نشریه طلوع زاهدان؛ سید فرید موسوی: تحولات چند سال اخیر خاورمیانه و تغییرات اجتماعی و سیاسی که در کشورهای مهم منطقه یکی پس از دیگری در حال شگل گیری بوده بیش از آن که دولت ها و حکومت های سنتی منطقه را به فکر چاره و عیب یابی آن بیندازد، به عنوان اولین و راحت ترین راه آنها را به فکر فرافکنی و دور کردن اذهان از علت اصلی و گره زدن آن با مسایل حاشیه ای انداخته است.
از این رو در سیر این تحولات و به خصوص پس از مستقر شدن تحولات در منطقه خلیج فارس، شاهد افزایش روزافزون اتهام زنی ها به ایران هستیم و آنچه این روزها در پس این اتهام زنی ها نمود پیدا کرده بازگشت به برجسته سازی مفهوم ایران هراسی در منطقه است.
در یک تعریف عملیاتی از این مفهوم، ایران هراسی پروژه ای راهبردی است که براساس آن ایران به عنوان تهدیدی بزرگ در منطقه و همچنین تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی مطرح و به عنوان یک متغیر مزاحم و بازیگر اخلال آفرین در نظام بین الملل به تصویر کشیده می شود. از اهداف این ایران هراسی که در طول سال های اخیر به مسایل همچون اسلام هراسی و شیعه هراسی پیوند خورده می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
اول: امنیتی کردن فضای منطقه و معرفی ایران به عنوان عامل ناامنی است. طبیعتاً در شرایط ناامنی (مجازی یا واقعی) هدف اصلی کسب امنیت است. راهبرد ایالات متحده و غرب در این خصوص ناامن کردن منطقه و فروش تسلیحات به دو منظور است؛ یکی فرافکنی از ناکامی های خود در سیاست داخلی و هدایت افکارعمومی به کانون های ناامنی ساختگی و دوم، کسب سود بیشتر که بخش جدایی ناپذیر ذات نظام سرمایه داری است.
دوم: انزوای ایران در نظام بین الملل است. در راستای این طرح، فشار آمریکا به شرکت های خارجی مبنی بر عدم تعامل اقتصادی با ایران، به حداقل رساندن روابط دیپلماتیک و در اقدام اخیر تحریک کویت مبنی بر اخراج دیپلمات های ایران به اتهام واهی جاسوسی گامی در این راستا تلقی می شود.
سوم: ایجاد مسابقه تسلیحاتی در منطقه، از منظر ایران هراسی راهی برای ترغیب کشورهای منطقه جهت روی آوردن به مسابقه تسلیحاتی و از این طریق فروش تسلیحات نظامی به آنهاست. قرارداد نظامی 20 میلیارد دلاری میان آمریکا و عربستان گامی در این راستا تلقی می شود.
چهارم: با محور تحلیل قرار دادن منطق رفتار امپریالیستی آمریکا درخواهیم یافت «کسب سود از هر راهی» در این رفتار به خوبی آشکار می شود. ذخایر نفتی آمریکا نسبت به کشورهای منطقه به ویژه ایران در وضعیت پایین تری قرار دارد. از این منظر، یکی دیگر از اهداف ایران هراسی آمریکا، توجیه حضور بلندمدت خود در منطقه و تسلط بر منابع نفتی آن است.
اما غرب و به ویژه آمریکا این موضع را از دو طریق دنبال می کند:
- دسترسی ایران به سلاح های هسته ای: دستیابی به سلاح های هسته ای اگرچه در دکترین نظامی ایران جایگاهی ندارد و باوجود عضویت ایران در پیمان منع اشاعه سلاح های هستهای (NPT) اما همه این موارد در دستگاه تبلیغاتی آمریکا و غرب قلب شده و به نام تهدید هسته ای در افکارعمومی دست به دست می شود و تقریباً در تمام گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی، اثری از انحراف ایران به سوی اهداف و مقاصد نظامی مطرح شده است.
- حمایت از تروریسم: در حالی که ایران خود قربانی تروریسم بوده و از آن لطمات و صدمات جبران ناپذیری را متحمل شده در تبلیغات غرب ایران به عنوان حامی تروریسم مطرح می شود. علاوه بر موارد بالا می توان به محورهای دیگر راهبرد ایران هراسی از جمله نقض حقوق بشر و مداخله ایران در امور داخلی کشورهای همسایه اشاره کرد. در نهایت باتوجه به روند تحولات باید تاکید کرد که شکست جریان سازش با رژیم صهیونیستی، ناکامی های متوالی کاخ سفید در تحولات خاورمیانه و اوضاع افغانستان و عراق و بیداری اسلامی در شمال آفریقا و گسترش موج اسلام خواهی در این مناطق، پروژه ایران هراسی را به عنوان یک راهبرد بلندمدت از سوی غرب به دنبال داشته و مقطعی نخواهد بود.
در راستای تاثیرات عمیقی که پروژه ایران هراسی غرب بر کشورهای حاشیه خلیج فارس گذاشته حکومت های عرب منطقه نیز در اقداماتی بی سابقه نسبت به جمهوری اسلامی همین موضع را ابراز کرده اند. از این میان می توان به اظهارات اخیر وزیر امور خارجه عربستان و وزیر امور خارجه بحرین و یا سخنان دیروز رئیس سابق سازمان اطلاعاتی عربستان درخصوص خطر ایران و همراهی با منافقین برای براندازی حکومت ایران اشاره کرد.
البته این اتهام زنی ها سابقه ای دیرینه داشته و در موارد دیگری هم از جمله مسایل فیمابین کشورهای عراق و ایران یا افغانستان و ایران نیز وجود داشته تا جایی که ادعای دخالت ایران در عراق و افغانستان و تلاش برای بی ثباتی این کشورها را مطرح می کنند اما همه کسانی که این ادعاها را عنوان می کنند هیچ وقت حاضر به پاسخگویی به پرسش های سادهای از این دست نشدند که چگونه کشوری که بیشترین مرز را با این دو همسایه خود داشته و هر رخداد خوشایند و ناخوشایندی مستقیماً امنیتش را تحت تأثیر قرار می دهد، می تواند خواهان ناامن کردن همسایه خود باشد؟ چگونه یک کشور با وجود نفوذ و اشتراکات گسترده با بسیاری از گروه های سیاسی که می تواند موجب روی کارآمدن دولتی همسو با آن کشور شود به دنبال ناامن کردن کشور همسایه یوده و دوستان خود را تبدیل به دشمن کند؟ چگونه کشوری که سرمایه گذاری های گسترده اقتصادی در کشور دیگری انجام داده و مبادلات تجاری گسترده با آن دارد خواهان ناامنی آن است؟
با این حال سکوت کشورهای غربی به ویژه آمریکا در مورد وقایع ضد حقوق بشری از بحرین تا یمن و عراق و سوریه جالب توجه است. به نظر کارشناسان آمریکا پیامد اتفاقات اخیر در بحرین، تیرگی روابط اعراب با ایران است که آمریکا چندان از این اتفاق ناراضی نیست. آمریکا پیش از این نیز به دنبال این بوده که خطر ایران را پررنگ کند تا این کشورها را در مقابل ایران بسیج کند. در حال حاضر مجموعه حوادث موجب شده که وضعیت مدنظر آمریکا به وجود آید. در واقع پیش آمدهای جدید زمینه ساز تنش بین ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس شده و این موضوع موجبات خرسندی آمریکا را فراهم کرده است.
کشورهای بیگانه و در رأس آنها آمریکا همواره مانع بزرگی در مسیر گسترش روابط ایران با کشورهای منطقه و از جمله کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بوده اند چرا که آمریکا منفعت خود را در اختلاف میان ایران و همسایگان عرب جنوبی اش می بیند و تلاش دارد تا از خلأ موجود در این میان استفاده کرده و حضور سیاسی و نظامی خود در منطقه را مستحکم تر کند.
با این حال پروژه ایران هراسی نه تنها هیچگاه در منطقه به نتیجه موردنظر امریکا نرسیده بلکه هیچگاه هم نخواهد رسید. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب با بصیرت و روشن بینی خویش، با آگاه سازی از این پروژه خطرناک دشمنان انقلاب اسلامی در مراسم مشترک دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش جمهوری اسلامی، افسران جوان و جوانان پر شور و مومن بخش های مختلف کشور را پیشگامان حرکت به سمت دنیایی سرشار صلح و عدالت و دوستی خواندند و تاکید کردند:"زورگویان جهانی در اجرای «پروژه ایران هراسی» ناکام خواهند ماند چرا که اقتدار ملی جمهوری اسلامی، نه تنها تهدیدی برای ملت ها نیست بلکه الگویی برای پیشرفت و عزت و افتخار ملت ها به شمار می آید."(مراسم دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های آجا 14/7/1388)
البته این رابطه از سوی ایران هم به خوبی دنبال شده و از هر فرصتی برای حضور، بیان نظرات تقریب میان کشورها استفاده شده است. از همین رو جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده در مسیر تحقق عملی الگوی امنیتی موردنظر خود برخی راهکارهای اجرایی را نیز در این زمینه ارائه کند. به نظر می رسد بسیاری از این تبلیغات منفی علیه نقش ایران ریشه در نگرانی های کشورهای غربی از نزدیکی و اتحاد ایران با کشورهای منطقه دارد تا مبادا تعامل سازنده میان آنها باعث ارتقای جایگاه این کشورها در منطقه و انزوای کشورهای بیگانه در آنجا و به طبع آن کم شدن منافع کشورهای غربی و دست اندازی های آنها به این منطقه مهم استراتژیک شود.
تحلیل برخی افراد از روابط درون منطقه ای با پیش فرض های منفی این است که بازی با حاصل جمع صفر، الگوی محتوم روابط در منطقه است. اما شاید بتوان با در نظر گرفتن اشتراکات مختلف خود و نیز ایستادن در برابر دخالت های (نه تعاملات) خارجی در منطقه الگوی بازی باحاصل جمع مضاعف را بر روابط منطقهای حاکم کرد.
دیدگاه تان را بنویسید