آناج : بررسی سیره بنیانگذار انقلاب اسلامی نشان میدهد که ایشان به جّد حامی محرومان و مستضعفان بودند و اشرافیگری را با تلخی رد میکردند. طرفداری از مستضعفان شاید یکی از پرتکرارترین مطالبی است که امام خمینی (ره) در توصیه به مسئولین متذکر می شدند و آنها را از داشتن خوی کاخ نشینی بر حذر مینمودند.
در تمام سالهای پس از انقلاب مدیران بیشماری چون مهدی باکری پیام امام (ره) را لبیک گفتند، در مکتب نظام اسلامی رشد کردند و خدمت بی منت را سر لوحهی کار خود قرار دادند. به داد محرومان و مستضعفان رسیدند بی آنکه هیچ دوربینی با شات های پیدرپی خلوت عبادتشان را برهم بزند. بی اغراق قاطبه مدیران، پاکدست و مخلص هستند و بی آنکه به فکر گشادتر کردن جیب خود باشند به مردم خدمت میکنند و در فکر رشد و شکوفائی دستگاه تحت مدیریت خود هستند؛ همهی ما تعداد زیادی از این مدیران را میشناسیم که سالهاست بدون هیچ حاشیه ای مشغول به کار هستند.
اما هستند در این بین مدیرانی که نظام را ابزار طعمه خود قرار داده و آن را آخور چرب و نرمی برای خوردن اموال مسلمین دیدهاند، عده ای که هرگز نتوانستند خود را با چهارچوب نظام همراه سازند و پیروان حقیقی روح الله باشند.
مدیران اشرافی!
نخستین ریشه های انحراف از این اصل را می توان در دولت سازندگی جست و جو کرد، ایامی که هاشمی به همراه فرزندانش در کاخ های سعد آباد، نوشهر و عمارت های مجلل باقی مانده از طاغوت خستگی کار از تن به در می کرد، مردم جنگ زدهی ایران در اوجِ فقرِ روزهای پس از جنگ بودند و زندگی حداقلی را با کوپن های نفت و شیرخشک سپری می کردند.
انحراف خواص
البته رشد اشرافی گری در بین بخشی از خواص در آن بُرهه متوقف نشد بلکه با گذر زمان اشکال پیچیده تری به خود گرفت. برگزاری جشن های پر هزینه، تحصیل فرزندان در کشورهای اروپایی، سکونت در خانههای مجلل شمال شهر و در این اواخر انتشار فیش های نجومی مدیرانِ دولت یازدهم به تدریج آنها را با عوام متمایز ساخت و مدیران را یک پله بالاتر از مردم قرار داد.
اما گویا این ولع سیری ناپذیر پایانی ندارد و هر از چندگاهی همچون دُملی چرکین از جایی سر باز می کند. گاهی آقازاده ای حقوق میلیونی پدرش را سهم خواهی از سفرهی انقلاب می داند و گاهی فرمانداری کار خوب مدیریتی را در شیشلیک خوردن و سواری ماشین خوب خلاصه میکند.
آنچه در میان نادیده انگاشته می شود حقوق مردمی است که مردانه پایه کار نظام و انقلاب هستند. در سخت ترین شرایط همان زمانی که مدیران امروزی به دور از جنگ تحمیلی در پی کسب اندوزی در دستگاه های آموزشی غربی بودند، اینان فرزندانشان را در مکتب روح الله پروراندند و حماسه ای ماندگار رقم زدند. حال انتظار زیادی از آن آموختگان مکتب غربی نیست که خود را هم سفرهی تهیدستان و مستمندان بدانند و پای صحبت های مردمی بنشینند که بی عدالتی و بی تدبیری دمار از روزگارشان در آورده است.
ماراتن اشرافی گری و تجمل گرایی که امروز با سرعتی فزون تر در بین مدیران ارشد کشور آغاز شده است در هزینه های میلیاردی سفرهای استانی، همایش ها و سمپوزیومها به منصهی ظهور می رسد. اگر روزی امام راحل بالاترین عبادت را در خدمت به محرومین توصیف می کرد و عشایر را جزو ذخیرهی نظام می انگاشت، امروز امثال صفدر حسینی ها که نقطهی پایانی برای سیری از بیت المال برای خود معین نکردهاند؛ ذخیرهی نظام معرفی میشوند.
ملت ما قرنهاى متمادى خوى اشرافیگرى را، استبداد و دیکتاتورى را در حاکمان نابحق این کشور تجربه کرده و دوران جمهورى اسلامى دیگر نباید آن خوی سیری ناپذیر تکرار شود.
مانور اشرافی گری حرام است
«یک وقت هست که ما در زندگی شخصی خود مثلاً حرکت اشرافگونهایی داریم بین خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافیگری میدهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همهاش حرام است؛ بهخاطر اینکه تعلیمدهنده اشرافیگری است به: اولاً زیردستهای خودمان، ثانیاً آحاد مردم به این کار تشویق میشوند. ما نباید مردم را به این کار تشویق کنیم. ممکن است در داخل جامعه کسانی پولدار باشند و ریخت و پاش کنند - البته این کار بدی است، ولی به خودشان مربوط است - اما ریخت و پاش ما اولاً از جیبمان نیست، از بیتالمال است؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق ریخت و پاش دیگران است. واقعاً «النّاس علی دین ملوکهم». ملوک در اینجا به معنی پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ النّاس علی دین ماها.» (بیانات امام خامنه ای در جمع اعضای هیأت دولت، هشتم شهریور 1384)
دیدگاه تان را بنویسید