آقای زیباکلام! مشکل از شیفتگی و نفرت عقل‌سوز است

کد خبر: 542091

صادق زیباکلام در ادامه دفاع نابجای خود از مفسدانی چون شهرام جزایری، مه‌آفرید خسروی و مدیران دریافت‌کننده حقوق‌های نجومی می‌گوید آنها اگر در آمریکا و غرب بودند استیو جابز می‌شدند!

روزنامه کیهان: صادق زیباکلام در ادامه دفاع نابجای خود از مفسدانی چون شهرام جزایری، مه‌آفرید خسروی و مدیران دریافت‌کننده حقوق‌های نجومی می‌گوید آنها اگر در آمریکا و غرب بودند استیو جابز می‌شدند!
وی ضمن مطلب مفصلی در روزنامه کارگزارانی شرق به دفاع از موضع قبلی خود در استیو جابز معرفی کردن امثال جزایری و خسروی و مدیران نجومی ادامه می‌دهد و خطاب به کیهان می‌نویسد: این بار هم پای مرحوم استیو جابز به میان آمده؛ اینکه بنده امثال مه‌آفرید امیرخسروی یا شهرام جزایری به زعم شما «مفسد» را هم‌وزن استیو جابز می‌پندارم. اتفاقاً این یک فقره را درست فرموده‌اید. بنده معتقدم اگر مه‌آفرید امیرخسروی در آمریکا زندگی می‌کرد امروز دست‌کمی از استیو جابز نمی‌داشت. ایضاً اگر شهرام جزایری هم در هر کشور غربی دیگری از جمله آمریکا اقامت می‌داشت الان یک میلیاردر و یک چهره موفق اقتصادی شده بود نه اینکه سال‌ها پشت میله‌های زندان به سر برد. متقابلاً اگر استیو جابز در ایران می‌بود ای‌بسا قبل از آنکه سرطان او را از پای درمی‌آورد، اتهامات او را از پای درمی‌آورد. چون او هم به احتمال زیاد مجبور می‌شد همچون مه‌آفرید امیرخسروی یا شهرام جزایری برای پیشرفت کارش، یا گرفتن وام یا اخذ مجوز، وارد رویه‌های غیرقانونی شود. چرا استیو جابزها در کشورهای دیگر در شرایطی قرار نمی‌گیرند که مجبور به پرداخت رشوه شده و به قول فرمایش جنابعالی «مدیران دولتی را فاسد نمایند»، اما مه‌آفریدها و شهرام جزایری‌ها در ایران مجبور می‌شوند برای پیشرفت کاری‌شان رشوه دهند؟
وی می‌افزاید: چرا با وجود این همه گرفتن و زدن و بستن با وجود این همه دقت روی گزینش مدیران اجرائی نظام و اصرار روی سبقه دینداری‌شان، و با وجود این همه دستگاه‌های عریض و طویل نظارتی، بازرسی، حراستی، حفاظتی، اطلاعاتی، تعزیراتی و کنترلی معذالک یکی از رکورددارهای فساد در دنیا هستیم؟ چرا سرنوشت کارآفرینان و استیو جابزها در ایران این گونه است؟ پاسخ به این پرسش کلیدی را آدام اسمیت دو قرن پیش داده است. کارآفرینان در ایران به این خاطر به قول جنابعالی «به ورطه فساد» می‌افتند چون همه چیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در ایران در دست دولت است.
زیباکلام همچنین نوشت: جناب شریعتمداری عزیز 200 سال پیش آدام اسمیت دولت‌ها را از مداخله در امور بازار و کسب و کار برحذر داشت و استدلال کرد که «دست غیبی بازار» به نحو مطلوبی قیمت‌ها و عرضه و تقاضا را کنترل می‌کند و نیاز به دخالت دولت نیست.
درباره این اظهارات به اجمال باید گفت: 1- با سفسطه آقای زیباکلام هر مفسد و خائنی و هر جنایتکاری می‌تواند هنگامی که به دام افتاد، از خود سلب مسئولیت کند و بگوید من استیو جابزی بودم که در ایران خلافکار شدم! 2- و با همین سفسطه نباید گانگسترها و مافیاهای بزرگ و اعجوبه‌هایی مانند برلوسکونی در غرب پیدا شود! 3- براساس مغالطه آقای زیباکلام، مدیران اشرافی که حقوق‌های چند ده تا چند صد میلیون تومانی گرفتند، «مجبور بودند»؟! چرا آقای زیباکلام وکیل مدافع مفسدان است؟ آیا نمی‌شود به زعم خودشان هم نگاه ریشه‌ای(!) داشته باشند و هم مجرمان را تبرئه نکنند؟! 4- زمین‌خواری و اختلاس و آلوده‌سازی مدیران و دریافت وام‌های کلان و پرکردن اقساط آن با انواع فریبکاری‌ها، کجایش غم و غصه تولید و رونق اقتصادی است که آقای زیباکلام به امثال مه‌آفرید خسروی و شهرام جزایری نسبت می‌دهد؟ 5- انبوه مدیران دولتی یا اقتصادی غیردولتی که با پاکدستی و عرق جبین و زحمت طاقت‌فرسا خدمت می‌کنند خیانت نمی‌کنند، آیا به اندازه آقای زیباکلام نمی‌فهمند که «مجبورند»(!؟) رشوه بدهند و بگیرند؟! 6- آقای زیباکلام نقش امثال خود به عنوان میرزابنویس سرمایه‌داری زالوصفت در روزنامه‌های زنجیره‌ای و اجاره‌ای را با زیرکی پنهان می‌کنند. مگر همین روزنامه شرق نبود که درباره مدیران دریافت کننده حقوق‌های نجومی نوشت این پول‌ها حق آنهاست و دولت باید از این حقوق ]بعضاً چند صد میلیونی و پاداش‌های میلیاردی[ دفاع کند؟! مگر غیر از این است که هرگاه دستگاه قضایی سراغ مفسدان رفت انبوهی از همین نشریات و شبه روشنفکران اجاره‌ای برای دفاع از مجرم به صف شدند؛ از ماجرای کرباسچی و بسیج دولت اصلاحات و وزارت کشور برای حمایت از این متهم بگیرید تا دفاع از نمایندگان و مدیران اصلاح‌طلب آلوده به رشوه‌های شهرام جزایری و سپس اعطای لوح یادبود به کسانی چون بابک زنجانی و خاوری و...

7- درست است که بخشی از تخلفات به اعتبار سیطره دولت بر اقتصاد است اما این گونه هم نیست که در غرب، اقتصاد را به توصیه آدام اسمیت رها کرده باشند تا یا دست غیبی آن(!) همه چیز به تعادل برسد. در همین بحران اقتصادی 7-8 سال پیش آمریکا، هم دولت بوش و هم دولت اوباما ارقام 700-800 میلیارد دلاری را از حلقوم مردم زدند و به شرکت‌ها و کارتل‌های بزرگ اقتصادی متبوع اختصاص دادند با این بهانه که اقتصاد رونق بگیرد. آیا این، دخالت دولت آن هم از جیب مردم در سیستم سرمایه‌داری هست یا نیست؟ و از سوی دیگر آیا فساد کوچکی است راه‌اندازی چندین جنگ و تحمیل کسری بودجه و بدهکاری 19 هزار میلیارد دلاری به مردم بیچاره آمریکا؟! 8- امروز در آمریکا قریب 50 میلیون نفر کارتن خواب و فقیر نیازمند کوپن برای هر وعده غذا زندگی می‌کنند؛ که اگر اقتصاد کاپیتالیستی آش دهان‌سوزی بود و ویژه‌خواری و تبعیض‌های عظیم نبود این شکاف عمیق فقر و غنا پدید نمی‌آمد؛ ما هم اگر دچار عوارضی در این زمینه شدیم، به اعتبار الگو گرفتن از همان منطق غلط در برخی مقاطع تاریخی بود. هم‌اکنون نیز برخی از کشورهای غربی نظیر فرانسه و ایتالیا و اسپانیا در بحران عمیق اقتصادی و اعتراض رو به گسترش حاشیه -که در حال تبدیل شدن به متن است- سر می‌کنند؛ منتها چون جماعت غربزده در حسرت تغییرنام و به تعبیر زیباکلام تبدیل شدن به «آلفرد جانسون»! می‌سوزند و می‌سازند، عیب‌های غرب را نیز حسن می‌بینند و در این سو، مفسدان را کارآفرین خیراندیش ترسیم می‌کنند؛ مشکل در لجاجت و شیفتگی و نفرت عقل کور کن است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت