برخوردار است و مجازات سنگینی برای خاطیان آن وجود دارد، اما آنچه برای سفارت آمریکا در ایران اهمیت داشت این بود که با خیال راحت از ایران به عنوان منبعی برای رشد قدرت جهانی خود استفاده کند و تعلق خاطری به قدرت حاکمه نداشت. تا زمانی که یک حکومت در اجرای سیاست‌های آمریکا با وی همراهی می‌کرد، برقرار بود، وگرنه میزان وابستگی و نفوذ به قدری بود که کوچک‌ترین ضعف همکاری، حیات آنان را به خطر می‌انداخت. از جمله سندهایی که موارد بسیاری از آن در سفارت آمریکا به دست آمد، نفوذ اشخاص بهایی به عنوان مجریان برنامه‌های آمریکا در ایران بود. این اشخاص که عمدتاً صاحب منصب بودند- همچون ایادی، پزشک مخصوص شاه- وی را نسبت به برنامه‌های مورد نظر برای حفظ و تأمین منافع آمریکا ترغیب می‌کردند و آن را به صورت‌های مختلف به شاه ایران تلقین می‌نمودند از جمله تبدیل کردن ایران به بزرگ‌ترین قدرت نظامی منطقه و یا فروش اسلحه‌های تولیدی خود به ایران و خرید نفت برای خود و دوستان منطقه‌ای‌اش از جمله اسراییل، ظاهراً برای ایران قدرتی فراهم می‌کرد و با امنیت قضایی که برای نیروهای خود در قانون ایران تصویب کرد، در واقع کشور را مستعمره خودساخته بود. دسترسی به موقعیت راهبردی ایران، امکان زیر نظر داشتن منطقه خلیج فارس و مرزهای شوروی به عنوان قدرت مقابل آمریکا و نیز تحت نظر داشتن کشورهای شرق ایران را فراهم می‌کرد. این سطح از منفعت طلبی، آمریکا را با چنگ و دندان نسبت به حفظ آن وامی داشت و در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی به هرطریق ممکن به حکومت پهلوی کمک می‌کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، آمریکا درصدد ایجاد فرصت‌های جدید برای خود برآمد و به شخصیت شناسی رهبران انقلابی پرداخت تا راه نفوذی برای خود پیدا کند. در اسنادی که از سفارت آمریکا به دست آمد به موارد زیادی اشاره شده است. آمریکا حتی از امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب اسلامی نیز غفلت نکرده و عملکرد ایشان را به دقت مورد تحلیل قرار داده است. در یکی از این اسناد درباره شخصیت امام خمینی(ره) آمده است: «... روش اتخاذ تصمیم خمینی آرام وسنجیده است. او با صبر بی پایان همه نقطه نظرها را گوش می‌کند و به هنگام اخذ تصمیم او تنها و بدون واسطه اقدام می‌کند. وقتی وی تصمیمی می‌گیرد، قاطعانه از آن دفاع می‌کند ... در جلسات انفرادی با غربی‌ها یا آن‌ها که تمایلی به غرب دارند، خمینی بسیار بی‌تفاوت است و عکس العملی در مقابل مطالب مورد بحث ندارد. اگرمطلبی می‌خواهد بگوید به روش معمول خود قاطعانه بیان می‌دارد. مذاکره به روش معمول ( بده و بستان) با خمینی مفهومی ندارد. در او جایی برای سازش و مصالحه وجود ندارد. ....» آمریکا از قدرت گیری انقلابیون مذهبی واهمه داشت و نسبت به اشخاصی که در برقراری روابط خود انعطاف بیشتری داشتند، تمایل نشان می‌داد. در این زمینه نیز سندی از مجموعه اسناد سفارت منتشر شد که به مقایسه رفتار سیاسی امام خمینی(ره) و دولت موقت پرداخته است. «عقاید وابستگی به آمریکا در بین دولت موقت و خمینی متفاوت است و فعالیت‌های ضد آمریکایی خمینی افزایش یافته است. عقاید خمینی ضد هر گونه خارجی است، مخصوصاً آمریکا. او مایل است که روابط کلی با آمریکا قطع شود و نپذیرفتن کامل‌تر، ضعف دولت موقت را در برابر خمینی آشکار نمود. دولت آمریکا روابط تازه‌ای را براساس ضوابط دولت موقت ایجاد کرده است که اگر مثل گذشته استوار و محکم نیست، ولی دوستانه و همکاری طلبانه است. با اینکه دولت موقت به اهمیت روابط با آمریکا پی برده است ، خمینی و اطرافیانش در این فکر نیستند. خمینی دارای عکس العملی قاطع و سازش ناپذیر و سخت است، ولی روش بازرگان که میانه رو است، قدری توأم با سازش ضعیف است و روابط بهتری با خارج دارد. او قصد دارد که اوضاع اقتصادی کشور را دوباره رو به راه کند. در امتداد این تلاش‌ها برای برقراری رابطه و نفوذ در نظام جمهوری اسلامی؛ برنامه‌های براندازی و ضعف انقلاب نیز بخش‌هایی از اسناد رسوا کننده آمریکایی است. عاملین آمریکایی با بررسی اوضاع و اطلاع آن به مقامات سیاسی خود، به تحلیل این شرایط می‌پرداختند. در یکی از اسناد شرح آن آمده است:.... «من حداقل دوسناریو و برنامه را که می‌توانند به هرج و مرج وسقوط تدریجی بینجامد در نظر دارم. یکی نیروهای تمرکزیافته که توسط نارضایتی‌های منطقه ای و قومی تحریک شده باشند و اگر با این‌ها به اندازه کافی به طرز غلطی رو به رو شوند، ممکن است باعث تعطیل شدن و بسته شدن مناطق نفتی گردند یا اقتصاد سنتی را از هم بپاشند یا جوری ملی گرایی را خراب کند که توده‌ها با رهبران مذهبی خود مخالف شوند. نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادرهای مدارس و هر دو می‌تواند باعث بسته شدن مدارس برای مدت طولانی بشود و در نتیجه باعث نارضایتی عمومی گردد یا تبدیل به خشونت‌های افراطی بشود... من علی الخصوص بانقشه طولانی کردن برنامه فارسی رادیوصدای آمریکا وموفقیت اخیرمان در جا دادن فیلم‌های آژانسی درتلویزیون ملی نظر مثبتی دارم. چون همان طور که قبلاً گفتم در این ارتباط توده مردم از اولویت خاصی برخوردارند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت